شناسهٔ خبر: 48632 - سرویس دیگر رسانه ها

قائمی نیا: هانری کربن هم مثل هایدگر دنبال زیست جهان معنوی بود

قائمی نیا، عضو هئیت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه گفت: هایدگر فقط می خواست مسائل را حل کند، چیزی که کربن هم دنبال آن بود. کربن هم مانند هایدگر دنبال زیست جهان معنوی بود.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ اولین روز از همایش هانری کربن عصر  روز گذشته با حضور اساتید برجسته فلسفه در سالن دکتر شهیدی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.

علیرضا قائمی نیا در این همایش گفت: به نظر من پیش از هر چیزی لازم است که به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که معنا و مفهوم کربن برای ما چیست؟ و مهمتر آنکه باید او را تحلیل کنیم و بدانیم که برای ما چه پیامدی دارد. کربن شخصی است که بر شانه هایدگر ایستاده و با علامه طباطبایی دوستی نزدیک داشته است به همین جهت برای ما بسیار اهمیت دارد. من موافق نیستم که او را به یک فیلسوف تطبیقی کاهش دهیم.

وی افزود: هانری کربن پاسخ سئوال های خود را در فلسفه اسلامی می یافت. به بیان دیگر او مسائل خود را در هایدگر و فلسفه غرب نتوانست حل کند به همین خاطر سراغ ایران آمد. ما باید کربن را پدیدارشناسی کنیم. او صرفا دنبال یک کار آکادمی نبود و یک فیلسوف استثنا بود و این همان چیزی است که فلسفه امروز ما به آن احتیاج دارد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: کربن از روش هایدگر در «هستی و زمان» استفاده می کند و سراغ فلسفه اسلامی می رود. به عبارتی او با دیدی که از هایدگر گرفت فلسفه را از آسمان هفتم به زمین کشید. کربن ظاهرا فلسفه اسلامی را می گیرد اما با ظاهر و آرا فلسفه کاری ندارد. او بیشتر دنبال بن و بنیاد است. به همین دلیل هم می توان گفت کربن یک فیلسوف اسلامی است چون از ظاهر جریان فلسفه اسلامی گذر کرده است البته این سخنان من به معنای طرفداری از کربن و ستایش بی پایان او نیست و نقدهایی هم به آراء او وارد است اما کربن کسی است که از ظاهر جریانات فلسفی به باطن گذر می کند، فلسفه ای که او بدنبال آن است فلسفه شیعی است نه تطبیقی.

وی اضافه کرد: هایدگر دنبال کار آکادمیک نبود و فقط می خواست مسائل را حل کند، چیزی که کربن هم دنبال آن بود. کربن هم مانند هایدگر دنبال زیست جهان معنوی بود. برای او منش علامه طباطبایی بسیار مهم  و از نظرش ساحت غیب در علامه باز شده بود. تاریخیتی هم که  کربن نفی می کرد به این معنا بود که انسان را نمی توان یک بسته بندی تاریخی دید. به عبارتی او تاریخیت مطلق را نمی پذیرفت و  برروی اندیشه امامت هم از این جهت تاکید می کرد امامت جایی است که به روی انسان باز می‌شود. به عقیده او انسان را نمی توان تماما به تاریخ کاهش داد. کربن تا حد زیادی از مباحث هستی و زمان متاثر است.

وی اضافه کرد: به عقیده کربن شرق چیزی دارد که غرب ندارد و رخ دادن حضور وجود در فلسفه های شرقی حل شده است البته او نسبت به همه فلسفه های شرقی هم خوشبین نیست لذا علیرغم پدیده جهانی شدن معتقد است که شرق حقایقی دارد که هنوز دست نخورده و این نگاه قدرت خواهد گرفت. مفهوم امامت در بحث دین شناسی کربن بسیار مفهوم کلیدی است. او تا آنجایی که توانسته تلاش خود را کرده ولی جلو نرفته است. به عبارتی هنوز در فلسفه شیعی خودش را آن گونه که باید خودش را نشان نداده است به همین دلیل می توان گفت تحلیل کربن از امامت کفایت نمی کند. ما باید تمام اضلاع تفکر شیعی را لحاظ کنیم تا به زیست جهان شیعه برسیم.

قائمی نیا در پایان گفت: اگر کربن می گفت وجودی که دنبالش هستیم در مقام ارتباط وجودی با امام گشوده می‌شود بحثش هایدگری می شد اما این حرف را نزده به همین دلیل هم می توان گفت او تا جایی باید هایدگری می شده، نشده و به اعماق تفکر شیعی نرسیده است. با این حال من معتقدم کربن هنوز آنطور که باید شناخته نشده است و شخصیت او نه فقط برای حوزوی ها بلکه برای هایدگری ها هم آموزنده است.