به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ آیت الله سید حسن مصطفوی در همایش ملی فلسفه مضاف که در حوزه علمیه امام رضا (ع) امروز صبح برگزار شد در ابتدا با طرح این سوال که چرا ما باید علوم را به منطقه های خاصی نسبت بدهیم علوم محصول همه بشر است، گفت: این بدین صورت است که مثلا بگوییم شیمی اسلامی، نجوم اسلامی یا فیزیک اسلامی اساسا اینها معنا ندارد. مگر اینکه مناسبتی داشته باشد. چرا ما باید بگوییم فلسفه اسلامی، آیا ما حق داریم بگوییم نجوم اسلامی؟
وی در ادامه گفت: به این جهت است که در فلسفه ما سه مساله مهم در اسلام بحث می شود، این سه مساله عبارتند از علم خدا به این معنی که خدا به همه چیز عالم است، دوم فاعلیت خدا به این معنی که چیزی از فاعلیت خدا خارج نیست و سوم مساله قدرت حق یعنی قدرت خدا که بی نهایت است. در فلسفه ما به این سه امر به طور عام پرداخته می شود.
مصطفوی در ادامه افزود: فلسفه ما با فلسفه ارسطو بسیار متفاوت است، ارسطو می گوید عالم مبدئی دارد که فقط به خودش می اندیشد، فاعل و عالم نیست. فلاسفه ما به این سه مساله اساسی یعنی علم، فاعلیت و قدرت خدا پرداخته اند. در مساله اول بحث شده است که خداوند به همه چیز عالم است و این خدا هم فاعل مطلق است، یعنی آنچه در نظام عالم وجود دارد همه در ذات احدیت به صورت وحدت جمع است. این سه مساله جزو اصول ریشه دار دین ما است.
وی در ادامه گفت: اگر فردی به هر کدام از این سه مورد عقیده نداشته باشد خداشناس نیست. در متون گذشته ما هم مرحوم شیخ و هم مرحوم ملاصدرا بسیار خوب به این موضوع پرداخته اند. ملاصدرا می گوید خلقت لازمه ذات حق است در صورتی که ارسطو در خلقت گیر می کند. اتفاقا همه این تعبیرات به کار برده شده از قرآن گرفته شده است. مثلا وقتی می گویند خدا نور است یعنی همه عالم اثر اوست و تمام عالم را جلوه حق و ظهور حق می دانند و قدرت حق تعالی را بی نهایت می دانند.
آیت الله مصطفوی گفت: ملاصدرا با مساله وجود و اصالت وجود گفت که وقتی وجود اصل شد چند چیز لازمه وجود است. یکی ادراک است یعنی هر وجودی خودش و خالقش را درک می کند و همین گونه همه عالم تسبیح گو هستند و نه اینکه دیگران ما را وادار به تسبیح می کنند. در حمد باید هم شناخت و هم اختیار باشد.
وی در ادامه تاکید کرد: تمام موجوداتی که ما می بینیم تصور ادراک دارند و منبع شان را می شناسند. اما هر موجودی به اندازه خودش از این درک و شناخت برخوردار است و اینگونه نیست که مثلا انسان با مورچه به یک اندازه شناخت داشته باشد. در فلسفه ارزنده ای که ما داریم به این صورت است که اگر جایی و بحثی را خراب می کند به جای آن بحث دیگری را می سازد. در واقع فلسفه ما فلسفه ای است که انسان را رو به کمال می برد در صورتی که فلسفه غرب بی معناست.
مصطفوی در پایان یادآور شد: به دلیل اینکه این سه اصل در این فلسفه اثبات و بیان می شود آن را فلسفه اسلامی می گوییم. چرا که اسلام بر آن بنا شده است. توصیه ام این است که فلسفه اسلامی را خوب بخوانید نه آنگونه که در حوزه های علمیه می خوانند. امروزه شنیده ام که در حوزه های علمیه و به ویژه در قم فلسفه تدریس نمی شود و حتی کتاب شرح منظومه حاج ملا هادی سبزواری تدریس نمی شود. من می ترسم از اینکه روزی برای خواندن فلسفه اسلامی از مستشرقین اروپایی کمک بگیریم.