به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شرق؛ استاد محمدرضا اصلانی یکی از وزنههای اصلی سینمای مستند ایران است که پس از قریب به ٥٠ سال حضور درخشان در عرصه فرهنگ و هنر ایران، همچنان ایدههای جسورانهای برای سینمای مستند دارد. وی برخلاف همه افرادی که تلویزیون را خانه اصلی مستند میدانند، به اکران مستند در سینما بهعنوان راهحل اصلی اصرار دارد. اصلانی معتقد است که رجوع به سینمای مستند، تنها راهحل نجات سینمای ایران است.
همزمان با آغاز دهمین جشنواره بینالمللی سینما- حقیقت، این استاد سینمای مستند ایران میگوید: اگر ورود فیلمهای خارجی به ایران آزاد شود، فیلمهای ایرانی روی پرده نخواهند فروخت و سینمای ایران ورشکست خواهد شد، اما سینمای مستند ایران برعکس، پیشرفت هم خواهد کرد. من بارها گفتهام که سینمای مستند تنها راهحل نجات سینمای ایران است. ما میتوانیم با برنامهریزی درست در سینمای مستند، به اندازه نفت درآمد داشته باشیم، چون ما یکی از پرموضوعترین سرزمینهای جهانیم. ایران بهشت مستندسازان است؛ به چند دلیل: اول به دلیل موضوعاتش، دوم به این خاطر که هیچ سرمایه جهانیای نمیتواند در آن نفوذ کند و سوم اینکه سینمای مستند ما بهمراتب از سینمای داستانی ما پیشروتر است؛ از همه نظر، میزانسن و موضوع، پرداخت و رویکرد.
اصلانی در ادامه، به ١٠ دوره برگزاری موفق جشنواره بینالمللی «سینما- حقیقت» اشاره کرد و گفت: من به این رویداد سینمای ایران از صد، بالای ٩٠ میدهم. برای من و به نظر من این جشنواره مهمتر از جشنواره فجر است، چه از نظر کیفی و چه از نظر ضرورت فرهنگی جامعه ما، چون بیتردید آینده سینمای ایران از آن سینمای مستند است. وی تأکید کرد: بخش فرهنگی سینما همیشه مخاطب خود را دارد و اصولا انتظاری هم برای فروش گسترده ندارد. در زمان ورشکستگی سینما هم مشکلی برای من یا کیارستمی یا مهرجویی یا حاتمی ایجاد نشد و در همان زمان هم سینمای مستند پرقدرت کار خود را میکرد. سینمای مستند را کسی جز فیلمساز بومی نمیتواند کشف کند و هر مستندساز خارجی که بخواهد راجع به ایران فیلم بسازد، در نهایت یک تحقیق دانشگاهی ارائه میدهد، چون درک دراماتیک درستی از اینجا ندارد. استاد محمدرضا اصلانی در پایان گفت: شخصا معتقدم سینمای مستند بهسوی قصهگوشدن خواهد رفت و دیگر مستند صرف نخواهیم داشت و این خیلی خوب است و سینمایی که فقط از در و دیوار فیلم بگیرد، دیگر سینما نیست و این نوع سینمای مستند است که میتواند جاذبه ایجاد کند. سینما باید جاذبههای خود را فصل به فصل نو کند. ما اولین مملکتی هستیم که مستند دراماتیک ساختیم که الان بیبیسی تازه به آن میگوید «داکیودراما». ما مستند صرف نمیساختیم، «اربعین» ناصر تقوایی یک مستند حماسی دراماتیک است. این ثابت میکند که ما در این مدل از سینما در دنیا پیشرو بودهایم. اتفاقا الان احیای دهه ٤٠ دارد اتفاق میافتد، حتی در تئاتر و ادبیات؛ این به معنای تقلید نیست، بلکه به معنای رجوع به منبع فکری غنی است. فیلمساز مستند، نه معروف میشود، نه سلبریتی و نه پولدار، فیلم میسازد چون رگه اصلی جریان روشنفکری در سینمای مستند است؛ روشنفکری واقعی و نه روشنفکرانه. مستندساز معتقد به آگاهیسازی است.