فرهنگ امروز/مترجم: حسین احمدزاده نودیجه - خانواده در ایران اواخر عصر قاجار، ساختاری گسترده داشت، بدینمعنا که خانواده اصلی معمولا با فرزندان مذکر و همسرانشان، دستهجمعی میزیستند. ساختار خانه بدینترتیب چنان باید میبود که همزمان با ممکنساختن زندگی گروهی، شرایط زندگی مستقل را نیز به میزانی مشخص فراهم سازد. خانواده همچنین مصرفکنندگانی عمده مانند خدمتکاران و نوکران بسیار و نیز بستگان دور و میهمانانی را که از بیرون شهر برای دیدن آنها میآمدند، دربرمیگرفت. آمار دقیق نوکرانی که در خانهها اقامت داشتند هیچگاه یکسان نبود زیرا دستهای از آنان برخی شبها را با خانواده خویش و دیگر شبها را در خانهای میگذراندند که در آن به کار مشغول بودند؛ عدهای برای دیدار خانوادهشان به روستا بازمیگشتند یا خویشاوندان این نوکران برای دیدنشان به شهر میآمدند. جمعیت خانواده از اینرو همواره در تغییر و نوسان بود. ساختار و کارکرد خانه و خانواده، به ترتیب اولویت، بر اساس مناسک مذهبی، نظام خانوادگی ایرانی و پیشه سرپرست خانواده تعیین میشد. معماری درونی خانههای ایران در دوره قاجاریه، از جایگاه زن در جامعه متاثر میشد که از باورها و اندیشههای دینی در کشور برمیآمد. زنان بدینترتیب به دور و جدا از مردان باید میزیستند، از اینرو خانههای کسانی که توانایی مالی داشتند به دو بخش باید تقسیم میشد؛ اندرونی برای زنان و مردان محرم، و بیرونی برای مردان. اینگونه جدایی، در مکان سکونت افرادی تنگدست نیز وجود داشت که شاید تنها یک اتاق را دربرمیگرفت؛ بدینترتیب که این جدایی از راه یک پرده یا هر وسیله حایل دیگر انجام میگرفت. خانه ثروتمندان عمدتا با راهرویی به دالان باریک اندرونی وارد میشد. قاپوچی یا دربانی برای اعلام گشودهشدن در وجود داشت. گاه استثناهایی در این قاعده درباره خانه برخی از اعیان به چشم میخورد. خانه عبدالحسین میرزا فرمانفرما، شاهزاده قاجاری در تهران از راه دروازهای بزرگ از خیابان به باغی بزرگ همراه با جادههایی گشوده میشد که عمدتا برای کالسکهرو و بعدها ماشینرو بودند. قاپوچیها از این دروازه پاسداری میکردند. اندرونیهای گوناگونی از راه هشتی رو به باغچه گشوده میشد. در نمونهای دیگر از این خانهها، دالانی تنگ به یک اتاق هشت ضلعی معروف به هشتی میرسید که از راه دو یا چند در، بخشهای گوناگون هشتی را به بیرونی و اندرونی پیوند میداد. گاه دری هم رو به اصطبل و دری نیز به سوی اتاق قاپوچیها باز میشد. دری که به سوی اندرونی رو داشت، بیشتر با پرده از دری که به سوی بیرونی بود، تمایز مییافت. برخی خانهها دقالبابهایی جداگانه برای زن و مرد داشتند. طراحی دقالباب زنانه، ظریفتر بود و حلقهای نازک به شمار میآمد که صدایی خفیفتر نسبت به گونه مردانه آن داشت. طراحی دقالباب مردانه اما زمختتر بود و دستگیرهای دراز و سنگینتر به شمار میآمد که مستحکمتر بود و صدایی بم داشت. نمایی کلی از نقشه خانه در توصیف پیش رو ترسیم میشود اما باید در نظر داشت این توصیف کلی بوده و با توجه به جایگاه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی صاحب خانه میتوانست متغیر باشد. نقشه هر بخش از این مجموعه یکسان بود. درها به حیاط و باغچه رو داشتند. اندرونی، بنایی رفیع در گوشهای از حیاط به شمار میآمد که چندین اتاق داشت. حوضچهای در میانه حیاط جای داشت. آنگونه که عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» روایت کرده است، برای گرفتن وضو و کارهایی روزانه همچون شستن لباس و ظرف به کار میآمد. لباسها را درون لگن بزرگ فلزی با آب حوض شسته، سپس درون حوض آب میکشیدند. شستوشو با صابون یا چوبک انجام میگرفت که کاربرد هر کدام، به وضعیت اقتصادی خانواده بستگی داشت زیرا چوبک ارزانتر بود.
سکو یا ایوانی جلوی هر ساختمان بود که با پلکان به درون حیاط راه میجست. این ساختمانها هیچ راه دیگر ورود به هم جز از حیاط نداشتند. اندرونی یکی از سه بنای اصلی ساختمان بود. سرسرایی بزرگ در میانه آن جای داشت که زنان آنجا سرگرم میشدند. این ساختمان برای نمونه در خانواده حاجی محمدحسن خان امینالضرب، مکان اقامت مادر وی بود. همه فعالیتهای گروهی در این ساختمان انجام میشد. ساختمانهای دیگر به امینالضرب و همسر، برادراناش به همراه همسرانشان تعلق داشت. نمازخانه، انبار و گاه اتاقهایی برای خدمتکاران در هر یک از این ساختمانها وجود داشت. در یکی از ساختمانها دستکم زیرزمینی بزرگ همراه با حوضچهای فوارهداری بود که حوضخانه نام داشت؛ آنجا مکانی خنک برای فعالیتهای تابستانی به شمار می آمد.
بیرونی، همواره از اندرونی مجللتر بود، از آن رو که ارباب خانه در بیرونی میهمانان مهم خود را پذیرا می شد. میزان شکوه و جلال بیرونی به جایگاه ارباب خانه بستگی داشت. این شکوه و جلال درباره باغچه بیرونی نیز روایی داشت. ساختمانیهایی در سه سوی باغچه جای داشت. یکی از ساختمانها، صندوق خانه، اتاق خدمت کاران و انباری بود و دیگری، اتاقی برای شبگذرانی میهمانانی به شمار میآمد. میهمان با گذر از باغچه بیرونی، ساختمان اصلی را پیش روی خود داشت. این بخش، تالاری داشت که ارباب خانه در آنجا میهمانان را پذیرا میشد. بیرونی خانه امینالضرب به حیاط آینه شهرت داشت، زیرا اتاق اصلی و تالار ساختمان، برخلاف دیگر خانههایی که شیشه رنگی داشتند، با اُرسیهای آینهکاری تزیین شده بود. دیوارها و سقفها با زیورآلات و گچبریهایی ظریف با نقشهایی هندسی زینت مییافتند. کف اتاقها با فرشهایی آراسته پوشانیده میشد. مبلمانهایی به سبک اروپایی در خانههای اعیان و کارگزاران ردهبالای حکومتی وجود داشت.
اصطبلی به همراه مهتر در کنار بیرونی وجود داشت. مهتر حیواناتی را تیمار میکرد که صاحبخانه نگه میداشت. آنها به عنوان نمونه در دستگاه امینالضرب، یک قاطر، خر و اسب را نگهداری میکردند. امینالضرب کالسکه نداشت اما در خانه کسانی چون معاونالدوله شاید کالسکه و تعدادی اسب بود زیرا افراد هممرتبه وی بیشتر به شکار میرفتند. توالت در هر مجموعه، بیرون و در حیاط جای داشت. حمامی نیز در حیاط خانههای اشراف بود که به کارهایی واجب و پیشامدهایی ضروری مانند روابط جنسی و عادت ماهیانه زنان میآمد. استحمام پیش از ادای نماز در چنان شرایطی از واجبات بود. کسانی که از توانایی مالی برخوردار بودند، نیز آنها که نمیتوانستند به گرمابههای فراوان هر محل بروند، برای خود حمامی داشتند. چنان گرمابههایی، سه بخش داشتند. پارهای گرمابههای عمومی با نقاشیهای دیواری و کاشیکاریهای بسیار مجلل آراسته شده بودند. حمامهای شخصی اما سادهتر و بیشتر از طرحی یکسانی برخوردار بودند. حمام در زیرزمین جای داشت. هر قسمت آن با چراغ نفتی یا از راه روزنهای روشن میشد که در سقف گنجانده بودند. نخستین بخش حمام سربینه یا رختکن نام داشت. مردم در آنجا لباسهای خود را درآورده یا میپوشیدند. دومین بخش، خزینه یا حوضچهای با آب گرم و ولرم را دربرمیگرفت که برای غسل کردن، نیز برای آنها که به استحمام کامل تمایل نداشتند، به کار میآمد. بخش سوم، حمامی کامل دربرمیگرفت که حوضچههای آب گرم و سرد را در خود داشت. گرمابهها عمومی، زمانهایی مشخص برای زنان و مردان در نظر میگرفتند. مطبخ اصلی در بخش اندرونی جای داشت، هرچند آبدارخانهای همراه با سماوری در بیرونی برای پذیرایی میهمانان با تنقلات بود. بیرونی نیز گاه مطبخ ویژه خود را داشت. همه خانهها، آبانبار یا مخزن آب داشتند. آب شهر که از راه جوی یا مجاری زیرزمینی میرسید، در آنها ذخیره میشد. آبِ آبانبار برای این هدفها به کار میآمد؛ نوشیدن، شستوشوی لباسها و ظرفها، آشپزی و رفتوروب. آب نوشیدنی در اواخر دوره قاجار توسط سقاها یا حملکنندگان آب نیز تهیه میشد که آب را در پوستینی چرمین دربهدر میگرداندند. تصویری در «گنجینهی عکسها» وجود دارد که سه دختر کوچک را هنگام جابهجایی آب در کوزههایی نمایانگر است. مشخص نیست که آنها آیا در حال بردن آب برای خانوادهاند یا قصد فروش آن را دارند؛ زیرا گویا از دسته تهیدستاناند. این آب در کوزههای سفالین ذخیره و کمکم مصرف میشد. سقاخانههایی فراوان نیز وجود داشت و برخی هنوز نیز هستند که به نهادهایی وقفی مانند مسجدها و دیگر مکانهای مقدس وابسته بود و به ویژه در بازارها برای بهرهگیری همگان در دسترس بود. با وجود اینها، آب شرب مورد استفاده اعیان از راه چاه به درون خانه میآمد. همچنین، بعضی از خانهها قناتی از خود داشتند. آب انبار که مکانی خنک بود، برای ذخیرهسازی غذاهای فاسدشدنی نیز به کار میآمد.
* این نوشتار، ویرایش تازه از متن پژوهشی گسترده با نام «زندگی روزمره در اواخر ایران عصر قاجار(Everyday Life in Late Qajar Iran)» نوشته دکتر شیرین مهدوی، عضو دپارتمان تاریخ دانشگاه یوتا در آمریکا به شمار میآید بوده که در سال ٢٠١٢ میلادی در مجله «مطالعات ایرانی» منتشر شده است. مترجم، متن کامل آن پژوهش را به فارسی برگردانده و در شماره ١٩ مجله «پیام بهارستان» منتشر کرده است. وی اکنون بخش مربوط به خانه و خانواده ایرانی در روزگار قاجار را با ویرایشی تازه به ما واگذارده است.
منبع: روزنامه ایران
** منابع این نوشتار در دفتر روزنامه ایران موجود است.