به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ رضا سلیمان حشمت استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در نشست روز جهانی فلسفه با عنوان «بیم ها و امیدها» که به همت دانشکده ادبیات و زبان های خارجی دانشگاه علامه برگزار شد، با اشاره به اینکه بحث من تاریخی است و اینکه فلسفه چه کمکی می تواند به ما بکند سخنرانی خود را آغاز کرد و گفت: همیشه بیم ها و امیدها در طول تاریخ بشر بوده و خواهد بود و در قرن بیستم یعنی تقریبا ۱۰۰ سال پیش وقتی که جنگ جهانی اول به وقوع پیوست با توجه به اینکه کشته های زیادی در اروپا بر زمین مانده بود.
این استاد فلسفه ادامه داد: هر کسی که به این مسائل نگاه می کرد یعنی بعد از اتفاقاتی که درقرن ۱۸ و امیدواری هایی که در آن زمانها ایجاد شده بود به ناامیدی و یأس منجر می شد و همین امر در زبان و قلم برخی از متفکرانشان به نگارش درآمد. آن ها را اگر با کندورسه مقایسه کنید می بینید که نوشته های او سراسر امید به آینده است در صورتی که نوشته های افرادی مانند نیچه و متفکران قرن بیستم این ویژگی را ندارد.
وی افزود: در یونان باستان هم نهضتی که سقراط و افلاطون ایجاد کردند به نوعی برای نجات از وضعی بود که در یونان پیش آمده بود که در ورطه زوال معمولی و نابودی بود. در واقع می خواهم بگویم که این بیم ها و امیدها به لحاظ تاریخی همواره وجود داشته است. وقتی که یک فرهنگ به سمت افول می رود بحث بیم و امید و خوف و رجاء در آن شدت می گیرد.
حشمت گفت: به طور کلی برای هر فرد یا جمعی این مسئله مهمی است چرا که توجه را به آینده جلب می کند. عرفا گفته اند که وضع مومن همیشه بین خوف و رجا است. نه خوف و نه رجا به تنهایی مناسب حال مومن نیست. وضع بین خوف و رجا وضعی است که به ویژه ما با آن مواجه هستیم. ما امروز نمی دانیم که چگونه باید به آینده بیاندیشیم. گاهی ناامید می شویم، گاهی دچار بیم و هراس می شویم. این وضع فعلی ما است که بشر امروز درگیر آن است و به جغرافیای خاصی هم اختصاص ندارد.
وی در ادامه گفت: این بیم و هراس امروز ما بیم و هراس تاریخی و وجودشناختی است که به آن به پست مدرن تعبیر می شود.
سلیمان حشمت همچنین با اشاره به دیدگاه عرفا در مورد خوف و رجا گفت: عرفا گفته اند که خوف و رجا برای مبتدیان است. اما آیا این خوف و رجا خوب است یا بد آیا تناقض گویی است؟ گفته اند برای برخی خوب است و برای برخی خوب نیست.
وی در پایان گفت: ما در روزگاری زندگی می کنیم که خوف و رجا گریبانگیر ما است. ما هم به لحاظ روانشناسی درگیر هستیم، اموری که در منطقه می گذرد نگرانمان می کند و هم اینکه مرحله تاریخی است که در آن قرار داریم و مرحله ای است که با دوره های قبل متفاوت است و نیست انگاری که در این دوره سیطره انداخته است با زمان های دیگر متفاوت است. البته خود نیست انگاری می تواند طلیعه ای برای امیدهای تازه باشد.