به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ در دنیای معاصر شاید نتوان به طور مطلق مرز تاثیرپذیری هنرمندان از یکدیگر را مشخص کرد ولی از سوی دیگر به دلیل دسترسی هنرمندان به اینترنت و دنیای مجازی فاصله میان تاثیرپذیری و کپی کاری نیز بسیار باریک شده است و بیشتر هیات داوران جشنواره ها از انبوه کپی هایی که به جشنواره ارسال می شود گلایه دارند. برای همین بسیاری از کارشناسان معتقد هستند در دنیای امروز یک داور خوب، داوری است که حوزه هنر را در عرصه داخلی و بین المللی به خوبی رصد کند تا بتواند ایده های کپی را از اصل تشخیص دهد.
البته بسیاری از کارشناسان هنری هم معتقد هستند در دنیا معاصر اصل تاثیرپذیری غیرقابل اجتناب است چون ذهن ما مدام در حال رصد تصاویر متنوع است و آنها به ناخوداگاه ما رسوخ می کنند.
اثر کاظم خراسانی اصل یا کپی؟
و اما این مقدمه نوشته شد تا به یک اثر در نهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر برسیم.
سال ۲۰۱۵ اثری از شاکر گوکچه باء هنرمند ترکیه ای ارائه شد که تاثیرپذیری اثر کاظم خراسانی برگزیده نهمین جشنواره تجسمی فجر از این اثر این روزها در صدر اخبار هنرهای تجسمی است. حتی هنرمند ترکیهای به تازگی در صفحه مجازی خود در اینستاگرام با اشاره به اینکه پیشتر بارها کپی از اثرش را دیده، نوشته است: تا به حال کپی های زیادی از آثار خود در اینترنت دیده ام ولی این اولین بار است که یک نفر با کپی یکی از اینستالیشنهای من، برنده یک جایزه بین المللی می شود. این قابل قبول نیست. امیدوارم هیات داوران متوجه این مساله باشد.
اثر کاظم خراسانی
در اثر ارائه شده از جانب کاظم خراسانی که در عکس فوق میبینید، تفاوت معناداری در اجرا با اثر هنرمند ترکیه ای نمی توان یافت. حتی فرم چیدمان قالی ها روی زمین و روی دیوار با یک زیبایی شناسی واحد ارائه شده است. تنها تفاوت میان دو اثر این است که در چیدمان هنرمند ترکیه ای بخش روی دیوار رفته فرش، خالی است و در اثر هنرمند ایرانی تکه هایی از نقوش گلیم که حیوانات نقش بسته شده روی آن هستند روی دیوار به گونه ای چیدمان شده اند که گویی در حال کوچ هستند.
نام اثر هنرمند ترکیه ای «Reorientation» (جهت گیری مجدد) و نام اثر هنرمند ایرانی«گذر» (گذر از سنت به مدرنیته) است که باز هم به نظر می رسد هر دو هنرمند در فحوای عنوان هم یک دیدگاه را دنبال می کنند.
توضیح مدیر هنری جشنواره
برای پیگیری دلیل اهدای جایزه به این اثر با جمشید حقیقتشناس مدیر هنری نهمین جشنواره تجسمی فجر صحبت کردیم که او در گفتگو با خبرنگار مهر توضیح داد: این دو اثر به هم شباهت دارند ولی اینطور نیست که ما اثر قبلی را ندیده باشیم، اما برای ما ایده اصلی اثر مهم بود که درباره ایده میان این دو اثر فاصله زیادی است. در اثر کاظم خراسانی آنچه برای ما مهم بود بحث مهاجرت محیط زیست از بافته های معاصر است.
اثر شاکر گوکچه باء
وی ادامه داد: امروز حیات به مخاطره افتاده است و این اثر این مرحله گذار یا کوچ حیات از زندگی ما را به مخاطب منتقل می کند. آقای خراسانی در حوزه فرش کار می کنند و از خانواده های قدیمی این عرصه است. او به این امر معترض است که امروزه در بافته های ما دیگر حتی زندگی پیرامونی ما که شامل ماشین ها و دوچرخه ها و هر نوع المان پیرامونی است هم وارد نشده و آن المان های محیط زیستی هم رخت بربسته است. دلیل اهمیت اثر او برای هیات داوران هم همین موضوع بود.
ایده اثر را تغییر دادم و کپی نیست
علیرغم صحبت های جمشید حقیقت شناس به نظر می رسد همچنان نمی توان قانع شد که این اثر کپی نیست، به همین منظور و برای پرسیدن سوال هایی سر راست تر سراغ هنرمند این اثر رفتیم.
کاظم خراسانی در پاسخ به خبرنگار مهر درباره این موضوع که به نظرش ایده محوری اثر هنرمند ترکیه ای در چیدمانی که ارائه داده بود چیست و چه تفاوت معنایی با اثر شما دارد، گفت: به این موضوع فکر نکردم. فقط می توانم بگویم سال ۹۰ همسرم پایان نامه ای درباره گلیم بافی قشقایی و... نوشت که یک شخصیتی به نام جیران هم در آن بود که یک زن فرش باف بود که از اوایل جوانی کار که می کرد شبیه قدیمی ها فرش می بافت. من طرح جلد آن پایان نامه را به گونه ای طراحی کردم که گویی چهارپایان در حال خارج شدن از کادر هستند. در واقع بیشتر تحت تاثیر همان کار بودم و درنهایت آن را به صورت چیدمان ارائه دادم.
وی ادامه داد: من در خانواده ای بزرگ شدم که همه فامیلمان در کار فرش هستند و با فرش بزرگ شدم. من پیش از ارائه این چیدمان به یکی از داوران گفته بودم بر اساس یک «بیس» آماده ایده ای را ارائه میدهم. نکته این است که اثری که من ارائه دادم یک اثر چیدمانی است و اثر چیدمانی جان مطلبش در مفهومی است که ارائه می دهد. در این مسیر شما می توانید از همه رسانه ها کمک بگیرید تا در خدمت یک ایده باشند. در اثر من کوچ و عبور از سنت و حرکت به سمت مدرنیته مطرح است.
قلب هنر مفهوم آن است و نه ظاهرش
ایده یا همان استیتمنتی که ارائه می شود مهم است. کارهای امسال را هم بر اساس سه محور استیتمنت، ایده و رزومه هنرمند بررسی کردندخراسانی در توضیح بیشتر بیان کرد: ایده یا همان استیتمنتی که ارائه می شود مهم است. کارهای امسال را هم بر اساس سه محور استیتمنت، ایده و رزومه هنرمند بررسی کردند. ضمن اینکه من از منتقدان می پرسم وقتی روی یک اثر مجسمه که پیشتر ارائه شده هنرمند دیگری کار می کند و مانند همان اثر را ارائه می دهد فقط مثلا دست مجسمه به سمت آسمان باز شده آیا این همان اثر قبلی است؟ یا وقتی روی تابلوی «لبخند ژکوند» کار مجدد می شود آیا کپی است؟ یکی از روش های ایده یابی اساسا تعمیم پذیری است.
وی در پایان گفت: اگر استیتمنت این دو اثر شبیه یکدیگر بود می شد گفت کپی است اما به قول آقای سمیع آذر مولف و مترجم پنج کتاب درباره هنر معاصر اگر دو اثر شبیه به هم ارائه شود اما استیتمنت شبیه به هم نداشته باشد باز هم کپی محسوب نمی شود. وی گفته است کپی با رویکرد گرته برداری یا تصرف و از آن خودسازی در هنر معاصر شکل نوینی از هنر است که به جهت پیچیدگی مفهومی آن، برخی را به اشتباه انداخته است. اگر شما گرته برداری از اثر دیگری کرده باشید ولی مفهوم اثر عوض شده باشد، اثر شما اثر جدیدی است حتی اگر در شکل ظاهری همانند اصل اثر قبلی باشد زیرا در تعبیر معاصر، قلب هنر مفهوم آن است و نه ظاهرش.
در گرته برداری پنهان کاری نداریم
از آنجا که کاظم خراسانی در خلال صحبت های خود به نظرات علیرضا سمیعآذر اشاره کرده بود سراغ او نیز رفتیم که در پاسخ به پرسش خبرنگار مهر درباره این اتفاق و مصداق های کپی برداری و یا معناسازی جدید بر اساس اثری که پیش از این خلق شده است، گفت: ابتدا باید بگویم از روی عکس نمی توان نظر قاطعی ارائه داد و شخصا برای هر اظهار نظری باید اصل هر دو اثر و استیتمنت ها و پیشینه هر دو هنرمند را بدانم تا نظر بدهم. در نقد پست مدرن باید معنا و پس زمینه های هر اثری را به شکل کامل بشناسی. اگر به من تابلو پل سزان را از روی تصویر نشان بدهید می توانم نظر بدهم اما اگر اثری از «جف کونز» را از روی عکس نشان بدهید نمی توانم نظری بدهم.
وی ادامه داد: اما دو چیز در شناخت اصل کپی و یا معناسازی جدید بر اساس یک اثری که پیشتر خلق شده وجود دارد و اینطور نیست که هر کس بتواند بر اساس اثر هنری پیشتر خلق شده، یک اثری ارائه کند و بگوید کپی نیست. اگر اثری که جدید خلق می شود بر اساس المان شناخته شده ای باشد که به یک آیکون جهانی در تاریخ هنر تبدیل شده لازم نیست آن را بازگو کند. مانند کسانی که بر اساس تابلوی «لبخند ژکوند» کار می کنند. همه این تابلو را به خوبی می شناسند اما اگر بر مبنای یک اثر که خیلی شناخته شده و جهانی نیست کاری انجام بدهیم و آن را اعلام نکنیم و اثر اولیه را معرفی نکنیم دیگر مصداق هنرمندی نیستیم که بر اساس یک اثر، ایده جدیدی خلق کرده و بیشتر شبیه سرقت هنری است و با اخلاق هنری تطبیق ندارد.
ارتباط معنایی اثر جدید با اثر گرته برداری شده باید حفظ شود
باید یک جا به جایی در ایده اثر جدید نسبت به ایده قبلی با حفظ صورت اثر اتفاق افتاده باشد. در واقع بر مبنای این باور که جان اثر معنا و مفهوم است و نه ظاهرش باید بر مبنای نقد اثر اولیه و یک جا به جایی در همان معنای اثر اولیه حرکت کنیم نه به این شکل که ظاهر را برداریم و هر ایده ای بدون ارتباط با ایده اولیه درون آن بگذاریم
سمیع آذر دیگر شاخص مهم کپی یا گرته برداری را در معناسازی اثر جدید عنوان و بیان کرد: نکته مهم بعدی این است که باید یک جا به جایی در ایده اثر جدید نسبت به ایده قبلی با حفظ صورت اثر اتفاق افتاده باشد. در واقع بر مبنای این باور که جان اثر معنا و مفهوم است و نه ظاهرش باید بر مبنای نقد اثر اولیه و یک جا به جایی در همان معنای اثر اولیه حرکت کنیم نه به این شکل که ظاهر را برداریم و هر ایده ای بدون ارتباط با ایده اولیه درون آن بگذاریم. ممکن است بخواهیم ایده اولیه را تحلیل کنیم، نقد کنیم و یا جا به جا کنیم که این اتفاق هم در صورتی ممکن است که قبلا برای مخاطب، اثر اولیه شناخته شده باشد و بعد هنرمند مبنای تغییر معنا را توضیح دهد. نمی توان صورت یک اثر هنری را گرفت و بدون نقد و وابستگی معنایی به آن، اثر جدید خلق کرد زیرا در این صورت بازتولیدی صورت نگرفته است. حال باید دید آیا در این مورد این اتفاق صورت گرفته که در این صورت باید تصرف آشکارا و علنی رخ می داد و بعد ساختارشکنی معنایی توضیح داده می شد.
وی در پایان گفت: اگر یک هنرمند بیاید اثر «هیچ» آقای تناولی را که برای همه شناخته شده است بردارد و با بلور و به شکل شفاف آن را بسازد در واقع تغییر معنا رخ داده است. یا اگر همان «هیچ» را برعکس کار کنیم باز هم تغییر معنا رخ داده است. اگر هیچ کدام از این کارها را نکنیم و به فرض اینکه وقتی هنرمند عوض بشود لابد معنای اثر هم تغییر می کند باید گفت خود آن هنرمند هم اگر برای بار دوم همان اثر را بسازد تغییراتی می کند و مشابه قبلی نمی شود. پس این دلیل خوبی نمی تواند باشد.
حرکت بعدی دبیرخانه جشنواره هنرهای تجسمی چیست؟
با توجه به این موضوع که دبیرخانه جشنواره تجسمی فجر باید پاسخگوی افکار عمومی جامعه هنری باشد لازم است یک بار با مرور همه داده ها پاسخی شفاف درباره اتفاق ارائه دهد. خصوصا آنکه به گفته کاظم خراسانی داوران (یا حداقل بخشی از داوران) در جریان اصل اثر بوده اند و طبق گفته دبیران جشنواره شورای هنری همواره در کنار هنرمندان این دوره حرکت کرده و در بسیاری موارد آنها را راهنمایی کرده اند که در این صورت جای این پرسش باقی است که چرا راهنمایی های لازم در باره این اثر به هنرمند مربوط داده نشده است.
نکته حایز اهمیت در این باره این است که برای جلوگیری از سوءتفاهم های بعدی در عالم هنر که در ابتدا فضای آن تشریح شد باید با پاسخ های شفاف برای جوان هایی که وارد این عرصه می شوند، داشت.