به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست «راه ابریشم» به عنوان دویست و هفتاد و ششمین شب از مجموعه شبهای مجله بخارا، با همراهی مؤسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر و بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار با سخنرانی مهندس سیدمحمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، دکتر ناصر تکمیلهمایون، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر ژان کلود ووآزن، مولف و پژوهشگر یکشنبه 26 دیماه در کانون زبان و ادبیات فارسی برگزار شد. در این نشست از کتاب «قلعههای راه ابریشم» تألیف ژان کلود ووآزن رونمایی شد.
مطالعات جاده ابریشم هنوز در آغاز راه است
تکمیلهمایون در نقد و بررسی کتاب «قلعههای راه ابریشم» گفت: این کتاب را با دقت هر چه تمام از ابتدا تا انتها خواندم. در بخشهایی هم متن انگلیسی را با فرانسه و فارسی مقایسه کردم. اگر درباره این کتاب نقدی داشته باشم دلیل بر وجود عیب و نقص در کل اثر نیست اما روش علمی اقتضا میکند، دوستی و ارادت خود را نسبت به مؤلف کتاب حفظ کنیم. نویسنده در هر حال با فرهنگ و تمدن ایرانی آشنا هستند اما باید اشکالات را گفت تا در چاپهای بعدی توجه شود.
وی افزود: شاید یکی از اشکالات این کتاب در این است که مسأله گذشته تاریخی دقیق را با استفاده از واژههای حکومتی امروز بیان کرده است. همیشه از هرات به عنوان واحد جدای از ایران نام بردهاند در حالی که زمان ناصرالدینشاه هرات از کشورمان جدا شد و یا در مورد بحث جنگهای ایران اگر بگویند حمله محمود افغان به ایران، این اشتباه است بلکه حمله قندهاریان به پایتخت جمله صحیحی است. اگر از تاریخ امروز مینویسیم باید همینطور که هست بنویسیم اما وقتی میخواهیم از گذشته بنویسیم باید به همان زبان گذشته نگاشته شود. مثلا در مورد واژه نخستوزیر اگر متنی در دوره قاجار نوشته میشود این کلمه باید با عنوان «اعتماد الدوله»، سپس «صدر اعظم»، دورههای بعد «رئیس الوزرا» و بعدها «رئیس وزرا» و در دورههای اخیر «نخست وزیر» بیان شود.
این تاریخنگار در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به تالیفاتی درباره جاده ابریشم اظهار کرد: از چه زمانی به جاده ابریشم توجه شد؟ زمانی که در پاریس بودم استاد باستانیپاریزی به خانهام آمد و گفت که از رومانی میآیم و در آنجا سمیناری در مورد جاده ابریشم برگزار کرده بودند، یعنی دکتر پاریزی تقدم فضل و فضل تقدم به این مسأله داشتند. با این حال، دانشجویی از دوره دکتر صدیقی داشتیم، با نام دکتر علی مظاهری که در فرانسه ماندگار شد و بعد از مدتی کتابی بسیار عالی در مورد جاده ابریشم نوشت و در دو جلد به فارسی ترجمه شد و در پژوهشگاه علوم انسانی به چاپ رسید. آن زمان که مسئولیتی در جاده ابریشم داشتم، گفتم چون دکتر مظاهری ایرانی است پس ممکن است همه فکر کنند از دیدگاه ایرانی این صحبت شده است. کتابی دیگر را از محققان اروپایی ترجمه کردیم که از دو دیدگاه شرقی و غربی به جاده ابریشم توجه داشته باشیم.
تکمیلهمایون عنوان کرد: کمکم یونسکو به موضوع این جاده علاقهمند شد و جاده گفتوگوهای تمدنها را بر آن نام نهاد. 10 سال طول کشید و سمینارهای متعددی دادند. شاید هزار و دویست سخنرانی و فیلم و هزاران عکس و تصویر تهیه شد و اینها همه موجود است و قرار بر این بود که یونسکو اینها را چاپ کند اما سرمایهگذاری نشد و این مسأله مسکوت ماند. مطالعات جاده ابریشم یکی از ذخائر بزرگ فرهنگی ایران که در انبار یونسکو مانده است. خود بنده هم کتابی در مورد خدمات یونسکو در جاده ابریشم را توسط انتشارات سروش منتشر کردم. کتاب دیگری با موضوع جاده ابریشم هم دارم و چند مقاله هم نوشتم که از جمله شهر قزوین در مسیر جاده ابریشم را بررسی کردم. حدود چند رساله با کمک استادان دیگر همانند آموزگار درباره زبانهایی که در این جاده وجود داشت و یا موسیقیها و قصههایی که در این مسیر بود، داشتیم. در جریانات توقف اجباری سفر و کاروانسراهای این جاده و ماندن در برف و بارانها بود که ابنسینا کتاب خود را نوشته است. اینها باید زنده میشد اما هنوز در اول کاریم.
خجالت کشیدن از وجود کویر مرکزی و کویر لوت
بهشتی سخنان خود را با محور تحلیلِ دو واژه «راه» و «دژ» چنین آغاز کرد: درباره موضوع کتاب باید دو نکته را بگویم: یکی موضوع راه است و دیگری موضوع دژ و قلعه. اینکه در حوزهای که ووآزن کار کردند این دو پدیده با یکدیگر تفاوت میکند. راه در همه جا هست و هیچ جایی از جهان وجود ندارد که در آن راه نباشد. و تقریبا هیچ جایی از جهان نیست که در آن قلعه وجود نداشته باشد اما در این بخش از جغرافیایی که وی کار کرده چه راه و چه قلعه از یک ویژگی برخوردار است.
وی در بخش دوم سخنانش به تعریف و بررسی واژه قلعه و دژ پرداخت و سرزمین ایران را نمونه یک دژ دانست و گفت: بسیاری این تصور را دارند که ایران فعلی و این گربه نشسته همانند بسیاری از موجودات دیگر که در نقشهها هستند و نامشان کشورهای مختلف است، همین وضعیت را دارند. به عنوان مثال بین لیبی و مصر یک خط با خط کشیده شده و چند هزار کیلومتر مرز بین این دو است و در بسیاری از نقاط دنیا مرزهایی اینچنین داریم که اینها مرزهای تصنعی اعتباری هستند و معدود کشورهایی مرزهایشان مرزهای واقعی است. یکی از این کشورها ایران فعلی است. ایران فعلی خود یک دژ است. قلعهها خندق، بارو، شارستان و کهن دژ دارند.
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: خندق ایران فعلی دریای مازندران و رودخانه ارس و اترک در شمال، دریای عمان و خلیج فارس در جنوب و در غربش رودخانه فرات است. البته از رودخانه فرات کمی فاصله گرفتهایم و در بارو ایستادهایم. در شرق آن کم و بیش این دیواره را داریم اما خندق خیر. رودخانه سند در گذشته خندق ما بوده است. کوههای هندوکش دیوارههای ما بودهاند. باروی ما البرز و زاگرس هستند. اتفاقا باروی بسیار مستحکمی هستند. شارستان آن دامنههای اینهاست و درههای میانشان (آن بخشهایی که استعداد به وجود آمدن شهر ها) بوده است. همینجا که امروز شهرهای بزرگ ما شکل گرفتند. کهن دژ کویر مرکزی و کویر لوت هستند. ما امروزه از وجود کویر مرکزی و کویر لوت خجالت میکشیم. در صورتی که مهمترین عامل یکپارچگی ایران وجود این کهن دژ بود.
«قلعههای راه ابریشم» حاصل سالها مطالعه است
علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا در ادامه با اشاره به بخشهایی از زندگینامه دکتر ووآزن چنین گفت: وی دارای دکتری تاریخ و باستانشناسی سدههای میانه هستند و با اشتیاق پدیده «دژ در خاورمیانه و آسیای مرکزی» را در رسالهای دنبال کردند. از سال 1995 تا 2000 رئیس مرکز فرهنگی فرانسه در بیروت و هم زمان سالها استاد مدعو در دانشگاه سن ژوزف بودهاند. از سال 2008 تا 2011 در بخش فرهنگی سفارت فرانسه در ایران فعالیت داشتند. عضو لابراتوار باستانشناسی سدههای میانه دانشگاه نانسی در فرانسه بودند. کتاب «قلعههای راه ابریشم» حاصل سالها مطالعاتشان درباره این راه بهویژه قلعههای این مسیر تاریخی بوده است. متن فارسی کتاب، هفته پیش توسط نشر نظر منتشر شد که باید در اینجا از کوششهای هنرمندانه محمود رضا بهمنپور، مدیر این مؤسسه یاد کنم که آثار گرانقدری را به جامعه فرهنگی و هنری ایران عرضه کردهاند.
برملا شدن دژها و قلعههای تاریخی با مطالعات کلی
ژان کلود ووآزن، آخرین سخنران این نشست بود که خانم مینا صدر توصیحاتش را به فارسی ترجمه کرد. وی درباره بخشهای مختلف کتاب خود چنین گفت: مفهوم جاده ابریشم توسط فردیناند فن ریشتهوفن (1905-1813)، جغرافیدان و زمینشناس آلمانیتبار که به مثابه رؤیایی برای غرب بوده و همچنان نیز ادامه دارد در سال 1870 ابداع شد. ولی این رؤیا تنها مختص آنها نبوده چرا که در سالهای اخیر چینیها در این مفهوم راهی جدید برای اقتصاد امپریالیستی یافتهاند.
این مولف در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به انباشته شدن تاریخ تمدن در دل بناهای مستحکم بیان کرد: مطالعات کلی میتوانند تعداد دیگری از این آثار را بر ملا کنند. نکته قابل توجه اینکه در دل تمامی این بناهای مستحکم شده دفاعی صدها سال و حتی گاهی دو هزار سال تاریخ تمدنها انباشته شده است.