فرهنگ امروز/ محمد صالحنیکبخت:
رویکرد قانونی به فعالیت سازمان صداوسیما جمهوری اسلامی ایران با توجه به اصل بازنگریشده در مجلس بازنگری قانون اساسی سال ٥٨ در این جهت حرکت میکند که این سازمان نتوانسته است به وظایف ذاتی خود در دوره پس از بازنگری قانون اساسی عمل کند. البته این به آن معنا نیست که پیش از آن، این سازمان براساس اصل ١٧٥ (قبل از بازنگری) عمل کرده باشد. واقعیت امر این است که چون هشت سال از دوران ١٠ساله بعد از تصویب قانون اساسی کشور ما درگیر یک جنگ تحمیلی که با حمایت کشورهای خارجی از طرف مقابل همراه بود، بودیم و دستگاههای تبلیغاتی دنیا بهطورکلی در جهت مخالفت با سیاستهای ایران از جمله سیاستهای نظامی و جنگی عمل میکردند، صداوسیمای ایران در آن زمان توانست نقش نسبتا مطلوبی داشته باشد و دستکم اینکه مخالفان سیاستهای این دستگاه چالشهای امروز را به دنبال خود نیاورده بود. اما بعد از بازنگری و بهویژه بعد از تغییر مدیریت قبلی صداوسیما (آقای هاشمی)، نگاه مردم و گروههای مختلف و جریانات سیاسی نسبت به آن تغییر کرد و این از آن جهت بود که صداوسیما نتوانست در آن دوران نقش محوری در جهت ایجاد وحدت ملی حول محور استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی ایفا کند. به عبارت دیگر، عملا صداوسیما مفاد اصل ١٧٥ (یعنی حفظ و دفاع از آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین و مصالح کشور) را رعایت نکرده بود و به این دلیل خود این دستگاه که باید موجب ایجاد اتحاد ملی باشد، در عمل باعث شد بسیاری از سازمانها و تشکلهای سیاسی و... نسبت به آن زاویه پیدا کنند. هرچه زمان میگذشت، دامنه این زاویه گسترده و گستردهتر شده و به عبارت دیگر به سمت زاویه ١٨٠ درجه افزایش یافت. از سالهای آخر دوره ریاستجمهوری مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی، این وضعیت مشهود بود و عملا سیر سیاست این سازمان به سمت یکسویهرفتن و تبدیلشدن آن به ارگان جناح یا گروههای خاصی قابل بررسی ست. این امر نهتنها از نظر سیاسی، بلکه از جهت نشر اخبار و آگاهی برای مردم هم تا آنجا پیش رفت که امروز متأسفانه صداوسیما نتوانسته است در مقابل رسانههای بیگانه یا برخی از رسانههای فارسیزبان بایستد. به عبارت دیگر، باوجود امکانات فراوان سختافزاری و نرمافزاری که در اختیار صداوسیما قرار گرفته، رسانههای دیگر توانستهاند رودرروی این سازمان از جهت نشر اخبار و نظرات سیاسی، بایستند. از این زاویه صداوسیما برخلاف اصول دیگر قانون اساسی عمل کرده است. در یکی از بندهای اصل سوم قانون اساسی بر بالابردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با استفاده از مطبوعات و رسانههای گروهی و وسایل دیگر تأکید شده، اما صداوسیما نهتنها نتوانسته رسانههای عمومی غیردولتی را در این مسیر هدایت کند، بلکه این رسانه ملی خود نیز در این زمینه نتوانسته به آنچه در مفاد قانون اساسی آمده است، عمل کند. یکی از ویژگیهای قانون اساسی کشور ما این است که در اصل سوم از این قانون، تحت عنوان حقوق ملت در آزادی بیان، آزادی اجتماعات، تساوی افراد در برابر قانون و برخورداری مساوی همه مردم از حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همچنین آزادی احزاب و اجتماعات و نشریات و مطبوعات و آزادی آنان در بیان مطالب تأکید شده و رسانه ملی نهتنها در این جهت نتوانسته است راهکاری ایجاد کند، بلکه خود نیز به آن پایبند نبوده و در طول بیستوچند سال اخیر، سالبهسال و روزبهروز از آن فاصله گرفته است. به همین جهت، بسیاری از مردم به طنز آن را رسانهای مینامند که با میل خود عمل میکند! اینجاست که باید از طرح نمایندگان مجلس در مورد نظارت بر اداره صداوسیما از تمام جهات استقبال کنیم چه اینکه نظام سیاسی هیچ کشوری نمیتواند در برابر اینکه رسانه ملی آنطوری عمل کند که موجب سلطه فرهنگ بیگانه یا گرایش مردم بر فرهنگ خاصی شود، ساکت بماند چنانکه حتی در کشورهای غربی مانند فرانسه و انگلیس، یا حتی در کشورهای شرقی همچون ژاپن که دارای نظام سیاسی مبتنی بر دموکراسی هستند، آنها نیز در برابر حرکت رسانههای اجنبی، درباره بازکردن راه فیلمها، گزارشها و عکسهای مبتنی بر فرهنگ بیگانه و نیز یکسونگری این رسانهها به گرایشهای سیاسی متعدد در کشور عکسالعمل نشان دادهاند و با ایجاد محوری که در آن همه حقوق مردم رعایت شود، بر استقلال صداوسیمای خود و اینکه منعکسکننده افکار همه مردم باشد، تأکید کرده و برای اینگونه رسانهها در مواردی که از این سیاست خارج شوند، ممنوعیتهایی پیشبینی کردهاند. بنابراین اگر از منظر حقوقی به صداوسیما و اصل ١٧٥ کنونی و فعالیت این رسانه نگاه کنیم، ملاحظه میشود صداوسیما نهتنها تبدیل به چراغ نظام و جمعشدن همه مردم دور آن و استفاده از نور نشده است، بلکه چنین به نظر میرسد این نور فقط به سمتوسوی خاصی تابیده میشود.
روزنامه شرق