به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ سیدجمال الدین اسدآبادی از چهره های نام آشنای جهان اسلام است که فعالیت های مصلحانه او در عرصه های سیاسی اجتماعی هم در عصر خودش و هم پس از او موثر بوده است؛ او شاگردانی تربیت کرد که توانستند دریچه هایی به سوی روشنگری امت اسلام بگشایند. ۱۸ اسفندماه ( نهم مارس) سالگرد درگذشت این اندیشمند سیاسی است.
به همین بهانه گفتوگویی با حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی ابوطالبی، دبیر گروه تاریخ اندیشه معاصر موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره) و مولف آثاری همچون «تربیت دینی از نگاه امیرالمومنین(ع)»، «ارتجاع روشنفکری پس از انقلاب اسلامی»، «نقش فرهنگ سیاسی شیعه در نهضت های معاصر ایران» و «ناکارآمدی علم سیاست غربی در تحلیل نهضت امام خمینی(ره)» انجام دادیم و نظر او را درباره تاثیرات سیدجمال بر بیداری اسلامی جویا شدیم؛ مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید؛
*چرا وقتی سخن از مصلحان سیاسی و اجتماعی و پرچمداران بیدارگری سخن به میان می آید در میان آنها نام سیدجمال الدین اسدآبادی هم دیده شده و از او به عنوان یکی از بیدارگران متاخر جهان اسلام یاد می شود؟
زمان حیات سیدجمال الدین یعنی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، اوج تحرکات استعماری در جهان اسلام و ایران است و حاکمیت استبدادی بر ممالک اسلامی استیلا داشت، لذا او در این فضا بحث مبارزه با استبداد و مقابله با استعمار را مطرح کرد و به معضلات جهان اسلام و راهکارهای حل آنها نظر داشت و حتی اقدامات عملی هم کرد؛ از این جهت که شخصیت بین المللی در جهان اسلام است و در کشورهای مختلف همچون هند، مصر و عثمانی آن زمان و نیز کشورهای اروپایی حضور داشته است، نام او نیز به عنوان یکی از شخصیت هایی حاضر در حرکت های جهان اسلام مقابل استعمار و استبداد مطرح می شود چراکه ایده هایی داشت و گستردگی جغرافیایی اقدامات او شهرت بیشتری را نیز برایش به ارمغان آورده است.
*آیا شواهد متقن و موثق و تصریحات تاریخ به نقش بیدارگرایانه سیدجمال اشاره دارند و در این باره چه ادله ای را بیان می کنند؟
سیدجمال هم فعالیت های گسترده ای در عثمانی یا اسلامبول آن دوران داشت و هم در فضاهای علمی شرکت و در مدارس تدریس می کرد و در فضاهای سیاسی اجتماعی تحرکاتی داشت اما بعدها به دلیل برخی اختلاف نظرها با شیخ الاسلام حسن افندی، مجبور به ترک عثمانی شد و به مصر رفت؛ در مصر سیدجمال به تدریس فلسفه و حکمت پرداخت و شاگردانی همچون محمد عبده که از شخصیت های معروف جهان اسلام است را تربیت کرد بعد به حیدرآباد هندوستان تبعید شد و از آنجه به کلکته رفت و دست به تبلیغاتی زد و مسئله اتحاد مسلمین و هندوها علیه استعمار انگلستان را پیش کشید.
در مصر سیدجمال به تدریس فلسفه و حکمت پرداخت و شاگردانی همچون محمد عبده که از شخصیت های معروف جهان اسلام است را تربیت کرد
او نشریه «عروه الوثقی» را منتشر کرد و مشوق کسانی چون مویدالاسلام برای نشر «حبل المتین» بود و در مدت حضور در بغداد و بصره، فعالیتهایی داشت. از این رو، حضور او و شاگردانش در کشورهای مختلف منشأ حرکت هایی شد که بر فعالیت های سیاسی اجتماعی وی صحه می گذارد.
*آیا از آنچه که تعبیر به بیداری اسلامی می شود می توان به خروجی آراء، افکار و اقدامات سیدجمال یاد کرد؟
باید توجه داشت سیدجمال الدین اسدآبادی بیش از آنکه در داخل ایران تاثیر داشته باشد در کشورهای منطقه تاثیر داشته است به ویژه برای اهل سنت. چراکه در فضا و ادبیات اهل سنت بحث قیام و تحرکاتی اینچنینی ضعیف است، لذا فعالیت های سیدجمال در میان آنها نمود بیشتری پیدا کرد به گونه ای که فعالیت های سید در کشورهایی همچون مصر و عثمانی و نیز تربیت شاگردان، زمینه ساز تحرکاتی در این باره شد، اما سیدجمال گرایش هایی به برخی آموزه های غربی به ویژه در حوزه علوم تجربی داشت. او در دارالفنون اسلامبول با این علوم آشنا شده بود. علاوه بر این، برخی اطرافیان سیدجمال همچون شیخ احمد روحی و آقاخان کرمانی که از شاگردان او بودند نگاه های غرب گرایانه داشتند.
سیدجمال الدین اسدآبادی بیش از آنکه در داخل ایران تاثیر داشته باشد در کشورهای منطقه تاثیر داشته است به ویژه برای اهل سنت
اما به طور کلی سیدجمال در تحریک جنبش های سیاسی اجتماعی در جهان اسلام اثر داشته است اما نه در قالب آنچه ما بیداری اسلامی می گوییم، البته در میان اهل سنت به ویژه در کشورهایی همچون مصر، عثمانی و هندوستان و تحریک آنها علیه استعمار موثر بوده است به ویژه در حوزه مباحث وحدت اسلامی.
*یعنی سیدجمال در تحرکات سیاسی اجتماعی ایران اثری نداشته است؟
چرا؟! سید جمال در داخل ایران هم تاثیراتی داشت اما در ایران بیش و پیش از او، علما و مراجع شیعه بیدارگری کرده و در صدر جنبش های سیاسی اجتماعی علیه استبداد و استعمار قرار داشتند، از این رو، سیدجمال در جنبش های درون ایران کمی در حاشیه است.
سیدجمال در تحریک جنبش های سیاسی اجتماعی در جهان اسلام اثر داشته است اما نه در قالب آنچه ما بیداری اسلامی می گوییم
باید توجه داشت همه آنهایی که متاثر از سید جمال بودند رویکرد و اعتقاد ناب اسلامی نداشتند بلکه نگاه های غرب گرایانه نیز داشتند اما سید درصدد بود که از توان همه اقشار و گروه ها استفاده کند، چنان که قصد داشت حتی وهابیت عربستان را نیز برای برخی حرکت های سیاسی اجتماعی تحریک کند یا با ازلی ها ارتباط داشت.
*مهندسی ای که سیدجمال برای جامعه آرمانی مدنظر خود ترسیم می کرد مبتنی بر چه اصولی بود و این جامعه آرمانی چه مختصات و ویژگی هایی را می بایست در خود ایجاد می کرد؟
سید جمال الدین اسدآبادی بر چند نکته اساسی تاکید داشت که می بایست مسلمانان به آنها دست یافته و دنبال می کردند؛ نخست اتحاد مسلمانان از طریق همگرایی فرقه های مختلف برای حرکت جدی برابر استعمار، بحث دوم رشد مسلمانان در حوزه علم و فناوری بود چراکه سید اعتقاد داشت یکی از علل عقب ماندگی مسلمانان دور شدن از بحث های علمی به ویژه در حوزه های تجربی و عینی است لذا بر رشد و تقویت اینگونه بحث ها تاکید داشت.
سیدجمال به جامعه ای که هم در آن اتحاد اسلامی برقرار باشد و هم از نظر علوم تجربی پیشرفت کرده باشد، نظر داشت. علاوه بر این، ضدیت با استعمار هم در مبارازت، آثار و تفکرات سیدجمال به عنوان شاخصه ای پُررنگ به چشم می خورد.
*با این اوصاف و آرمان ها، سیدجمال برای بازگشت به خویشتن اسلامی چه شروطی را در نظر داشت؟
عمده بحث سیدجمال الدین اسدآبادی بحث بیداری مسلمانان و توجه به حرکت و تلاش و احیای عظمت خویشتن است، نظیر دورانی که غرب علوم مختلف را از جهان اسلام گرفت و تمدن اسلامی در اوج بود، لذا تاکید داشت که مسلمانان باید به عظمت علمی خود باز گردند و عزت و عظمتشان را احیاء کنند که در این باره به بازگشت به بسترهای قرآنی تاکید داشت.
*برخی بر این باورند که درباره آثار، آراء و اقدامات سیدجمال در حوزه بیداری و روشنگری مبالغه شده است، آیا این مسئله صحت دارد؟
به نظر می رسد درباره نقش سیدجمال الدین در ایران، برخی مبالغه کرده اند، برای مثال تعابیری به کار می برند مبنی بر آنکه در عصر غفلت و خواب همه، تنها سید به پا خواست و درصدد احیای تمدن اسلامی و حرکت های مصلحانه برآمد و دیگران همه ساکت بودند! که اصلا این طور نیست چرا که از زمان جنگ های ایران و روس، علما سردمدار مقابله با استعمار روس بودند و پس از آن در قراردادهای استعماری انگلستان کسانی چون حاج ملاعلی کنی و میرزای شیرازی جلوی نفوذ دشمن را گرفتند، و در جریان نهضت مشروطه علیه استبداد و به نوعی استعمار چهره هایی چون شیخ فضل ا... نوری، آخوند خراسانی، مرحوم نائینی، بهبهانی و طباطبایی (سیدین تهران) دیده می شوند.
سید اعتقاد داشت یکی از علل عقب ماندگی مسلمانان دور شدن از بحث های علمی به ویژه در حوزه های تجربی و عینی است
البته سیدجمال هم قبل از مشروطه با مطالبی در نشریات علیه استبداد سخن می گفت و مجموعه اقداماتش بی تاثیر نبود، اما اینطور نبود که صدا فقط متعلق به او باشد بلکه حداقل در ایران صداهای متعددی در کنار او وجود داشت و اساسا سیدجمال در مقابل کسانی چون میرزای شیرازی، آخوند خراسانی و ... در عرصه سیاسی اجتماعی جایگاه چندان رفیعی نداشت؛ حتی به دلیل رویکرد عمل گرایانه و نگاه پراگماتیستی که حاضر بود از هر وسیله ای برای رسیدن به اهداف خویش استفاده کند در مواردی مغضوب واقع شد خصوصا جامعه شیعه.
چراکه در مواردی حتی با ماسون ها، ازلی ها، بابی ها و وهابیت هم وارد گفت و گو شد تا از آنها نیز کمک بگیرد لذا سید جمال در فضای ایران خودش نیز نتوانست حرکت جدی ای را رقم بزند و شاید مهمترین تاثیر او در ایران ترور ناصرالدین شاه قاجار توسط شاگردش میرزا رضای کرمانی است اما هیچ گاه نتوانست با عامه مردم مرتبط شود و جنبش سیاسی اجتماعی را ایجاد کند. سید جمال بیشتر در تربیت شاگردان در جهان اسلام همچون محمد عبده موفق بود، اما به هر حال نقش او در بیداری اسلامی به ویژه در میان اهل سنت اثرگذار بود.
*مجاهدت در نقشه راهی که سیدجمال برای بیداری اسلامی ترسیم کرده بود، چه جایگاه و نقشی داشت؟
مجاهدت به معنای تلاش و کوشش به ویژه در حوزه علم و دانش از سوی سیدجمال با جدیت دنبال می شد اما به معنای مبارزه سخت و قیام مسلحانه، خیر. سید جمال تاکید بسیار داشت که مسلمان به سمت علم روی بیاورند و تعلمیات علمی و مباحثات علمی زیاد شود او خود در عمل مجاهدت و تلاش داشت و از این کشور به آن کشور، از این شخصیت به سوی شخصیت دیگر می رفت و پیگیر بود اما جهاد به معنای فقهی را انجام نداد.
*آنچه در دو سده و نیز دهه های اخیر در قالب نهضت های بیداری و روشنگری رخ داده است چقدر ملهم از آراء و افکار سیدجمال است؟ آیا می توان دامنه اثرگذاری افکار او را تا دوران معاصر نیز گسترده دانست؟
قطعا در سده گذشته سید جمال در کشورهایی همچون مصر و مناطق شامات اثرگذار بوده و امروز هم طبیعتاً با واسطه هایی همچنان اثراتی دارد؛ برای مثال اثرات افرادی همچون عبده که در مصر بودند و امروز هم آثار و افکارشان در جنبش ها مورد توجه قرار می گیرد، با واسطه متاثر از سیدجمال هستند و امروز هم سید به عنوان شخصیت سیاسی اجتماعی با این تفکرات اصلاح گرایانه مطرح است و حتی مقام معظم رهبری نیز در پیام به مصری ها در جریان بیداری اسلامی به نقش سیدجمال تاکید کردند، چراکه او در آن منطقه تا حدی مطرح و شناخته شده است و حرف های او و شاگردانش تاثیراتی دارد.
*اگر آراء، افکار، ابزار و روش های بیدارگری سیدجمال را به محک نقد بگذاریم، چه اشکالاتی بر او وارد است؟
سیدجمال خوش بینی بیش از حد به علوم تجربی و فلسفه های غربی داشت که در این حد مورد قبول نیست؛ علاوه بر این، سید شخصیت پراگماتیسم داشت و از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف استفاده می کرد اما در نگاه اسلام اگرچه استفاده از توان دشمن در فضای مناسب ممکن است، اما هدف وسیله را توجیه نمی کند!
درباره نقش سیدجمال الدین در ایران، برخی مبالغه کرده اند، برای مثال تعابیری به کار می برند مبنی بر آنکه در عصر غفلت و خواب همه، تنها سید به پا خواست و درصدد احیای تمدن اسلامی و حرکت های مصلحانه برآمد و دیگران همه ساکت بودند
کاری که سیدجمال می کرد نوعی اتحاد با جریان های بعضا انحرافی بود که گاه به تایید آنها می انجامید و گاه افرادی جزء نزدیکان و شاگردان سید بودند مثل احمد روحی و آقاخان کرمانی که تفکرات ازلی و نگاه غرب گرایانه شدید (در حد پرستش) داشتند و دچار انحراف اعتقادی بودند.
نکته سوم در نقد سیدجمال این است که رویکرد او نخبه گرایی بود و بیشتر سمت نخبگان می رفت در حالی که باید در این حرکات بیشتر به سمت عامه مردم رفت چنانکه میرزای شیرازی در جریان فتوای حرمت استعمال تنباکو، شیخ فضل ا... در جریان نهضت مشروطه، آیت ا... کاشانی و دکتر مصدق در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت و امام خمینی(ره) در انقلاب اسلامی چنین کردند اما سید عمدتا سراغ نخبگان می رفت گرچه آنها شاید تاثیرگذار بودند اما هرگز نتوانست جنبش اجتماعی را راه بیندازد.
*آیا آنچه سیدجمال در حوزه بیداری اسلامی و روشنگری به آن اعتقاد داشت برای امروز ما هم کاربرد دارد و سیاسیون ما نیز می توانند اینچنین به بیداری دست بزنند؟
بله، طبعاً برخی از آموزه های سیدجمال برای امروز هم مفید است اما نه همه آموزه های او؛ در آن زمان آراء سیدجمال به ویژه در جامعه اهل سنت اثر داشته است گرچه در فضای جامعه شیعی توفیقاتش کم بود.
برای مثال بحث اتحاد اسلامی موردتاکید سید امروز هم بشدت نیاز ما است و مصلحانی چون امام راحل و رهبری بر جدی گرفتن این مسئله به ویژه مقابل استعمار تاکید دارند. علاوه بر این، بحث توجه به علم و رشد علمی هم از جمله چیزهایی است که باید در حد خود به آن توجه شود چنان که رهبری معظم انقلاب به آن تاکید دارند و اینچنین است بحث ضدیت با استعمار گرچه مفهوم سنتی خود را از دست داده و امروز استعمار فرانو مطرح است.
رویکرد او نخبه گرایی بود و بیشتر سمت نخبگان می رفت در حالی که باید در این حرکات بیشتر به سمت عامه مردم رفت
از این رو، بخشی از آموزه های سیدجمال برای امروز هم کاربرد دارد و بعضی از روش ها و مباحث او محل تامل است اما در مواردی همچون رویکرد خوش بینانه به علوم غربی، نخبه گرایی و اینکه از هر نوع وسیله ای برای رسیدن به اهداف استفاده می کرد، افکار و آثار او محل تامل و نقد است و باید به عنوان آسیب های حرکت سیدجمال از آنها درس بگیریم.
به طور کلی باید هر شخصیت سیاسی اجتماعی را در حد و زمانه او دید، سیدجمال در زمان خود اثرگذار بود اما نباید با بزرگ کردن برخی شخصیت ها، دیگر شخصیت های بزرگ را به حاشیه راند؛ برای مثال در ماجرای نهضت تنباکو بسیاری در پی آنند که فتوای میرزای شیرازی را متاثر از نامه سیدجمال جلوه دهند در حالی که اسناد تاریخی نشان می دهد بعد از فتوا، نامه سید به میرزای شیرازی رسید و میرزا قبل از تحریم تنباکو، اندیشه تحریم کلاه خارجی را داشت لذا این نادرست است که بگوییم که در آن زمان جز سیدجمال کسی در پی بیداری مقابل استبداد و استعمار نبوده است از این رو، ضمن ارج نهادن به جایگاه سیدجمال نباید شخصیت های بزرگ و موثرتر از او به ویژه در جامعه شیعی ایران را به حاشیه راند.