فرهنگ امروز/ محمدرضا مقدسیان منتقد سینما:
سد معبر؛ هیولا
«سد معبر» پر از سوالهای بیجواب است که اگر پاسخی برای آنها پیدا نشود، کلیت فیلم و منطق حاکم بر آن برای خلق موقعیتهای پرکشش و ادامه داستان بیمعنا میشود. تجربه همکاری «محسن قرایی» و «سعید روستایی» به عنوان کارگردان و فیلمنامهنویس نتیجهای بهشدت متوسطالحال رقم زده که بیشباهت نیست به سریالهای تلویزیونی که اخلاق را در درامهای زورکی به خورد مخاطب میدهند، البته با چاشنی رگههای داستانی تداعیکننده فضاهای «ابد و یکروز» ی. منطق پیشرفت داستان از اساس زیر سوال است. به نظر میرسد صرف جذاب بودن برخی سکانسها و موقعیتها فیلمنامهنویس و کارگردان به خود حق دادهاند که از کنار همنشینی این مجموعه جزء به جزء جذاب با منطقی سست نگذرند. موقعیت جذب شکایت مرد ژنده پوش دندان در دست از قاسم(حامد بهداد)، ماجرای حضور قاسم در محل کار جوان مالخر، ماجرای پس گرفتن گوشی، ماجرای پس گرفتن کیف و پس دادن آن و... همه همه برای کارگردانی کردن جذاب به نظر میرسد اما برای فیلم شدن نیاز به منطقی قابل درک دارد که در کار نیست. سوال مهمی در مورد این فیلم وجود دارد که اگر پاسخی قانعکننده برای آن نیابیم، فیلم از دست رفته است. ماجرای پس دادن کیف و مقدمه چینی پر تعلیقی که برای آن رقم خورده، آیا قبل و بعد از حادثه میانی فیلم متناسب پیش میرود؟ آیا تمام وزن دادنهای ابتدایی به ماجرای کیف، مصنوعی نیست؟ مرد ژنده پوش چرا بعداز گم شدن گوشی، سراغ پلیس نرفته تا کیف را تحویل دهد واز طرفی به کمک پلیس گوشی را ازمرد خلافکار تحویل بگیرد و خودش را به در و دیوار نکوبد و جذابیت زورکی در فیلم ایجاد نکند؟ حتی اگر سابقهدار بودن او را ملاک ترس بگیریم، چرا زنش که آدم معقولی است و خودش کیف را پیدا کرده سراغ پلیس نرفته تا فیلم تمام شود و مخاطب معطل نماند؟ نکته دیگر در فیلم بلاتکلیفی برخی شخصیتها بهطور خاص شخصیت «نرگس» (باران کوثری) است که باعث شده سکانس سرنوشت ساز دعوا در آشپزخانه بیاثر شود. در این سکانس به دلیل مساله نشدن ماجرای سقط جنین برای مخاطب، اهمیت ماجرا درک نمیشود و در نتیجه رفتارهای قاسم و نرگس باسمهای به نظر میرسد. این به معنای روی هوا ماندن پایان فیلم هم هست. چه که وقتی مخاطب با روند پیشبرد درام وصل نیست، تنها تغییری زورکی را شاهد خواهد بود و نه تغییر تکاندهنده و ناگهانی. با این همه اما نباید از کنار شخصیت «قاسم» (حامد بهداد) به راحتی عبور کرد. در کنار بازی نسبتا کنترل شده و کمتر شلخته حامد بهداد دراین فیلم که جزو بازیهای خوب او محسوب میشود، باید پذیرفت شمایل ترسناکی که به مرور از قاسم تصویر میشود باعث شده تا بتوان بعدتر از او به عنوان یکی از شخصیتهای پرکشش جشنواره یاد کرد.
سارا و آیدا؛ منجلاب اخلاقگرایی
در جشنوارهای که اکثر فیلمها پراکندهگویی و سردرگمی را در پیش گرفتهاند، روایت ساده و سرراست «سارا و آیدا» به خودی خود مزیتی محسوب میشود. این همه اما به معنای بینقص بودن فیلم نیست. بلکه به معنای کسادی بازار فیلمهای متوسط (در غیاب فیلمهای خوب) است و جولان آثار ضعیف و بیارزش. «سارا و آیدا» جزو متوسطهای جشنواره است. همکاری مجدد مازیارمیری و امیر عربی که پیشتر تجربه موفق «سعادتآباد» را رقم زده بود، اینبار هم در همان فضای اخلاقگرایانه و تشکیک شخصیت بین کار درست و غلط نتیجهای قابل قبول داشت که البته در حد و اندازههای «سعادتآباد» نیست و موفقیت آن را تکرار نکرده است. ایده تک خطی سقوط تلخ از چاله به چاه، در بستری از رفاقت و معصومیت از این فیلم اثری سالم و کم زایده ساخته است. روایتی که بیخود و بیجهت سراغ اضافهگویی، داستانتراشیهای ناشی از عدم اعتماد به نفس فیلمنامهنویس و شلوغکاریهای کارگردانی و تدوین و لوندیهای بصری و بیربط به کار، نرفته است. کار به تعریف شخصیتها و لایههای درونی آنها نمیکشد، همهچیز ساده پیش میرود، گویی فیلم بنا داشته بدون اضافهگویی برود سر اصل مطلب و صرفا موقعیت موجود را پرورش داده و به سر منزل مقصود برساند. فیلم بیشترین تمرکزش را بر رابطه «سارا» (غزل شاکری) و «آیدا» (پگاه آهنگرانی) گذاشته و تاثیر رخدادهایی که حول شخصیت مادر سارا (شیرین یزدان بخش) و سعید (مصطفی زمانی) را بر این دو شخصیت اصلی دستمایه کار قرار داده است. برای تصویرکردن ارتباط میان این دو نیز چندان گل درشت عمل نکرده و با چند کدگذاری ساده میزان نزدیکی و قرابت این دو را تصویر کرده است. تم اصلی کار بر محوریت اخلاق شکل میگیرد. ماجرای قرار گرفتن بر سر دو راهی انتخاب که این سالها بسیار در سینمای ما دنبال شده، دستمایه ساخت این فیلم قرار گرفته است. قصه فیلم، ماجرای معصومیت از دست رفتهای است که باعث فرو رفتن دو دختر جوان در گرداب حوادث میشود. در واقع این دو بیآنکه بدانند در مسیری قرار میگیرند که پایانخوشی ندارد. غزل شاکری به خوبی توانسته ایفاگر نقش «سارا» ی معصوم اما عاشق و مهربان باشد. جنسی از معصومیت و همزمان اخلاقگرایی فعالانه در او وجود دارد که حضور در این نقش را برای او توجیهپذیر میکند.
روزنامه اعتماد