فرهنگ امروز/زینب پزشکیان: روحالله اسلامی، عضو هیاتعلمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی در چهارمین و آخرین جلسه درسگفتار اندیشه ایرانشهری در افق مکتب خراسان که در پژوهشکده ثامن برگزار شد، گفت: «وجود شریعتی، مطهری و حکیمی نشان میدهد که مکتب خراسان نابود نشده و این حوزه تمدنی در دوره معاصر نیز تاثیرگذار بوده است.»
وی در بخش نخست این جلسه که موضوع آن شریعتنامهنویسی با تمرکز بر اندیشههای علی شریعتی، مرتضی مطهری و محمدرضاحکیمی بود، شرایط و زمینه ظهور شریعتنامهنویسی را تبیین کرد و در تعریف این صورت آگاهی گفت: «شریعتنامهنویسی بیشتر کاشف از قول خداوند است و به دستوراتی که خدا از طریق پیامبران و ائمه درباره زندگی انسان بیان کرده، میپردازد؛ پس به شرع مقدس توجه دارد.»
اسلامی با اشاره به اینکه شریعت در اسلام بسیار سیاسی است، بیان کرد: «هنگام حمله اعراب، خراسان استقلال خود را حفظ و ایرانیها را به ساخت حکومتهای اسلامی وارد میکند. در نتیجه خراسان در زمینه شریعتنامهنویسی و متون مذهبی نقطه بسیار مهمی است. اما در دوره معاصر به سه دلیل علوم دینی و شریعتنامهها توانایی ساماندهی امور را ندارد. نخست اینکه در گذشته تمام علوم دینی بودند، اما در دوره معاصر علومی ظهور کرد که دینی نیستند. دوم اینکه امپراتوریها و خلافتهای گذشته از بین میروند و دولتهای ملی جدیدی شکل میگیرند که دارای ویژگی تفکیک قوا، قانون اساسی، بروکراسی و ارتش هستند و هیچ شباهتی به نظامهای سیاسی گذشته ندارند. سوم اینکه مردم در ساخت قدرت و امور سیاسی مشارکت میکنند، در حالی که در گذشته مردم کاملا رعیت بودند و در ساختار قدرت هیچ جایگاهی نداشتند. در نتیجه متنی سکولار و متکثر به وجود میآید که زیست جدیدی دارد.»
نویسنده کتاب حکومتمندی ایرانشهری ادامه داد: «در دوره جدید در بیشتر کشورهای اسلامی دولتهای ملی توسعهگرا روی کار آمدند. این دولتهای ملی به دنبال مظاهر توسعه مانند ارتش، راهآهن، بانک، دانشگاه و... بودند، اما به آزادی، عدالت و سایر مولفههای مدرنیته توجه نداشتند. در نتیجه از زاویه آزادی، برابری و شریعت نقد شدند.» وی افزود: «در چنین فضایی است که اندیشههای شریعتی، مطهری و شریعتی را نقد میکنیم.»
اسلامی در بخش دوم جلسه نظام فکری شریعتی، مطهری و حکیمی را بررسی کرد و در توصیف اندیشه شریعتی گفت: «شریعتی مارکس را با تشیع تلفیق میکند، در نتیجه جناح چپگرای اسلامی را شکل میدهد و بر جریان روشنفکری دینی بسیار تاثیر میگذارد. در اندیشه او مانند مارکسیسم، تاریخ دو جریان خیر شامل پیامبران و نیکان و جریان شر شامل فرعون و نمرود و معاویه و... دارد که این دو جریان مدام با یکدیگر درگیر میشوند و تاریخ را جلو میبرند تا انقلاب نهایی توسط منجی روی میدهد و آرمانشهر محقق میشود. شریعتی تاریخ را سراسر شورش و اعتراض میبیند و برای رسیدن به آنچه میخواهد از تمام مفاهیم اسلام از نماز و روزه و حج تا شخصیتهای اسلام مانند علی و فاطمه و سلمان قرائت جدیدی ارائه میدهد و این قرائت را تشیع علوی و تمام قرائتهایی را که تا امروز وجود داشته است، تشیع صفوی نام مینهد. تشیع علوی قرائتی شورانگیز و انقلابی است که حمایت از طبقات پایین، عدالت، انقلاب در آن محوریت دارد. اسلامی درباره تاثیر اندیشه شریعتی بر انقلاب اسلامی و ادامه تاثیر اندیشههای او تا امروز گفت: «بسیاری از اصول قانون اساسی مانند اصل 42 و 43، آموزش و پرورش رایگان، دولتی شدن صنایع، آرمان صدور انقلاب و... همه تحتتاثیر شریعتی بوده که هنوز هم تحتتاثیر او هستیم.»
این استاد علوم سیاسی درباره مطهری گفت: «مطهری نیز مانند شریعتی میخواست از منظر شریعت به مسائل روز پاسخ بدهد، اما جریان راست و محافظهکار اسلامی را شکل داد. او چون شریعتی انقلابی نیست؛ بسیاری از حوزهها را از منظر فقه پویا بررسی میکند؛ به دنبال تغییر ساختار روحانیت، حوزههای علمیه و فقه است و معتقد است تلفیق بین علم و دین هم ممکن و هم مطلوب است. او ایدئولوگ رسمی جمهوری اسلامی است.»
اسلامی با اشاره به اینکه خراسان بسیار تحت تاثیر اندیشههای محمدرضا حکیمی است، در معرفی وی بیان کرد: «حکیمی در حوزه دینپژوهی بسیار فعال است و آرمان اسلام بدون فقر را دنبال میکند. مهمترین اثر او، دایرهالمعارف الحیاه است که اسلام را دینی ضداستبداد و فقر و مدافع برابری معرفی میکند.»
نویسنده کتاب سیاست به مثابه تکنیک در بخش پایانی جلسه در نقد این سه متفکر گفت: «ضعف اساسی در تکنیکهای حکمرانی، فنون سیاست و مکانیسمهای حکومت مانند تفکیک قوا، قانون اساسی و... مهمترین ایراد اندیشههای آنان است.» وی با بیان اینکه اندیشه بخشی از سیاست است و بخش مهم سیاست به حوزه اجرا و عمل مربوط میشود، افزود: «این متفکران اصول و الزامات عملی سیاست را نمیدانند. همچنین آنان نقش برجسته شهروندان در دنیای امروز را که در برخی موارد درآمدشان از درآمد چند دولت نیز بیشتر است، در نظر نمیگیرند؛ در حالی که در دنیای امروز این موضوع بسیار مهم است.» اسلامی ادامه داد: «شریعتنامهها در تمام تاریخ منظر فردی داشتند و در پی پاسخگویی به نیازهای فرد بودند و به حوزه عمومی توجه نمیکردند و این کمبود در اندیشه این سه متفکر نیز مشهود است. همچنین این سه نفر به موضوع کارآمدی، پاسخگویی و ارزیابی نمیپردازند و حتی منتقدان آنان مانند عبدالکریم سروش نیز به این کمبود توجه ندارند.»
منبع: فرهیختگان