به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «آماندا ندلبرگ»، نویسنده کتاب «Bright Brave Phenomena» است. او در باب شاعری در دنیای امروز میگوید: «به یاد دارم دوستی به من میگفت «شعر سازمانی غیردولتی در ادبیات است.» علاقه مردم به این گونه هنری خاص به سالهای خیلی دور برمیگردد اما همچنان به آن ظلم میشود. عجیب نیست که در تمجید از یک رمان این جمله را به کار میبریم که «بسیار شاعرانه است» اما برای شاعران فرصتهای مناسبی ایجاد نمیکنیم؟!
البته اگر چه به نظر میرسد نوع دغدغه آماندا ندلبرگ و پیشنهادهایی که ارائه میکند تناسب تام و تمامی با وضعیت ایران ندارد، اما این که وضعیت شاعران در دنیای غرب نیز تاحدودی به اندازه شاعران در ایران، پریشان و نابسامان است جالب به نظر میرسد.
آماندا ندلبرگ میگوید: در آغاز و برای حل این مشکل بهتر است به چند نکته توجه کنیم؛ بهتر است مردمی که به شعر علاقه ندارند نظر خود را تغییر دهند زیرا شعر میتواند در یک لحظه حال انسان را دگرگون کند و یک حالت ناراحتکننده و غمگین را در چند ثانیه به حسی خوشایند تبدیل کند.
شعر در همه جا حضور دارد. در زنی که منتظر همسر خود است، در صدای کودکان، در حس نوستالژیکی که هنگام رفتن به ساحل به انسان دست میدهد و شروع به بازی با شنهای ساحل میکند. شاعرانگی در تمام زندگی انسان جریان دارد و پدیدهای غیرقابلانکار است.
البته بسیاری از ما به اهمیت شعر واقف هستیم و به همین دلیل است از این کلمه برای تمجید از اتفاقات مختلف بهره میگیریم و گاهی میگوییم «چه شاعرانه!»، از شعر در مراسم عروسی، ختم، و حتی برای بیان ترسمان از نتایج انتخابات اخیر استفاده میکنیم. جوایز بسیاری نیز برای بزرگداشت شاعران در سراسر دنیا طراحی شده است. اما سؤال اینجاست که یک شاعر از چه راهی باید ارتزاق کند و دغدغه مالی وی از چه طریقی حل میشود؟
در گذشته شاعران حرفهای به عنوان استادان افتخاری دانشگاه برگزیده میشدند. بعضی شاعران خود ثروتمند هستند و به همین دلیل با خیال راحت به کار شاعری مشغول میشوند اما مسئله اینجاست اگر شاعری استاد دانشگاه نشود یا ثروتمند نباشد چگونه میتواند به این حرفه ادامه دهد؟ شاهد مثال این مشکل شاعران بسیاری هستند که شغلهای دیگری برای رفع نیازهای مالی خود دارند و در کنار آن حرفه شعر میسرایند. چرا شاعری در این دنیا شغل محسوب نمیشود؟
بهتر است برای شاعران بودجهای در نظر گرفته شود تا کمتر کار کنند و بیشتر به شاعری بپردازند. البته دریافت حقوق برای کمک به دنیای شاعری کافی نیست و باید به مسئله بیمه و تداوم این کمک توجه بیشتری شود. در بعضی موارد شاعری دو مجموعه شعر دارد اما پس از آن شعر را رها میکند و به کار در یک رستوران مشغول میشود. بهتر است دولت وامی را برای شاعران جامعه در نظر بگیرد تا سرپناهی برای تفکر درباره الهامات خود داشته باشد.
پیشبینی من این است که در آیندهای نه چندان دور شاعران بیشتر از داستاننویسان مورد توجه قرار خواهند گرفت و ناشران پیش از انتشار یک کتاب با موزیسینهای مختلف برای کار کردن با شاعران همکاری خواهند کرد. شعر جایگاه ویژهای در میان انسانها دارد. فراموشی این ارزش در واقع فراموشی بخشی از حافظه تاریخی بشر است. بهتر است پیش از اینکه دیر شود چارهای بیندیشیم.