به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ قسمت اول گفتگو با امیر حسینزادگان مدیر گروه انتشاراتی ققنوس، چندی پیش با تیتر «مدیریت خانوادگی در حوزه نشر» منتشر شد که در آن درباره موضوعاتی از جمله تاریخچه انتشارات ققنوس، فروش کتاب در خیابان انقلاب و بازارچه کتاب، کتابفروشی، چگونگی بقای حضور یک ناشر در بازار نشر و ... با این ناشر کهنهکار صحبت شد.
قسمت دوم این گفتگو بیشتر حول موضوعاتی چون شرکت ناشران ایرانی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت، حق کپیرایت و تبادل آن بین ناشران داخلی و خارجی، ممیزی وزارت ارشاد در دولت پیشین و دولت فعلی و مسائلی از این دست قرار دارد.
مشروح قسمت دوم و پایانی گفتگو با مدیر گروه انتشاراتی ققنوس در ادامه میآید:
* برخی نویسندگان یا مترجمان هستند که کتابشان را فقط به یک ناشر میدهند. شما هم با مولفان و مترجمان مشخصی کار میکنید.
ببینید، این روال در کشورهای دنیا معمول است که یک شاعر، نویسنده یا مترجم با ناشر مشخصی کار کند. بعضی از پدیدآورندگان دوست دارند فقط با یک ناشر کار کنند و برخی دیگر این طور نیستند. این نویسندگان با ناشران مختلفی کار میکنند. مثلا آقای کاتب این گونه است. ممکن است یک کتابش را با من کار کند و کتاب بعدی را به نشر چشمه، نیلوفر یا ثالث بدهد.
* شما با این مساله مشکل دارید؟
نه. من تاکیدی روی این ندارم که یک صاحب اثر همه کارهایش را به ققنوس بدهد. مهم این است که دو طرف تمایل داشته باشند. شنیدهام ناشرانی هستند که وقتی یک نویسنده کتاب اولی پیششان میرود، میگویند اگر کتابت را چاپ کنیم تا ۳ سال نباید با هیچ ناشر دیگری همکاری کنی. اگر حق و حقوق صاحب اثر حفظ شود، طبیعی است که اثر بعدیاش را هم پیش همان ناشر میبرد. حالا اگر نیاورد، نمی توان توقع داشت که حتما کتابش را به شما بدهد.
* یکی از کارهایی که برخی ناشران در مواجهه با کتاب اولیها انجام می دهند، این است که هزینه چاپ کتابشان را می گیرند. نظر شما در این باره چیست؟
ما چنین کاری را انجام نمیدهیم. من فکر می کنم، نویسنده به هیچ وجه نباید برای چاپ کتابش هزینه کند. اگر کتاب، شرایط لازم را داشته باشد، ناشر روی آن سرمایه گذاری میکند و از کنارش سود میبرد. اگر هم ناشر حاضر به سرمایهگذاری نباشد، کتاب موفق نمیشود. در نتیجه اگر شما هم به عنوان نویسنده پولی برای چاپ کتاب کنار بگذارید باید بدانید که سرمایه تان برنمیگردد. کتابتان هم خوب توزیع نمیشود. نویسندگان بزرگی بودهاند که کتاب اولشان را خودشان چاپ کردهاند ولی جزء استثناها بوده اند.
معمولا زمانی که شروع به چاپ کارهای کتاب اولیها کردیم، این قرار را گذاشتیم که که نه پولی بگیریم و نه پولی بدهیم. کتاب را با سرمایه خودمان چاپ میکردیم و حقالتالیف نمیدادیم. اما بعد از یک دوره، تصمیم گرفتیم که حق التالیف پرداخت کنیم. ممکن است در برخی از قراردادها هم این مساله در قالب کتابهای فروش رفته انجام شود. یعنی حق التالیف را از فروش کتاب ها بپردازیم. البته این روال در خارج از کشور معمول است که حق التالیف را براساس نسخ فروش رفته پرداخت می کنند ولی این روش در ایران چندان جا نیافتاده است.
* یک نکته که در آثار ققنوس به چشم میخورد، رعایت کپیرایت است. شما این مساله را از چه سالی رعایت کردید؟
از سال ۸۰ به بعد بود.
* یعنی پیش از آن چالش و دغدغهاش وجود نداشت؟
در حال حاضر هم اجباری برای انجام این کار وجود ندارد. یک دوره، سعی میکردیم برای همه کتابها این کار را انجام بدهیم. در دولت قبل، با شرایطی که به خاطر تحریمها به وجود آمد، خیلی از ناشران آمریکایی و انگلیسی دیگر با ما قرارداد نبستند. از طرف دیگر، برای پرداخت وجه به آن هایی هم که قرارداد می بستند، به مشکل برمی خوردیم. مثلا زمان پرداخت مبلغ یکی از کتابهایی که قرارداد کپیرایتش را در دولت قبل بسته بودیم، به مشکل برخوردیم. قبلا از طریق بانک ملی، حوالههای پرداخت را ارسال میکردیم. بانک ملی قبول نکرد بنابراین به سراغ بانک صادرات رفتیم. بانک صادرات قبول کرد و گفت حواله را میفرستم ولی اگر حوالهتان برگشت خورد، من کارمزدم را برمیدارم و باقی را برمیگردانم. ما هم قبول کردیم. بعد از چندماه، کارمزد را برداشته و کل پول را برگرداندند. به این ترتیب مجبور شدم سال آینده که به نمایشگاه فرانکفورت رفتم، پول را حضوری به ناشر پرداخت کنم.
در حال حاضر، برای ترجمه کتابهایی که امکانش باشد، قرارداد میبندیم و حق کپیرایت را پرداخت می کنیم و یا نویسندهاش را در جریان میگذاریم و اگر امکانش نباشد، قراردادی امضا نمی کنیم.
* یعنی وقتی قرارداد نمیبندند، بدون کپی رایت کتاب را چاپ میکنید؟
بله. چون چارهای نداریم و قانون کپی رایت هم نداریم. وقتی کتابی را ترجمه میکنیم سعی میکنیم، قرارداد کپی رایت را امضا کنیم و سعی داریم به صورت داوطلبانه به آنها اعلام کنیم که کتابشان را ترجمه میکنیم. اما این همه مشکلات نیست. یکی از مشکلات این است که مشتریای که کتاب را اینجا می خرد، توقع ندارد مبلغی به خاطر کپی رایت پرداخت کند. بنابراین همه کتابها به یک میزان قیمت میخورند. یعنی کپی رایت از جیب ناشر هزینه میشود.
مشکل دیگر همان طور که گفتم، ارسال پول برای ناشران خارجی است. مشکل دیگر این که امکان دارد، همان کتابی را که شمای ناشر، قرارداد چاپ و ترجمهاش را با ناشر اصلی میبندید، توسط یک ناشر دیگر ترجمه شود. در حالی که اگر قانون کپی رایت حاکم باشد وقتی مثلا ققنوس قرارداد چاپ یک کتاب را با ناشری میبندد، باقی ناشران ایرانی حق چاپ آن کتاب را ندارند ولی این مساله هم رعایت نمی شود.
برخی ناشران هم هستند که وقتی درباره مشکلات با آنها صحبت میکنیم، مبلغی از ما نمیگیرند. یعنی آنها خبر می دهیم که میخواهیم کتابشان را چاپ کنیم و آن ها هم مبلغی دریافت نمیکنند. مثلا چند سال قبل راتلیج در مذاکراتی که برای چاپ کتابهایی از انتشارات راتلیج داشتیم، میگفتیم میتوانیم ۲۵۰ تا ۳۰۰ یورو پرداخت کنیم و آن ها می گفتند ۷۰۰ یورو بپردازید. وقتی می گفتیم که نمیتوانیم این مبلغ را بپردازیم، می گفتند این میزان برای ما نمیصرفد چون ۲۵۰ یا ۳۰۰ یورو، فقط حق مولف کار است.
* کارگروهی که اشاره کردید در وزارت ارشاد تشکیل شده تا روند چاپهای افست را بررسی کند، مساله کپی رایت را زیر نظر ندارد؟
نه. آن کارگروه فقط به خاطر کتابهای قاچاق فارسی تشکیل شده است. قانون کپی رایت باید در مجلس تصویب شود. هم اتحادیه ناشران میخواهد این کار انجام شود و هم وزارت ارشاد. از طرفی این قانون فقط به کتاب مربوط نمیشود و به دیگر آثار فرهنگی هنری و تجاری هم ربط دارد.
* البته همان طور که ارشاد و اتحادیه موافقاند، مساله کپی رایت مخالفانی هم دارد.
بله اما میدانید خارجیها، چون کپی رایت را رعایت نمیکنیم، با نگاه و نظر بدی به ما نگاه می کنند.
* منظورتان به چشم دزدی است؟
بله. حتی گاهی این مساله را به ما میگویند. در برخی جلسات تا متوجه میشوند که ما ایرانی هستیم حاضر نیستند مذاکره و گفتگو کنند.
* غیر از مساله کپیرایت، چالش جدی دیگری برای چاپ کتاب و ادامه کارتان دارید؟
نه. کار دارد روال عادی اش را طی میکند. بیشترین مشکل این است که مردم نسبت به قدیم، کمتر کتاب می خوانند.
* ممیزی چطور؟ با این مساله مشکلی ندارید؟
ممیزی نسبت به دولت پیشین، خیلی بهتر شده اما هنوز گاهی مشکلاتی در این زمینه به وجود میآید. طبق قانون، باید تا یک ماه، جواب یک کتاب را بدهند ولی ما در حال حاضر کتابهایی داریم که ۶ یا ۷ ماه است در ارشاد باقی مانده است. این تاخیرها بیشتر در یک سال اخیر اتفاق افتاده. یعنی در ابتدای دولت فعلی، کارهای مجوز کتاب روی روال منظمی افتاده بود ولی همان طور که اشاره کردم این مشکلات تاخیر و دیر شدن اعلام وضعیت کتاب، مربوط به ماه های گذشته از سال ۹۵ است. شاید به خاطر اتوماسیون شدن باشد چون کتاب را به صورت اینترنتی از ما میگیرند. در حال حاضر ۶ تا ۷ عنوان از کتابهای ماست که ۵ یا ۶ ماه است معطل مانده اند.
* مشکل اعمال سلیقه شخصی چطور؟
آن مشکل را هیچ وقت نمیتوانند از بین ببرند. همیشه بوده و الان هم هست.
* از این دست مشکلات که کتابی در چاپهای اول و دوم منتشر شده و برای چاپ سوم جلویش را گرفتهاند، چطور؟ از این مشکلات هم دارید؟
بله. این مشکلات هم گاهی پیش میآید. مثلا کتابی بوده که در دولت پیشین، ۲ یا چند بار چاپ شده ولی الان برای چاپ جدید، موارد اصلاحی به آن وارد کردهاند.
* ترجمه بودهاند یا تالیفی؟
اکثرا ترجمه بودهاند.
* کتابهای داستانی بودهاند یا غیرداستانی؟
اکثرشان کتاب های رمان و داستانی هستند.
* اجازه بدهید یک سوال مهم درباره نمایشگاه فرانکفورت بکنم. آیا حضور ناشران ایرانی در این نمایشگاه ثمرهای دارد یا نه فقط میرویم که حضوری داشته باشیم؟
بستگی دارد منظور شما از لغت ثمره چه باشد!
* همان تعاملی که قرار است بین ناشران و بازارهای نشر شکل بگیرد.
نباید توقع داشت که مثلا اگر من سال اول حضورم در فرانکفورت است، کار خیلی بزرگی صورت بدهم. حدود ۱۸ سال است که به این نمایشگاه میروم و با ناشرانی آشنا شدهام. اما ترجمه دو سر دارد؛ یکی ترجمه از کتابهای آن طرف و یکی ترجمه کتابهای این طرف برای دیگر کشورها. حالت سادهاش این است که می روید با ناشری صحبت کرده و برای ترجمه کتابش در ایران قرارداد میبندید. که مساله کپی رایت هم این وسط وجود دارد و برخی رعایتش میکنند و برخی هم نه. اما اگر بخواهیم در این نمایشگاه موفق باشیم، باید فعلا مشق بکنیم تا به جایگاه مطلوب برسیم.
* آن جایگاه مطلوب که میگویید، کجاست؟ خرید و فروش رایت کتاب؟
مشکل، خرید رایت نیست. بیشتر مشکل مربوط به فروش رایت است و آن جایگاه مطلوب این است که ما بتوانیم رایت کتابهایمان را بفروشیم. یک سری از کتاب های ما میتوانند آن طرف موفق باشند، مثل کتاب های کودکان. یکی از ناشران در آن نمایشگاه، یک کتاب آشپزی را ارائه کرد که شنیدهام چند ناشر از چند کشور برای خرید رایتش با او مذاکره کردند.
کتابهای دیگری که میتوانیم برای فروش رایتشان اقدام کنیم، کتابهای هنریمان هستند. کتابهای رمان اما، مربوط به نویسندگانمان میشود. ما چند نویسنده داریم که خودمان به آنها بها می دهیم و توقع داریم خارجیها به آنها بها بدهند؟ خود من اینجا میخواهم کتابی را از یک نویسنده خارجی ترجمه کنم، نگاه میکنم که نویسنده چه جوایزی گرفته و چه افتخاراتی داشته است! طبیعی است که خارجیها هم چنین رویکردی دارند. اینجا متاسفانه کتاب نه به خوبی نقد و بررسی میشود، نه معرفی می شود و نه در برخی مواقع، مجوز می گیرد.
* منظورتان نقد و بررسی بینالمللی است؟ چون جلسات نقد و بررسی کتاب که این روزها زیاد برگزار میشود.
از نظر تعداد بله. نسبت به گذشته بیشتر شده است. اما تعدادی از جوایز ادبی در این سالها تعطیل شدهاند. این جوایز باعث میشدند که اسم کتاب مطرح بشود و سر زبانها بیافتد.
* به نظرتان جوایز داخلی ما برای خارجیها شناخته شده بود؟ یعنی اگر کتابی اینجا جایزه میگرفت، در سرنوشتش در خارج از کشور تاثیر داشت؟
بله. بعضی از جایزههای داخلی، نزد مخاطبان و اهالی کتاب در خارج، آشنا و شناخته شده بودند. ناشرانی که دنبال این کتاب ها هستند، واسطههایی دارند که آن واسطهها، ایرانی هستند. این واسطه ها، کتاب های تولید داخل را می شناسند.
* مردم کتاب نخوان ما، به طور عمومی اسم گابریل گارسیا مارکز را شنیدهاند اما مردم کتاب نخوان خارجی که اسم نویسندههای ما را نشنیدهاند!
بله نشنیده اند. آن واسطهها افرادی هستند که برای ناشر، انتخاب می کنند.
* یعنی دلال کتاب هستند؟
نه. نمیشود از این لفظ استفاده کرد. این فرد، مورد اطمینان آن ناشر است و برای او کار میکند. بنابراین میتواند کتابی را پیشنهاد بدهد. به هر دو زبان مبدا و مقصد هم تسلط دارد.
* پس به نوعی مباشر کتاب هستند؟
بله. همین افراد به واسطه جوایز ادبی داخلی، میتوانستند کتاب هایی را به ناشران خارجی پیشنهاد بدهند ولی این اتفاق این روزها کمتر می افتد.
* پس مهمترین دستاورد فرانکفورت در حالت ایده آل، فروش رایت کتابهای داخلی به ناشران خارجی است.
بله. ارشاد هم اخیرا یک طرح حمایتی گذاشته که از کتابهایی که به زبان های دیگر ترجمه می شوند، حمایت شود.
* در حال حاضر، رفتن به فرانکفورت به توسعه ارتباطات ناشران ما با ناشران خارجی میانجامد _ یعنی به قول شما همان مشق کردن است _ یا بیشتر یک ویترین است؟
به نظرم آن روند دارد اتفاق میافتد و ناشران مشغول مشق کردن هستند؛ به ویژه در چند سال اخیر که ایران، غرفهای ملی در این نمایشگاه دارد. چند سال پیش که عضو کارگروه اتحادیه ناشران بودم، پیشنهادم این بود که نشر ایران باید در این نمایشگاه شرکت کند؛ البته نه به صورت حضور تک تک ناشران. چون عملا خیلی کتاب برای عرضه نداریم ولی برای تداوم این رفت و آمدها و امتداد ارتباط این حضور لازم است.
امسال با حمایت آقای صالحی معاون فرهنگی وزیر ارشاد، چند ناشر از ناشران خصوصی هم در نمایشگاه حضور داشتند. حضور ایران نسبت به سال های پیش، خیلی بهتر بود.
* به نظرتان کار کتاب و نشر امنیت شغلی دارد؟ این سوال را با توجه به حادثه آتش سوزی کتابفروشیتان می گویم؛ آیا آن زمان بیمه بودید؟
نه. بیمه نبودیم. سال ۶۴ بود که این اتفاق افتاد. آن موقع بیمه بود ولی من وسعش را نداشتم که مبلغی را برای بیمه بپردازم. آن موقع به سختی، روزگار را میگذراندیم. از آن زمان تا امروز نزدیک به ۲هزار کتاب چاپ کردم. یعنی کتابهایی که نشان ققنوس داشته و دارند بالای هزار و ۵۰۰ عنوان هستند.
* میگوییم که قشر کتابخوان ما کم هستند اما چگونه است که کتاب برخی نویسندگان طبق آمار شما، سالی چند بار توسط ققنوس تجدید چاپ میشود؟ شاید فقط تهران را میبینیم و از شهرستانها غافل ایم و کتاب به شهرستانها نمیرسد!
نه. آن طور نیست که کتاب فرستاده نشود. کتاب، خود به خود، خواهان کمی دارد. دوستی میگفت بالای کوه هم که بروی، پفک نمکی و تبلیغش را میبینی ولی کتاب را نه! در شهرستان هم زیاد کتاب نمیبینی. علتش این است که کتاب طرفدار چندانی ندارد. کتابفروشی هم که در شهرستان کار میکند، باید از دخل و خرج این کار زندگیاش را بگذراند. خیلی از کتابفروشیهای شهرستان های بزرگ، فروش کتابهای عمومی را توقف کرده و به فروش کتابهای کمک درسی رو آوردهاند. یا آمدهاند در کنارش، لوازم التحریر میفروشند. آقای فیروزان مدیرعامل شهر کتاب هم به سوپرمارکتهای فرهنگی اشاره کرده که در آنها، علاوهبر کتاب محصولات دیگر فرهنگی هم به فروش میرود.
در دوره قبل جلوی انتشار «عشق در زمان وبا» ی مارکز را بعد از ۵ یا ۶ چاپ را گرفته بودند. یا مثلا کتابهای زندهیاد مرتضی احمدی مثل «فرهنگ بروبچهها» یا «کهنههای همیشه نو» از جمله کتابهایی بودند که بعد از چند چاپ جلوشان را گرفته بودند. این اتفاق که بیشتر برای کتابهای پرفروشمان میافتاد، مشکلات مالی بزرگی برایمان به وجود می آورد.
* در حال حاضر چند کتاب آماده چاپ دارید؟
از ابتدای سال تا امروز ۱۹۰ عنوان چاپ کردهایم؛ حدود ۵۰ عنوان چاپ اول بود و باقی تجدید چاپ هستند. کتابهایی که در مرحله لیتوگرافی و آمادهسازی داریم، حدودا ۲۰ عنوان هستند و کتاب هایی که قراردادشان را بسته ایم و قرار است چاپشان کنیم، حدود ۳۰ عنوان هستند. سال ۹۴، ۳۰۵ عنوان کتاب چاپ کردیم.
* کتابهایی که به مشکل برخوردهاند چطور؟
این کتابها خیلی کم بودهاند. در دولت جدید، ۲ کتاب ما غیرمجاز اعلام شده. برعکس دولت پیشین، وزارت ارشاد دوست دارد که کتابها چاپ شوند و سعی میشود تا با مذاکره و گفتگو مشکلات کتابها حل شود.