فرهنگ امروز/ علیرضا کیمیاقلم:
شهرت آنتون چخوف به عنوان نمایشنامهنویس به خاطر نگارش نمایشنامههایی همچون «مرغ دریایی»، «دایی وانیا»، «سه خواهر»، «باغ آلبالو» و... است که از اتفاق در ایران هم با اقبال روبهرو شده و اجراهای بسیاری را در طول این سالها تجربه کردهاند. این نمایشنامهها با آمیزهای از تراژدی و کمدی بر مبنای روایت زندگی شخصیتهایی که به معنای واقعی در زمره قهرمانان دستهبندی نمیشوند شکل گرفته و پیش میروند. شخصیتهای نمایشنامههای چخوف تنها آفریده شدهاند تا فرصتهایشان را هدر بدهند و در این بین به قضا و قدر هم دلخوش باشند. طنز تلخ حاضر در نمایشنامههای او هم به واسطه همین مضامین کلی آثارش شکل میگیرد؛ طنزی که با گذشت زمان طولانی از نوشته شدنش، هنوز هم کارکردهای خودش را داراست و به موقعیت امروزی انسان در هر جامعهای به راحتی قابل تعمیم است. پرویز شهدی که پیش از این آثاری از نویسندگان روسی را به فارسی برگردانده اینبار به سراغ ترجمه نمایشنامههای چخوف رفته است. «مرغ دریایی»، «دایی وانیا»، «باغ آلبالو» و «وحشی» چهار نمایشنامه آنتون چخوف هستند که به تازگی با ترجمه او توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شدهاند.
«مرغ دریایی» بلندترین اثر آنتون چخوف در بین نمایشنامههای اوست. این نمایشنامه که در سال ١٨٩٥ نوشته شده نقطه آغاز روایت ظهور تفکرات هنرمندانه بر صحنه تئاتر هم محسوب میشود. نخستین اجرا از «مرغ دریایی» در ١٨٩٦ درست در زمانی که روسیه در سیر قهقرایی به سر میبرد روی صحنه رفت. موضوع اصلی در این نمایشنامه بحث بر سر مراتب فکر و اندیشه شخصیتهایی است که به عنوان هنرمند در کنار هم زندگی میکنند. چخوف برای درک این شخصیتها تنهایی و تصورات آنها را برای مخاطب تصویر میکند. او در این نمایشنامه از آرزوهایی حرف میزند که به خاطر عدم تناسبشان با قدرت شخصیت اصلی هرگز برآورده نمیشوند و به همین دلیل باعث شکست و سرخوردگی او میشوند.
شخصیت اصلی این نمایشنامه، نویسنده جوانی به نام کنستانتین گاوریلویچ ترپلف است که دلبسته نینا میخایلونا زارچنایا، دختر همسایهشان میشود. نینا در آرزوی تئاتر و شهرت هنری است. ترپلف نمایشنامهای عجیب و غیرعادی نوشته و میخواهد آن را با بازی نینا روی صحنه ببرد. ایرینا نیکلایونا آکاردینا، مادر ترپلف، (هنرپیشهای مستبد، خودخواه و مغرور) به همراه بوریس آلکسییویچ تریگورین (نویسنده و نمایشنامهنویس بزرگی که ترپلف به او حسادت میکند) برای تماشای این نمایشنامه به کنار دریاچه آمدهاند. ترپلف معتقد است هنرمندانی مثل مادرش و تریگورین، دچار ابتذال و تکرار هستند. موقع اجرا، آرکادینا نمایشنامه پسرش را مسخره میکند و همین باعث میشود تا ترپلف دچار افسردگی شود. شکستهای دیگر این نویسنده جوان از جمله اخراج از دانشگاه و مشکلات خانوادگی هم در افزایش این افسردگی بیتاثیر نیست. در نهایت نینا هم او را ترک میکند تا تراژدی زندگیاش کامل شود. واقعیت اینکه نینا به تریگورین دل میبازد و با او به مسکو میرود. پس از مدتی تریگورین از نینا دست میکشد و به سمت آرکادینا برمیگردد. ترپلف دست به خودکشی میزند، اما نجات پیدا میکند. سالها میگذرد. اینبار ترپلف چهرهای کاملا مشهور شده است، اما همچنان عقیده دارد که زندگیاش از عشق خالی است. ترپلف در آخرین دیدارش با نینا متوجه میشود که او تبدیل به یک هنرپیشه معمولی شده و هنوز هم تریگورین را دوست دارد. در نهایت با خودکشی ترپلف، هم زندگی او و هم نمایشنامه «مرغ دریایی» به پایان میرسد.
ماجرای این نمایشنامه میتواند نشاندهنده بحث و جدلی باشد که در جامعه آن زمان درباره نقش هنرمند و هنر در جریان بود. با این وجود، چخوف در «مرغ دریایی» از هر گونه نسخهپیچی روشنفکری و تقدسگونه برای هنر دوری کرده و با تاکید بر ابتذال دنیای واقعی به مدد طنزی وحشتناک، خود زندگی را روایت میکند. این شیوه روایت چخوف در نهایت ذهنیت مخاطب را برای همدردی با شخصیتهای نمایشنامهاش مجاب میکند.
«دایی وانیا» روایت خانوادهای است که در ملکی متعلق به پروفسور آلکساندر ولادیمیرویچ سربریاکف زندگی میکنند. شخصیت اصلی این نمایشنامه مردی ٤٧ ساله به نام وینیتسکی ایوان پترویچ معروف به «دایی وانیا» است که به خاطر مواضع شوهرخواهرش (آلکساندر سربریاکوف) از لذات شخصی در طول زندگی چشمپوشی کرده است. بخشی از این سرسپردگی به سربریاکوف هم البته ناشی از علاقهای است که وانیا به خواهر مرحومش و تایید حس او نسبت به شوهرش داشته است. خواهر وانیا، پروفسور سربریاکف را اگر چه دانشمندی میانمایه و متظاهر به نظر میرسد بسیار دوست داشت. دختر او، سونیا و دایی وانیا سالهاست ملکی را که پرفسور از زن مرحومش به ارث برده، اداره میکنند. سربریاکف به یکباره تصمیم میگیرد این ملک را بفروشد و همین موضوع همه افراد خانواده را دچار کشمکش میکند. دایی وانیا به پروفسور وقتی که تصمیم دارد ملک را ترک کند و در جایی دیگر ساکن شود، میگوید سونیا صاحب اصلی این ملک است. در بخش دیگری از این نمایشنامه ماجرای عشق سونیا به دکتر و در مقابل عشق دکتر به همسر جوان پروفسور طرح میشود. اما در نهایت آنچه نصیب افراد این خانواده به خصوص دایی وانیا و سونیا میشود چیزی جز تنهایی نیست. با این حساب میتوان یأس، امید، عشق و تنهایی را جزو عمدهترین مفاهیمی دانست که در این نمایشنامه از چخوف مطرح میشوند. این نمایشنامهنویس برای نوشتن «دایی وانیا» از همان شیوه و تکنیکی استفاده کرده است که آن را در نمایشنامه «مرغ دریایی» به خوبی تجربه کرده بود. مواردی همچون توصیف شخصیتها، گفتوگوها و... در این نمایشنامه از همان مفاهیم موجود در نمایشنامه «مرغ دریایی» نشات میگیرند. در این نمایشنامه باز هم از قهرمان واحد
(خوب یا بد) خبری نیست و علاوه بر آن ماجرایی که روایت میشود در ظاهر چیز خاصی برای تعریف و روایت ندارد. در نهایت این هنر چخوف در روایت است که بیشتر از همه اینها به چشم میآید و همین روایت او هم مخاطب را با اثرش همراه میکند.
موفقیت نمایشنامههای «مرغ دریایی» و «دایی وانیا» در اجرا باعث شد تا چخوف دو نمایشنامه بعدیاش را که نمایشنامههای آخر او هم هستند، با توجه به اصول صحنهای تئاتر استانیسلاوسکی بنویسد. حاصل این تلاش خلق یکی از شاهکارهایش یعنی «سه خواهر» بود. چخوف بعدتر اثر دیگرش یعنی «باغ آلبالو» را نوشت. «باغ آلبالو» که آخرین نوشته آنتون چخوف هم هست در سال ١٩٠٣ نوشته شده است. این نمایشنامه به عنوان یکی از آثار بحثبرانگیز این نویسنده برای نخستینبار در ۱۹۰۴ در مسکو روی صحنه رفت. شباهت ویژه «باغ آلبالو» با جریانات و اتفاقات اجتماعی که به انقلاب سوسیالیستی در روسیه انجامید، باعث شد بسیاری از منتقدان بعدها این نمایشنامه را یک پیشگویی تمام و کمال از وقوع چنین انقلابی به حساب بیاورند. شخصیتهای «باغ آلبالو» نه مبارزه میکنند، نه شکست میخورند. آنها حتی از خودشان دفاع هم نمیکنند. در حقیقت آنها هیچ تلاشی جز انتظار کشیدن برای سرنوشت و رخ دادن اتفاقات به خرج نمیدهند. رانوسکایا لیوبو آندرییونا، شخصیت زن این نمایشنامه، بازمانده یک خاندان اشرافی، مالک یک باغ بزرگ و قدیمی آلبالوست. او بدهی زیادی بالا آورده و به همین دلیل قرار است باغ را در یک حراجی بفروشد. لوپاخین یرمولای آلکسییویچ، بازرگانی که در گذشته پدر و اجدادش جزو کارگران خانواده خانم رانوسکایا بودند، راهحلی برای مشکل ارباب سابقش پیشنهاد میدهد. این خانم میتواند با تغییر کاربری باغ و ساختن استراحتگاه تابستانی، علاوه بر اینکه بدهیهایش را بپردازد خانوادهاش را نیز نجات دهد. اما زمان برای رانوسکایا و اطرافیانش خیلی زود میگذرد. موعد حراج میرسد. لوپاخین در حراج باغ شرکت میکند و برنده میشود. او که به قول خودش، زمانی پدر و پدربزرگش را به آشپزخانه آن ساختمان هم راه نمیدادند، مالک جدید باغ میشود و خانواده رانوسکایا با اندوه باغ را ترک میکنند. «باغ آلبالو» اگر چه ظاهری ساده دارد، اما با توصیفی که چخوف در آن از شرایط روحی، افکار و ارتباطات عاطفی پیچیده شخصیتهایش میدهد در نهایت به روایتی خاص و بحثبرانگیز تبدیل میشود. چخوف با تصویری که از دو طرف درگیر در ماجرای این نمایشنامه ترسیم میکند قدرت شخصیتپردازیاش را هم به رخ میکشد. خانواده رانوسکایا، اشرافزادههایی هستند که در گذشته زندگی میکنند و در این شکل زندگی به بنبست رسیدهاند، اما همچنان به این شیوه زندگی اصرار دارند. نمونه مشخص آن خانم رانوسکایا است. در مقابل، لوپاخین کارگر سابق آنهاست. کسی که به واسطه سختکوشی و جدیتش پیشرفت کرده و عاقبت صاحب باغ آلبالو میشود. از این منظر این نمایشنامه را میتوان روایتی از طبقه متوسطی دانست که در آن سالها از دل طبقه کارگر بیرون آمد. جایگزینی این طبقه متوسط با طبقه اشراف همان اتفاقی بود که بعد از انقلاب روسیه افتاد؛ این کشور همچون باغ آلبالو در اختیار طبقه جدیدی از مردم قرار گرفت و بسیاری مجبور به ترک آن شدند.
در طول هشت دهه، داستانها و نمایشنامههای آنتون چخوف بارها در ایران و از زبانهای روسی، فرانسوی و انگلیسی ترجمه و منتشر شدهاند. در این میان هنوز هم ترجمههای سروژ استپانیان کاملترین مجموعه منتشر شده از آثار داستانی و نمایشی آنتون چخوف در ایران است. مجموعه ترجمههای بارسقیان در ابتدا با پنج جلد شامل داستانهای کوتاه آنتون چخوف و همچنین رمان «جزیره ساخالین» توسط نشر توس منتشر شد. در ادامه نمایشنامههای چخوف در دو مجلد به این مجموعه اضافه و منتشر شد. دوره آثار چخوف با ترجمه سروژ استپانیان در هفت جلد در پانزدهمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بخش ترجمه به عنوان اثر برگزیده معرفی شد. پس از انتشار این هفت جلد، نامههای چخوف هم به این مجموعه اضافه شدند. این نامهها در سه جلد با ترجمه ناهید کاشیچی مجموعه آثار چخوف را به یک مجموعه ١٠ جلدی رساند. ترجمه پرویز شهدی از چهارنمایشنامه چخوف را میتوان آخرین ترجمه از آثار این نویسنده در ایران هم به حساب آورد. پرویز شهدی دو نمایشنامه «ایوانف» و «سه خواهر» را هم از آنتون چخوف ترجمه کرده که به زودی منتشر خواهد شد.
روزنامه اعتماد