فرهنگ امروز/ مریم پروین:
بهرغم دیرینگی مناسبات و روابط ایران و غرب، عصر قاجاریه را میتوان سرفصل جدیدی در تاریخ تحولات روابط ایران وغرب تلقی کرد. جامعه ایران عصر قاجاریه که وجود حکومتهای استبدادی مطلقه و عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، ویژگی مسلط بر آن بود با چهره جدیدی از غرب روبهرو شد. پیشرفتهای روزافزون غرب در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که از جاذبههای خیرهکنندهای برخوردار بود از یک سو و خطر سلطهطلبیهای استعمارگری غرب که ایران و ایرانیان را بشدت تهدید میکرد از سوی دیگر، دو رویه فرهنگ و تمدن غربی مقارن عصر قاجاریه بود. جامعه ایرانی عصر قاجاریه نه میتوانست چشمان خود را بر واقعیت تجدد و ترقی غرب ببندد و نه میتوانست از خطر سلطهطلبیهای استعماری غرب آسوده و ایمن باشد. در چنین شرایطی چگونگی رویارویی ایرانیان بویژه اندیشهگران ایرانی با وجوه مختلف فرهنگ و تمدن غربی از دشواریها و اهمیت ویژهای برخوردار بود.
بخش مهمی از نخستین آشناییهای ایرانیان عصر قاجاریه با غرب سده نوزدهم میلادی از طریق سفرهای خارجی عدهای از دیپلماتها، تجار و مهاجران ایرانی به بعضی از کشورهای اروپایی و کشورهایی چون هند که تحت تأثیر تحولات فکری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی غرب جدید قرار داشتند حاصل گردید. حاصل این آشناییها چهره خود را در آثار مکتوب سفرنامهنویسان ایرانی عصر قاجار نشان داد. سفرنامههای «تحفة العالم» نوشته عبدالطیف موسوی شوشتری؛ «حیرت نامه سفرا» نوشته میرزا ابوالحسن خان ایلچی؛ «مرآت الاحوال جهاننما» نوشته آقا احمد بهبهانی کرمانشاهی؛ «سفرنامه و سیاحت نامه سلطان الواعظین» نوشته سلطان الواعظین؛ «حدایق السیاحه» و «بستان السیاحه» از آثار زینالعابدین شیروانی و نیز سفرنامه میرزا صالح شیرازی، از جمله مهمترین این سفرنامهها هستند.
عبدالطیف موسوی شوشتری، از نخستین ایرانیان عصر قاجار است که سالها در هندوستان اقامت داشت و با بسیاری از بلندپایگان هندی و انگلیسی آشنایی و ارتباط داشت. وی در کتاب «تحفة العالم» خود که آن را در سال ۱۲۱۶ ق/۱۸۰۱ م به نگارش درآورده است، اطلاعات گستردهای را درباره تجدد و ترقی غرب در زمینههایی چون پزشکی، صنایع، اصلاحات مذهبی، اصلاحات در ساختار و نمادهای دادگستری، تفکیک قوا و برابری همه مردم در برابر قانون و حکومت دموکراسی و پارلمانتاریسم و آزادیهای سیاسی در جوامع غربی ۱ ارائه کرده است.
نکته با اهمیت در سفرنامه عبدالطیف، توجه او به پیوند میان رویه کارشناسی و دانش غرب با رویه استعمارگری غرب است. وی به این نتیجه رسید که استعمار بورژوازی غرب زاییده دانش و کارشناسی غرب است. به نوشته او: در حالی که بیشتر کشورهای جهان در عقبماندگی بسر میبرند، «در بعضی بلاد فرنگ مانند انگلستان و دیگر اماکن که در قوانین سلطنت و مملکتداری، گرده یونانیان را برداشته و به نیروی التفات سلاطین معدلت گستر، حکما و دانشمندان، مرفه و در اعلی درجه عزت و اعتبارند، آن قدر افاضل و دانشمندان در آن کشور به عرصه وجود آمدهاند که احصای آن عسیر است. و به وجود ذیجود و حسن تدابیر آن دانشمندان با فرهنگ، اساس و مملکت داری آنها نیز منسق و منتظم و براکثر ممالک بعیده مانند هندوستان و غیره تسلط یافته اقتداری تمام دارند.۲
میرزا ابوالحسن خان ایلچی نیز که در سال ۱۲۲۴ ق/۱۸۰۹م برای مأموریت سیاسی به لندن سفر کرده بود، در بازگشت خود به ایران، در سفرنامهای با عنوان «حیرتنامه سفرا» آگاهیهایی را درباره نوگراییها و پیشرفتهای گسترده و روزافزون جوامع غربی به ایرانیان ارائه کرده است. اشاره به پیشرفتهای علمی، فنی، صنعتی، پزشکی، بهداشتی، حکومت دموکراسی پارلمانی و آزادیهای سیاسی در انگلستان، بخشی از آگاهیهایی است که ایلچی در سفرنامه خود۳ به خوانندگان ایرانیاش ارائه کرد. ایلچی که بشدت تحت تأثیر اندیشههای نو و نوآوریهای مردم انگلیس قرار گرفته بود، عامل اصلی آن پیشرفتها در جوامع غربی را تشویق و حمایت حکومتهای غربی از نوآوران و دانشمندان دانسته و با ستایش از آن، نتیجه گرفته و اشاره کرده است که « در این صورت چگونه صاحب فکر نشوند در مملکتی که این قسم قدردان دارند».۴
از دیگر سفرنامههای مهم عصر قاجاریه که در آن به غرب پرداخته شده است، «سفرنامه و سیاحتنامه سلطان الواعظین» است. سلطان الواعظین از روحانیون نوگرای عصر فتحعلی شاه قاجار است که سفرنامه خود را که حاصل خاطرات و مشاهدات او در سالها اقامت در هندوستان و آشنایی و ارتباطات او با بلندپایگان انگلیسی در هندوستان است، در سال ۱۲۳۱ ق/۱۸۱۶ م نگاشته است. او نیز آگاهیهایی را درباره پیشرفتهای غرب در زمینههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ارائه کرده ۵ و همانند ایلچی، احترام حکومتگران غربی به دانش و دانشمندان و حمایت از آنان را یکی از مهمترین عوامل پیشرفت آنان دانسته است. وی در این باره نوشته است: «فرنگان، علما و ارباب کمال هر فرقه را بسیار محترم دارند» زیرا حمایت از آنان را «منشاء نیکنامی و موجب آبادی مملکت میدانند».۶
سفرنامه «مرآت الاحوال جهاننما» نوشته آقا احمد بهبهانی معروف به کرمانشاهی از روحانیون نوگرای عصر فتحعلی شاه قاجار، یکی دیگر از سفرنامههایی است که حاصل خاطرات و مشاهدات او از سفر به هندوستان است. او که در سال ۱۲۱۰ق / ۱۸۰۴م به هندوستان سفر کرده و سالها در آن سرزمین اقامت داشته است مانند دیگر سفرنامهنویسان ایرانی روزگار خود، تجدد و ترقی غرب را ستوده و آگاهیهایی درباره برخی از آن نوگراییها و پیشرفتها در زمینههای مختلف علوم و فنون و پیشرفتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی غرب به دست داده است.۷ همچنان که آگاهیهایی از این دست را میتوان در سفرنامه میرزا صالح شیرازی ۸ که نخستین روزنامه ایرانی با نام «کاغذ الاخبار» را نیز منتشر ساخت و همچنین آثار نوشته شده به وسیله زینالعابدین شیروانی۹ بازجست.
بدون تردید، نوشتههای سفرنامهنویسانی چون موسوی شوشتری، ایلچی، بهبهانی، شیروانی، سلطانالواعظین و میرزا صالح شیرازی، در روزگاری که جامعه ایرانی انباشتی از عقب ماندگیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود، بهطور نسبی از نقش مهم و ارزندهای در افزایش نسبی آگاهی گروههایی از جامعه ایرانی با نوگراییها و ترقیهای بهوجود آمده در غرب جدید برخوردار بود. این آگاهیها بویژه از آنرو اهمیت داشت که توانست به افزایش احساس نیاز جامعه ایرانی به نوگرایی و اصلاحات و ترقی در ایران بینجامد. اما به رغم پارهای دستاوردهای مهم و سودمند این سفرنامهها در افزایش اگاهی و بیداری جامعه ایرانی، این سفرنامهها از برخی ضعفها و ایرادات نیز برخوردار بودند.
در این سفرنامهها کمترین آگاهیهای انتقادی از غرب وجود دارد. ماهیت و سیاستهای استعمارگری غرب کمتر مورد توجه و اعتراض قرار گرفته است. حتی در مواردی نیز رویه استعمارگری غرب توجیه شده است. خودباختگی در برابر تجدد و ترقی غرب و جوامع غربی، ویژگی مشترکی بود که که با درجات متفاوتی افکار و دیدگاههای سفرنامهنویسان ایرانی درباره غرب و تجدد غربی را فرا گرفته بود. آنان نه تنها به سبب شیفتگی شدید به جاذبههای غرب و خودباختگی در برابر آن، به رویههای استعماری غرب و پیامدهای زیانبار آن برای جامعه ایران چندان توجهی نکردند، بلکه بسیاری از توصیف آنان درباره غرب نیز سطحی و گاه نادرست است. در این سفرنامهها، کوشش چندانی برای ورود آگاهانه به کانونهای فکری سازنده تکنولوژی و پیشرفتهای غربی صورت نگرفت. نمونه واضح برخی خود باختگیها در برابر غرب و تقلید کورکورانه از آن را که امکان هرگونه خلاقیت نقادانه برای تعامل سازنده با فرهنگ و تمدن غرب را از جامعه ایرانی سلب میکرد میتوان در پارهای از علاقهمندیها و دلبستگیهای میرزا ابوالحسن خان ایلچی دید. ایلچی با توصیف و ستایش از زیبایی زنان انگلیسی و آزادیهای جنسی در انگلستان، از خدا آرزو میکند که ای کاش زنان ایرانی نیز مانند زنان انگلیسی شوند. ایلچی صفحات فراوانی از سفرنامه خود را با توصیف خوشگذرانیها و عشق بازیها و زنبارگیهای خود در انگلیس سیاه کرده است.۱۰
این انتقاد دکتر عبدالهادی حائری کاملاً درست به نظر میرسد که: «بدینسان ایلچی در آغازین روزگار اوج دو رویه تمدن بورژوازی غرب [رویه کارشناسی و دانش و رویه استعماری] به انگلیس رفت و ویژگیهای آن کشور را از نزدیک از دیده گذرانید. باید اذعان کرد که نامبرده آگاهیهایی بسیار در زمینه دانش و کارشناسی و نوگرایی و یافتههای نوین غرب به دست آورد و برای فارسی زبانان به شیوهای گویا بازگو کرد. ولی از سوی دیگر، وی رویه استعماری تمدن بورژوازی غرب را در بوته فراموشی افکند و از کنار جنبههایی از رویه دانش و کارشناسی و پیشرفتهای نوین انگلیس با ساده نگری گذشت و نسبت به بسیاری از ویژگیهای منفی تمدن غرب گرایش سخت هواخواهانه نشان داد و در حقیقت تقلیدی کور کورانه از غرب را توصیه کرد .
روشن است که آگاهیهای نوینی که ایلچی در اختیارمخاطبان خود گذاشت برای آنان سودمند بوده، ولی در مجموع آموزش های درست مورد نیاز آن روزگار را در اختیار ایرانیان نگذاشت و تمدن دو رویه بورژوازی غرب را به شیوهای همه سویه نشناسانید و از آن هم بدتر بدآموزیهایی فراوان در نوشتههای خویش گنجانید. شاید به آسانی بتوان یکی از ریشههای غربزدگی سده بیستم ایران را در همینگونه از بدآموزیها جست و جو کرد.۱۱
منابع :
۱ - عبدالطیف شوشتری جزایری. تحفة العالم، حیدرآباد، هندوستان، ۱۲۹۴ ق، ص ۲۸۴ تا ۳۵۱.
۲- همان. ص ۱۱۲ و۱۱۳.
۳- میرزا ابوالحسن ایلچی. حیرت نامه سفرا، نسخه خطی [نسخه موجود در کتابخانه شماره یک مجلس شورای اسلامی در تهران، شماره ۹۹۲۱ ]، ص ۲۳، ۶۵ ، ۸۴ ، ۸۵ ، ۹۰ تا ۹۲، ۱۲۰، ۱۴۷ تا ۱۴۹، ۱۷۷، ۱۷۸، ۲۲۰ تا ۲۲۲، ۲۶۱ تا ۲۶۴، ۳۳۱ تا ۳۳۳ و ۳۳۶.
۴- همان. ص ۳۳۲ و ۳۳۱.
۵ - ابوالفتح حسنی الحسینی «سلطان الواعظین». سفرنامه و سیاحتنامه سلطان الواعظین در هند، نسخه خطی، ۱۲۳۱ ق، ص ۱۶۰ تا ۲۰۵، ۲۲۱ تا ۲۲۴.
۶ - همان. ص ۲۲۵ و ۲۲۶.
۷ - آقا احمد بن محمد علی بهبهانی. مرآت الاحوال جهان نماء (مجلد کامل، جلد ۱ و ۲)
با مقدمه و تصحیح و حواشی علی دوانی، چاپ اوّل، انتشارات مرکز فرهنگی قبله، ۱۳۷۲. ص ۴۵۳ تا ۵۱۵ و صفحات دیگر.
۸ - ر.ک. میرزا صالح شیرازی. مجموعه سفرنامههای میرزا صالح شیرازی، به کوشش غلامحسین میرزا صالح، تهران، ۱۳۶۴ خورشیدی.
۹ - زینالعابدین شیروانی. حدائق السیاحه، با مقدمه سلطان حسین تابندهگنابادی رضاعلیشاه، تهران [بینا] ۱۳۴۸، ص ۴۳۸، ۴۴۹ و ۵۳۸. و نیز: زینالعابدین شیروانی، بستان السیاحه، ۱۳۴۸، [بیجا]، [بینا]، [بیتا]. ص ۱۶۲.
۱۰ - میرزا ابوالحسن ایلچی. همان. ص ۱۲۸، ۱۴۱، ۱۴۴، ۱۴۵، ۱۴۷، ۱۵۱، ۱۷۴، ۱۸۰، ۱۸۶، ۲۰۱ تا ۲۰۳، ۲۱۲ تا ۲۱۵، ۲۳۱، ۲۲۷، ۲۳۲، ۳۰۳، ۳۱۷، ۳۴۸، ۳۴۹، ۳۵۲ و ۳۵۳.
۱۱ - دکتر عبدالهادی حائری. نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، چاپ دوم، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۲، ص ۲۹۰.
یاد ایام ۱۳۸۹ فروردین شماره ۵۵