فرهنگ امروز/ سجاد صداقت : ۱۶ مارس ۱۹۳۹ روز مهم و حیاتی برای خاندان و دودمان پهلوی بود؛ روزی که در اجرای امر و آمال رضاشاه پهلوی، فرزندش محمدرضا در مصر فوزیه فواد، خواهر ملکفاروق پادشاه مصر را به عقد خود درآورد تا یکیدیگر از رویاهای ناتمام شاه اول عصر پهلوی رنگ واقعیت به خویش گیرد. این مراسم آن اندازه برای دو طرف ارزش داشت که در همان سال دو آلبوم نفیس از این مراسم با تاریخ اهدایی کشور مصر به ایران، با بیش از هزار و ۳۱۴ قطعه عکس سیاه و سفید، از سوی دولت مصر به دولت ایران اهدا شد. اما آنچه دوباره این واقعه را در فضای خبری کشور پس از حدود 78 سال به میان آورد، مستندنگاری و ثبت این آلبومها در موزه آلبومهای سلطنتی و اسناد مجموعه سعدآباد تهران بود. عکسهای این آلبومها که یکی از آنها در بخش مخزن و دیگری در بخش پهلوی دوم موزه آلبومهای سلطنتی و اسناد سعدآباد در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد، اکنون دیجیتالی و هر عکس به صورت مجزا ذخیره شده است. اما این آلبومها با خود بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران را به دوش میکشند؛ تاریخی که در آن حکایتهای ازدواج اول شاه دوم پهلوی و چراییهای اتفاق افتادن آن در قالب تصویر میتواند دیدنی باشد؛ هر چند که عکسها تنها بخشی از حقیقت هستند و آنچه در تاریخ اتفاق افتاد و به شکست این ازدواج انجامید، بخش مهم دیگر این حکایت را تشکیل میدهد.
یک ازدواج بینالمللی
درباره دلایل خواستگاری رضاشاه برای فرزندش محمدرضا که آن روز در قامت ولیعهد ایران نقش ایفا میکرد، نکات متعددی گفته شده است. گروهی از مورخان روابط خارج از عرف محمدرضا در سوئیس با زنان و دختران را دلیل این اقدام رضاشاه میدانند. چراکه شاه آن زمان ایران به این امر مشهور بود. از سوی دیگر گروهی از مورخان اما نگاه به بیرون را در دستور کار خود قرار دادهاند و معتقدند که این ازدواج محصول حضور انگلیسیها بوده است. حتی گفته شده که «مقصود از این ازدواج زنده کردن خلافت اسلامی و انتخاب ملک فاروق بهعنوان خلیفه مسلمین» در طرحی انگلیسی بوده است. اما در این میان نمیتوان از علاقه عجیب رضاشاه برای پیوند با یک خانواده سلطنتی گذشت. رضاشاه که خود هیچ تباری نداشت، گویا برای فرزند پسر خود - که روی تربیت او نیز بسیار سختگیر بود - آرزوی تباری سلطنتی را در سر میپروراند. اما این مساله گویا در ایران نمیتوانست اتفاق بیفتد؛ چراکه تنها خاندان سلطنتی آن روز ایران قاجارها بودند و رضاشاه هرگز چنین خفتی را برای خود نمیخرید. از سوی دیگر خانواده ثروتمند ملک فاروق عاملی مهم در این ازدواج شمرده میشدند. به همین دلایل بود که او رویای خانوادهای سلطنتی در خارج از ایران را در سر پروراند.
ملکه مصری آلبانیاییتبار
«ظاهرا پدرم از آن ایام عکس شاهزاده خانم فوزیه را دیده بود و به تفحص و تجسس حال این شاهزاده خانم زیبا پرداخته بود. نخست در نسب و دودمان وی تحقیقاتی به عمل آورد و سپس به سفیر خود در قاهره دستور داده بود با مقامات مصر تماس بگیرد و دولت مصر با خاندان سلطنتی وارد مذاکره شود.» این توصیفاتی است که محمدرضا پهلوی درباره نوع آشنایی پدرش با فوزیه فواد روایت میکند. دستور رضاشاه برای انجام این ازدواج باعث شد هیاتی از ایران برای خواستگاری شاهدخت مصری که از قضا تبار آلبانیایی داشت اقدام و نظر مثبت ملک فاروق را جلب کنند. اما در این راه یک مشکل بزرگ آن هم در ایران وجود داشت: ماده 37 قانون اساسی. طبق این ماده همسر ولیعهد ایرانی باید ایرانیالاصل باشد و ولیعهد ایرانی را باید به دنیا بیاورد. البته این مشکل به سادگی در مجلس شورای ملی در خدمت شاه با «سلام و صلوات» برطرف شد. لایحهای از سوی محمود جم، نخستوزیر ایران به مجلس ارائه شد: «چون کلمه ایرانیالاصل مذکور در اصل ۳۷ متمم قانون اساسی تاکنون در هیچ یک از قوانین بهطور صریح و روشن تفسیر نشده در این موقع که مواصلت بین خاندان جلیل شاهنشاهی و خاندان سلطنت مصر در پیش است برای اینکه راجع به وضعیت ملکه و ولیعهد آینده ایران هیچگونه ابهامی باقی نماند وزارت دادگستری ماده واحده ذیل را برای تقسیر اصل ۳۷ متمم قانون اساسی تقدیم مینماید.» راهحل سادهای هم در این لایحه و برای حل این مشکل در نظر گرفته شده بود: «منظور از مادر ایرانیالاصل مذکور در اصل ۳۷ متمم قانون اساسی اعم است از مادری که مطابق شق دوم از ماده ۹۷۶ قانون مدنی دارای نسب ایرانی باشد یا مادری که قبل از عقد ازدواج با پادشاه یا ولیعهد ایران به اقتضای مصالح عالیه کشور به پیشنهاد دولت و تصویب مجلس شورای ملی به موجب فرمان پادشاه عصر صفت ایرانی به او اعطا شده باشد.» به همین سادگی شاه ایران صفت ایرانیالاصل را به شاهدخت مصری آلبانیاییتبار اطلاق کرد و همه چیز برای مراسم ازدواج فراهم شد.
ازدواج نافرجام
24 اسفند 1317 عقد رسمی فوزیه و محمدرضا طی یک مراسم با شکوه با حضور ملک فاروق، ملکه نازلی، ملکه فریده (همسر فاروق) و شاهزادهخانمهای مصری (فوزیه، فائزه، فائقه و فتحیه) با حضور ولیعهد و هیات ایرانی و به وسیله چند تن از علمای دانشگاه الازهر در کاخ سلطنتی عابدین طبق رسوم تسنن انجام گرفت. مراسمی که عکسهای موزه آلبومهای سلطنتی و اسناد سعدآباد محصول همین مراسم است. اردیبهشت 1328 نیز مراسم جشن عروسی بهطور با شکوه در دربار ایران برگزار شد. با همه این اوصاف اما ازدواج شاهزاده ایران و شاهدخت مصر 9 سال بیشتر دوام نیاورد. سه سال از این مدت را نیز فوزیه در مصر گذراند و عملا متارکه را پیش از رسمی شدن برقرار کرده بود. طلاق در سال 1327 به شکل غیابی انجام گرفت و تنها ثمره آن که «شهناز» دختر اول محمدرضا پهلوی بود هم در ایران ماند. میدانی که نام آن فوزیه بود بعد از طلاق به نام شهناز تغییر پیدا کرد و شاه نیز دو بار بعد از او ازدواج کرد. اگر قصد حیاتی این ازدواج را ژنسازی سلطنتی برای جانشین ولیعهد ایران بدانیم، سرنوشت فوزیه و تنها فرزند او که از قضا دختر بود داستان غمانگیزی را رقم زد. داستانی که با سقوط دو خاندان سلطنتی در مصر و ایران سرنوشت صاحبان عکسهای آرشیوی را نیز به یک تراژدی تمام تبدیل کرد. هر چند که فوزیه در مصر ماند و در همان جا مرد اما محمدرضا پهلوی مجبور به فرار از ایران و دفن در مصر شد.
منبع: فرهیختگان