به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ این داستان که داستانی گوتیک است در یک شب طوفانی رخ میدهد: مردی به نام «مردیت» اتاقی در خانه خود را به اتاقی درهم ریخته برای مطالعه بدل میکند و شبی از یکی از میهمانان خود میپرسد آیا با چیز عجیبی بر روی سقف مواجه نشده است؟
مرد میگوید: «اون رو ندیدی؟»
«چی رو ندیدم؟»
«اون -- چیز. اون زن.»
سرم را تکان دادم و به او نگاه کردم.
ناگهان گفت: «خب پس. اون رو ندیدی.»
این جملات آغازین داستان ارواح تازه کشف شدهای از «اچجی ولز» است با عنوان «سقف تسخیر شده»، داستانی در گونه داستانهای ترسناک که بهتازگی در آرشیو نوشتههای این نویسنده یافت شده و تمامی کارشناسان آثار «ولز» بر این باور هستند که تا کنون آن را ندیده بودند. این اثر قرار است در هفته جاری برای نخستین بار در مجله ادبی «استرند» منتشر شود.
این داستان هنگامی کشف شد که «اندرو گولی»، سردبیر مجله «استرند» دریافت دانشگاه «ایلینیوز» آرشیو منحصر به فردی از نوشتههای این نویسنده رمانهای آیندهنگر را در اختیار دارد. وی با استخدام دستیاری به تهیه صدها کپی از دستنوشتههای موجود اقدام کرد تا دریابد آیا میتواند چیز جدیدی در آنها پیدا کند.
«گولی» میگوید: «در آغاز بر مبنای عناوین دستنوشتهها فکر کردم آثار منتشر نشده بسیاری وجود دارد اما با بررسی هزار صفحه از از این نوشتهها به این داستان بسیار شگفتانگیز رسیدیم.»
او این داستان را مرتبط با دوره شکوفایی هنر «ولز» دانسته که در آن با رویدادهای ماوراطبیعی، شخصیتهایی در دو مکتب فکری درباره رویدادها و جملات علمی ادبیگونه با پیچیدگیهای خارقالعاده مواجه هستیم.
کارشناسان آثار «ولز» زمان نگارش این داستان را میانه دهه ۱۸۹۰، هنگامی که این نویسنده حدود سی سال داشته ارزیابی کردهاند. این ارزیابی بدین معنا است که نوشتن «سقف تسخیر شده» در دوره زمانی به نگارش درآمده که داستانهای ترسناکی چون «اتاق سرخ» منتشر شدهاند.
«ولز» که شهرت خود را مدیون داستانهای علمی تخیلی چون «ماشین زمان» و «جنگ دنیاها» است، گاهوبیگاه داستانهای گوتیکی را درباره مواجهه شکاکین با رویدادهای ماوراطبیعی به رشته تحریر درمیآورده است. داستانهایی چون «حکایت روح بیتجربه» از جمله آثاری است که از این نویسنده بر جای مانده است.
کارشناسان با مقایسه سبک نگارش این داستان با دیگر داستانهای «ولز» اصالت آن را تائید کردهاند اما گفتهاند: «معما این است که چرا این داستان فروخته نشده و اگر شده چرا تا کنون منتشر نشده است. هر چند این اثر جزو بهتری نوشتههای ولز بهشمار نمیرود.»