فرهنگ امروز/فرزانه آئینی: دیروز، روز دانشجو بود؛ روزی که بنای جنبش دانشجویی در کشور را قوام داد و شهره کرد؛ روزی که شناسنامه جنبشهای دانشجویی کشور پس از آن صادر شد؛ روزی که قریب به شش دهه است در تقویم دانشگاههای کشور جا خوش کرده.
از جنبش دانشجویی انتظار پیگیری و نظارت و دادخواهی امور سیاسی - اجتماعی کشور میرود و از دانشگاه انتظار فریاد عدالتخواهی، اما چند سالی است منوال این جنبش به رسم و نگاه ١٦ آذر نمیچرخد و همه تکاپوی دانشجویی به نشستن پای چند مناظره و سخنرانی چهرههای سیاسی محدود شده است. دیگر چندان خبری از شور و نشاط سیاسی- اجتماعی دانشگاه نیست؛ اگر هم باشد یا «ممنوع است»، نصیب حالش میشود یا «توقیف است» چاشنی عزمش. نه اینکه قبل از این مانعی نبود و جاده برای دادخواستهای دانشجویی هموار، نه! اما جنس و تفکر دانشجویان نیز در این مسیر به گونهای دیگر بود. به نظر میرسد جنس و نگاه دانشجویانی که تاریخ تولدشان به دهه ٧٠ میرسد جور دیگری است و جنبش دانشجویی را به مسیر جدیدی میرانند. مسیری که راه به شبکههای اجتماعی و فضای مجازی میبرد و عایدیاش در دانشگاه پای میز استادنشینی میشود و بزرگداشتش دیگر نه در قالب میتینگهای سیاسی که گاه در جُنگ شادی یا شومنیهای سوپراستارهای سینما نقش میگیرد. آیا این منوال شایسته عنوان جنبش دانشجویی است؟ آیا جنبش دانشجویی هنوز نفس میکشد؟ پویش دانشجویی همان جنبش مدرنشده دانشجویی است؟ چرا دانشجویان ورودی دهه ٩٠ متفاوت عمل میکنند؟ اینها پرسشهایی است که رنگوبوی برگزاری بزرگداشت ١٦ آذر امسال در ذهن ایجاد کرد. این تغییر مسیر مقصری دارد؟ مقصرش کیست؟ دانشگاه باید پاسخگو باشد یا جامعهشناسان باید روحیات و خواستههای دانشجوهای دهه هفتادی را واکاوی کنند؟ برخی نیز مقصر را دولت و وزیرش میدانند. همه اینها را در گفتوگوهای اجمالی با عبدالله ناصری، استاد بازنشسته دانشگاه تهران، عبدالله مؤمنی، سخنگوی دفتر ادوار تحکیم و مرتضی حاجی، تحلیلگر مسائل سیاسی بررسی کردیم.
٣ دلیل برای نه به جنبش دانشجویی!
عبدالله ناصری، استاد بازنشسته دانشگاه الزهرا
در تحلیل موضوع انفعال دهه هفتادیها در جنبش دانشجویی، میتوان سه علت را برشمرد و به تشریحشان پرداخت. اول اینکه رویکرد کلان برخی، خیلی با جنبشهای اجتماعی، سندیکایی و جنبشهای دانشجویی سازگار نیست؛ چون ماهیت این پدیدهها درواقع نقد و محدودکردن قدرت آنهاست؛ بنابراین در پی ایجاد مقررات برمیآیند که این کانونها و نهادهای مدنی نتوانند قدرت بگیرند.
علت دیگر اینکه همانطور که شاهد هستیم، فعالیت در عرصه سیاسی کشور در چند سال اخیر پر هزینه شده و همین باعث میشود خیلیها عمدا به این سمت نروند. در کنار این موضوع، ما در رژیم گذشته جنبشهایی همعرض جنبش دانشجویی نداشتیم، اما الان اینطور نیست و در پی توزیع این جنبشها هستند و این سبب میشود جنبشهای اصیل در این رقابتها رنگ ببازند. من معتقدم مدیرانی باید در رأس امور دانشگاهها قرار بگیرند که باور داشته باشند دانشگاه در کنار علمآموزی، به فعالیت سیاسی و اجتماعی هم نیازمند است و فعالیت سیاسی و اجتماعی موجب پیشبرد علم و دانش میشود، در همین راستا هم هست که نکته سه در انفعال دهه هفتادیها را میتوان در ضعف عملکرد وزارت علوم در دوره آقای محمد فرهادی جست؛ چراکه در این دوره وزارتخانه چتر حمایتیاش را از سر فعالیتهای مستقل دانشجویی برداشته است و همین بیتوجهی به سمبل روز دانشجو و جنبش دانشجویی سبب شده جنبش دانشجویی چون گذشته نباشد و رنگ ببازد. بههرروی با توجه به نقش دانشجویان در انتخابات ریاستجمهوری، ترکیب خوب آموزش عالی و شعارهای انتخاباتی آقای روحانی، امیدوارم جنبش دانشجویی بار دیگر جای خود را باز کند و به همان موقعیت تاریخی که در دوره اصلاحات داشت، بازگردد. من معتقدم برای احیای فعالیت جنبش دانشجویی، اولین گام باید در ١٦ آذر سال جاری برداشته شود؛ در همین راستا هم تحقیقات و فناوری باید فضای امنی برای تحرکات معقول دانشجویی فراهم کنند. وزارت علوم باید سیاستهای فرادستی و فراآموزشی را دنبال کند، به این معنا که برای فعالیت دانشجویان بسترسازی کند. وزارت اطلاعات و شورای عالی امنیت ملی نیز باید تضمین امنیتی برای فعالیت جنبش دانشجویی فراهم کنند.
جریانات دانشجویی تسخیر شدهاند
عبدالله مؤمنی، سخنگوی ادوار تحکیم
دولت هشتساله احمدی نژاد، تمام توان خودش را برای امحا و اضمحلال کامل نهادهای مدنی و جریانات اجتماعی به کار بست. در کنار این تکاپو برای محدودشدن جنبشهای مدنی تلاشهایی هم برای مشابهسازی جنبشهای اصیل مدنی صورت گرفت تا از تأثیرگذاری جنبشها و تحرکات سیاسی - اجتماعی دانشجویان کاسته شود یا حداقل اینکه به سمتی هدایت شوند که آنها میخواستند. موانع و مشکلات فراوانی بر سر راه جنبشهای دانشجویی بوده و هست و محدود به بازه زمانی خاصی نمیشود، اما واقعیت این است که این- جنبش عدالتخواهی دانشجویی- یک رویکرد غریزی و نازل است. من بر این باورم که مطالبات جنبش دانشجویی را میتوان به تعویق انداخت، ولی مطالبات دانشجویان - که چیزی جز بیان رساتر و با لکنت زبان کمتر سایر قشرهای جامعه نمیتواند باشد - امحاناپذیر است و طبیعتا مطالبه آزادی و دفاع از حاکمیت عقلانیت در کشور و سرلوحه قراردادن منافع ملی تعطیلشدنی نیست. اگرچه امروزه ممکن است با اهداف روشنی برخی از جریانات که فقط عنوان یکسری تشکل دانشجویی را تسخیر کردهاند، با برخورداری از امکانات دانشگاه بهدنبال قلب ماهیت روزهای ملی و مصادره مناسبتهای تاریخی ارزشمند دانشگاهی هستند؛ اما بنا به تجربه، جعل تاریخ امکانپذیر نیست و با برگزاری برنامههایی که هیچ نسبتی با کارویژه روز دانشجو ندارد - نظیر برگزاری جنگ شادی- نمیتوان آن خواستها و مطالبات را که خواستهای تاریخی ملت است به ورطه نابودی کشاند. با رویکارآمدن دولت آقای روحانی که دانشجویان سهم مهمی در بسیج اجتماعی برای بر سرکار آمدن آن داشتند انتظار میرفت عرصه سیاسی، مدنی و دانشگاهی به فضایی امن و آزاد تبدیل شود؛ اما معالاسف دولت و وزارت علوم این خواست و ظرفیت بزرگ را آنچنان که باید درک نکرده و محل توجه قرار ندادهاند. دانشگاه و دانشجو در ایران تا اطلاع ثانوی منبع بزرگ حامل آرمانهای اصلاحی و بهبودخواهانه است و در این مسیر برای بازسازی نهادی خود در دو، سه سال اخیر با وجود همه محدودیتها، گامهای مثبتی برداشته است که بیشتر به نظر حاصل جو روانی حاکمیت دولت اعتدال در کشور است تا معلول سیاستگذاریهای متولیان امور در مراکز دانشگاهی.
دانشجو نمیتواند تماشاگر باشد
مرتضی حاجی، وزیر اسبق آموزش و پرورش
برای فعالیت جنبشهای دانشجویی نیازمند رفع محدودیتهای بیشتری هستیم، جنبش دانشجویی یک جنبش ضد امپریالیستی، ضد آمریکایی و یک جنبش عدالتخواهانه و مردمی است که خواسته دانشجویان در سالهای مختلف مبارزه با فساد، بیعدالتی و تأمین فضای باز نقد و انتقاد از قدرت بوده است، باید توجه داشت که جنبشهای دانشجویی و انجمنها خاستگاهی متفاوت با نهادهای قدرت دارند و طبیعی است که آرمانخواهی و کمالطلبی و مطالبه آزادی در کنار بودن در مرکز دانش و پژوهش و آکادمی هویتی متمایز به جنس حرکت دانشجویی میدهد.
برگزاری مراسم روز دانشجو در قالب دعوت از سلبریتیهای سینما یا با عنوان جنگ شادی نه زیبنده دانشگاه است و نه دانشجویان.
به عقیده من هر اقدامی که انگیزه دانشجویان را در پیگیری نقدهایشان و مطالبههای عدالتخواهانهشان کم کند و آنها را از اهداف جنبشهای دانشجویی یا موضع عدالتخواهانه نسل جوان دور کند، اوج بیسلیقگی است، برگزاری جنگ شادی در روز دانشجو نهتنها بیسلیقگی و کار ناشایست و غلطی است، بلکه موضوعی نگرانکننده است که میتواند از دورشدن جنبش دانشجویی و نسل جدید از آرمانهای عدالتخواهانه خبر بدهد.
جریان دانشجویی نمیتواند تماشاگر محدودیتها و تنگناها در زمینه حقوق و آزادیهای مدنی و اساسی شهروندان و گروههای سیاسی باشد و نقد در جوهره این تشکل سیاسی است؛ بنابراین به عقیده من دانشجویان با درسآموزی از تجارب گذشته حرکتهای دانشجویی میتوانند با بهرسمیتشناختن وجه مستقلبودن، همپیوند و همراستا با جریان عمومی جامعه باشند که خواستی اصلاحگرایانه دارد و در جهت تقویت منافع ملی و سیاستگذاریهای معطوف به منافع ملی و یاریگر فعالیتهای مدنی قانونی و اصلاحطلبانه باشند و با حرکت در مسیر عمومی جامعه ترغیبکننده رویکردهای اجماعی معطوف به اصلاحات باشند و در برابر نیروها و جریاناتی که مولد نقار، تفرقه و چنددستگی در درون جامعه اصلاحگر هستند، بیموضع نباشند.
روزنامه اعتماد