به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا، «پل بیتی» اولین نویسنده آمریکایی است که جایزه «من بوکر» را در سال گذشته میلادی دریافت کرد. او اخیرا مصاحبهای را در کنفرانس خبری جشنواره ادبی جیپور هند انجام داده و حرفهای جالبی درباره و ضعیت کشورش بیان کرده است.
گاردین نوشت: «بیتی» از اینکه خود را صدای سیاهپوستان آمریکایی بداند، امتناع میکند و میگوید: «من مدعی ارائه هیچ بینش خاصی نیستم. همان روزنامههایی را میخوانم که شما میخوانید.»
بدبینی او درباره آینده آمریکا، انعکاسی است از تیرگی ذهن بسیاری از هموطنانش درباره دوران ریاستجمهوری «دونالد ترامپ». این نویسنده ادامه میدهد: «مثل یک آزمون بزرگ میماند. آیا جهان شکست میخورد؟ پیروزی «ترامپ» در انتخابات نمونه بارزی است از آنچه در دنیا در حال رخ دادن است. در ایالات آمریکا همه توجه میکنند، چون تصور بر این است که آنجا فرق میکند. اما این بیگانههراسی، این ترس از (نخستوزیر هند، نارندرا) «مودی» در اینجا و از (رودریگو) «دوترته» در فیلیپین، همیشه وجود داشته. اما مساله این است که اینها دارد گسترش پیدا میکند و این ترسناک است.»
«بیتی» همچنین میگوید: «این مثل شهر فرنگی است که ما در آن کارهایی را خلاف علاقهمان انجام میدهیم. با وجود ضدزن بودن «ترامپ» و الفاظی که به کار میبرد، ۴۸ درصد زنها و ۸ درصد آفریقایی ـ آمریکاییها به او رای دادهاند.»
«بیتی» سال ۲۰۱۶ با رمان«Sellout» موفق به کسب «بوکر» شد. او پس از برنده شدنش گفت که فروش چهارمین رمانش به ناشران، کار خیلی سختی بوده و ۱۸ ناشر دست رد به سینه او زدند تا این که یک انتشارات مستقل کوچک با او وارد معامله شده است.
رمان او طنزی تلخ است که به سیاستهای نژادی در آمریکا و بهویژه هویتنژادی در لسآنجلس پرداخته است. شخصیت اصلی داستان، یک فروشنده مواد مخدر است و رقیب اصلیاش، او را «Sellout» صدا میزند.
این نویسنده برنده «بوکر» سپس درباره تضاد بین شخصیت «ترامپ» و مراسم آیینی تحلیف ریاستجمهوری کشورش گفت: «خندهدار است، چون یک طرف این مراسمِ با آب و تاب را داریم و طرف دیگر، این آدم را که هیچ ربطی به وقار ندارد؛ هر چیزی هست جز موقر. «اوباما» حداقل سطحی از تمدن را داشت که «ترامپ» آن را هم ندارد.»
«بیتی» اما برعکس خیلی از لیبرالهای آمریکایی، زمانی که «ترامپ» در حال قسم یاد کردن به عنوان چهلوپنجمین رئیس جمهور آمریکا بود، نه شوکه شده بود و نه احساس ترس میکرد. او معتقد است "آمریکای ترامپ" خیلی وقت است که وجود دارد و او به خوبی آن را میشناسد؛ «این اصلا چیر جدیدی نیست. برای من، این همان بخش ناخالص است. وقتی مردم کنار میروند، من این کشور را نمیشناسم. این بخشی است که من را آزار میدهد. وقتی حرف از خشونت پلیس به میان میآید، مردم خود را به ندانستن میزنند. مثل این است که مردم قرنهاست دارند این را در صورتت میکوبند و حالا ناگهان... چرا حالا؟»
فردای روزی که «دونالد ترامپ» به عنوان رئیسجمهور جدید معرفی شد، «بیتی» با چهره گریان و بیقرار دانشجویان جوانش در دانشگاه مواجه شد، جوانانی که در دوره «باراک اوباما» رشد کردهاند و با نمادهای آن دوران بزرگ شدهاند و حالا همه این مناسبات به هم ریخته است.
برای خیلیها سالهای ریاستجمهوری «اوباما»، دوران تغییر در آمریکا بود اما «پل بیتی» میگوید همیشه به ظاهر فریبنده تغییرات روابط نژادی در دوران این رئیسجمهور سیاهپوست به دیده تردید مینگرد. برتری سفیدپوستها، بیگانههراسی و خشونتی که این دانشجویان تازهوارد را ترسانده، فضایی را تشکیل داده که «پل بیتی» و بسیاری از همنسلان رنگینپوستش در آن رشد پیدا کردهاند.
این نویسنده احساس خود را از اینکه همیشه در وطن خودش یک بیگانه تصور میشده، شرح میدهد: «شاید من اصلا حس پذیرفته شدن دریافت نکردهام، بنابراین دیگر به من برنمیخورد. من وطنپرست نیستم. اینجا فقط خانه من است، جایی که در آن بزرگ شدهام، اما نه جایی که در آن آزار دیدهام. احساس بین فرزند و والدین را نسبت به این مکان ندارم. مثلا اینکه مادرم من را از خانه بیرون کند و من ضربه بخورم. نه، من چنین احساسی را نسبت به دولت و ملت ندارم.
«بیتی» دوست ندارد درباره آینده آمریکا پیشگویی کند، اما ترس او از این است که زندگی در این کشور با وجود «ترامپ»، برای سیاهپوستها سختتر شود: «فکر میکنم ممکن است شرایط بدتر شود. من هیچ عقیدهای به این آدم ندارم و هیچ عقیدهای هم به آدمهایی که پشتش میایستند.»
او در ادامه میگوید: «آنچه فکرم را مشغول کرده، ادامهدار شدن فقدان پاسخگویی و پذیرش مدام آن از سوی مردم است. «ترامپ» از روی تمام این خطوط میدود و آدمهای کمی هستند که از او حساب بخواهند. مثلا در مورد عراق، ما هرگز خودمان را مسئول ندانستیم. ما هرگز کاری شبیه به کمیته آشتی آفریقای جنوبی انجام ندادیم تا از خودمان بپرسیم: «هی! ما اینجا چه میکنیم؟» آمریکاییها اصلا این کارها را بلد نیستند. این چیز جدیدی نیست، اما سر و صدایش به نظر جدید میآید. این خیلی به چشم شما نزدیک است.»
این نویسنده آمریکایی در پایان، تنها نقطه مثبت این روزها را، تظاهرات هزاران نفری مخالفان «ترامپ» دانست و گفت: «خدا را شکر آدمهایی هستند که با استقامت صدایشان را بلند میکنند. نمیدانم صدای ناامیدی و سرخوردگی آنها شنیده میشود یا نه، اما آنها آن بیرون در حال فریاد و داد کشیدن هستند.»
«پل بیتی» به عنوان نویسندهای متولد لسآنجلس، اولین آمریکایی است که پس از تغییر قوانین جایزه «بوکر» توانسته آن را به دست بیاورد. جایزه ۵۰ هزار پوندی «من بوکر» اولینبار در سال ۱۹۶۹ برگزار شد و بهترین اثر ادبیات داستانی را که به زبان انگلیسی نوشته شده برمیگزیند. این جایزه بیش از ۴۰ سال تنها به نویسندگان کشورهای مشترکالمنافع، انگلیسیها و ایرلندیها تعلق میگرفت، اما از سال ۲۰۱۳ با وضع قوانین متفاوت، تمام آثار نوشتهشده به زبان انگلیسی حق شرکت در آن را پیدا کردهاند.
اعطای این جایزه به یک نویسنده آمریکایی البته واکنشهای منفی را هم در پی داشت؛ «جولین بارنز» نویسنده و منتقد ادبی انگلیسی که در سال ۲۰۱۱ برای رمان «حس یک پایان» موفق به کسب جایزه بوکر شد، ضمن انتقاد از اجازه حضور نویسندگان آمریکایی در مهمترین جایزه ادبی بریتانیا، آن را تصمیمی احمقانه توصیف کرد که شانس دیگر نویسندگان را کاهش میدهد. این رماننویس معتقد است که آمریکاییها خودشان به اندازه کافی جایزه ادبی دارند.