فرهنگ امروز/ پارسا شهری: اینکه انتخابِ محمدعلی همایون کاتوزیان از ادبیات قدیم و مدرن ایران، سعدی است و هدایت، خود حکایتی دارد. کاتوزیان در ادبیات قدیم فارسی بیش از همه سراغ سعدی رفته است و در ادبیات جدید نیز جز چند مقاله و کتاب «جمالزاده و ادبیات او»، به صادق هدایت پرداخته است. کاتوزیان «سعدی، شاعر عشق و زندگی» را در دهه هفتاد نوشت و در آن بهتفصیل درباره آثار سعدی و اهمیت هرکدام گزارش داد. در کتابِ اخیر خود، «عاشقیهای سعدی» به دورانی اشاره میکند که گلستان و بوستانِ سعدی در میان دیگر آثار او، در بین استادان شعر قدیم و نیز عموم مردم عمومیت و شهرت بیشتری داشت، و این ایام قرن بیستم بود تا اواسط آن که بسیاری سعدی را بهاعتبار این دو کتاب میشناختند، گرچه ادوارد براون بر این نظر بود که سعدی را در ایران بیشتر از گلستان و بوستان با غزلهایش میشناسند و کاتوزیان معتقد است تاثیر گلستان و بوستان چنان زیاد بوده که آثار سعدی را بهعنوان شاعری غزلسرا به سایه کشانده است و ایرانِ قرن بیستم نیز بیش از همه سعدی را به این دو کتابش میشناخت. بعد اشاره میکند به میانه قرن بیستم که موجی از سعدیکشی به دست مدرنها بهراه افتاد و گویا همین موج، انگیزه نوشتن کتابی درباره سعدی را فراهم میآورد، زیرا بخش وسیعی از کتابِ اخیر به شرح و تحلیل این موج و نظرات میپردازد. بهنقل از کاتوزیان جز این انتقادات آثاری هم در همان قرن بیستم هست ازجمله مقاله رشید یاسمی شاعر و ناقد ادبی که مانند پیشینیانش غزلهای سعدی را عرفانی میخواند. «چاپ همه غزلهای سعدی به همت ناقد و پژوهنده برجسته محمدعلی فروغی که اندکی بعد جزو کلیات سعدی شد» هم یکی از دیگر از اتفاقات همان روزگار بود. در مقدمه «عاشقیهای سعدی»، کاتوزیان بعد از شرحِ مختصری از آنچه بر شعر سعدی رفته است، به قرن بیستویکم نیز میرسد که آثاری از این دوران را نام میبرد. ویرایش تازهای از غزلیات سعدی بهدست محقق برجسته غلامحسین یوسفی که «مشحون از حواشی و تعلیقات بود» و کتابی در نقد غزلیات سعدی نوشته سعید حمیدیان، ناقد ادبی و استاد دانشگاه. خودِ کاتوزیان نیز در همین قرن، یک فصل از کتاب انگلیسیاش درباره سعدی را به اشعار عاشقانه اختصاص داد و کتابِ دیگری را نیز درباره اشعار عاشقانه او نوشت و شمار زیادی از غزلهای سعدی را در «گلچین سعدی» آورد. کاتوزیان در کتابِ اخیرش «عاشقیهای سعدی» که چهارمین کتاب این محقق درباره سعدی است تنها از غزلهای او میگوید و درعینحال ترجمهای نیز به زبان انگلیسی از هفتادوهشت غزل او بهدست میدهد، با این تحلیل که به غزلهای سعدی کمتر از بوستان و گلستان او توجه شده است. سرنوشت غزلهای سعدی در خارج از ایران نیز بحث دیگری است که کاتوزیان در مقدمه به آن اشاره میکند و ازقضا از تکههای خواندنی کتاب است. ادیبان غربی از قرن هفدهم به سعدی پرداختهاند و در عصر روشنگری نیز این اقبال ادامه یافت.
کاتوزیان در آخر مقدمه به مصائب ترجمه شعر اشاره میکند و اینکه ترجمه شعر کلاسیک فارسی دشواری مضاعف دارد زیرا گذشته از اینکه وزن و قافیه از بین میرود، برای بدایع شعر فارسی از استعاره و تشبیه گرفته تا ایهام و تصویر نیز جای چندانی باقی نمیماند. با این وصف او سعی کرده است در این برگردان ساختار کلی غزلها را حفظ کند چنانکه هر مصرع و بیت معادل انگلیسی خود را بیابد و در نهایت میتوان گفت ترجمه کاتوزیان نوعی برگردانِ مضمون غزلیات سعدی به شعر انگلیسیاند. از جمله نکات مهم در این ترجمهها انتخابِ عنوان برای شعرهای سعدی است. کاتوزیان خود اشاره میکند که شاعران کلاسیک فارسی برای اشعار خود، اعم از غزل یا دیگر قالبها عنوان نمیگذاشتند اما او عناوینی را برای غزلیات انتخاب کرده است که مضمون شعر را برسانند. این کتاب چنانکه کاتوزیان نیز ادعا میکند ماحصل شصت سال مطالعه و آشنایی او با ادبیات فارسی و خاصه آثار سعدی است. کاتوزیان شعرهای سعدی را در چند فصل جداگانه گرد آورده و در این انتخاب به مضمونِ شعرها توجه داشته است. اظهار عشق، وصف معشوق، وصال، فراق، اخلاقی/ عرفانی عناوین این فصلها هستند. «عاشقیهای سعدی» همایون کاتوزیان در نشر مرکز و در هشتصد نسخه منتشر شده است.
یک رشته کابوس
انتشار «طنز و طنزینه هدایت» تألیفِ همایون کاتوزیان حکایت دورودرازی دارد. در سال ١٩٩٥ در تهران حروفچینی و در انگلستان غلطگیری شد، ولی در تهران مجوز انتشار نیافت. در سال ٢٠٠٣، که سده هدایت بود، این کتاب در چند نسخه محدود در سوئد منتشر شد اما زود به محاق رفت. کاتوزیان در این کتاب ابتدا شرح مفصلی از تاریخچه طنز در ادبیات ارائه میدهد. «در ادبیات همه جوامع، طنز یکی از انواع و درعینحال یکی از ابزارهای ادبی بوده و هست که در سنتهای ادبی ایران و فرنگ، اشکال، ابزارها، معانی و اغراض و انگیزههای گوناگونی دارد که بر اثر تحول و توسعه و پیشرفت ادبی پدید آمدهاند.» بعد میرسد به طنز در دوران هدایت. «زندگی هدایت با انقلاب مشروطه شروع میشود و بلافاصله پس از ملیشدن نفت پایان میپذیرد.» مؤلف این دوران را به چهار دوره تقسیم میکند: دوره انقلاب مشروطه، دوران مشروطیت، دوران سلطنت رضاشاه و سلطنت محمدرضاشاه تا کودتای بیستوهشتم مرداد یعنی دو سال بعد از مرگ هدایت. دورانی که سیاست و ادبیات نسبتِ نزدیکی با هم داشتند. مقوله ادبی طنزینه، عنوان فصل بعدی کتاب است. در این فصل ابتدا از تبارِ مفهومِ «طنزینه» و ارتباط آن با نقد ادبی سخن گفته میشود و بحث آیرونی و برای تفسیر و توضیح بیشتر مثالهایی نیز از ادبیات جهان مطرح میشود، از نمایشنامه «اهمیت ارنستبودنِ» اسکار وایلد و «لیرشاهِ» شکسپیر تا آثار کافکا و سارتر و داستایفسکی و نوبت به صادق هدایت میرسد و بوف کور. «بوف کور را در کل نمیتوان طنزینهنامه دراماتیکی دانست که گامبهگام ساخته میشود و به اوج میرسد. جز این هم نمیتوانست بود، چون کل داستان آنقدر ذهنی و انتزاعی و بیزمان و مکان است که فاقد یک یا چند حکایت مشخص است و طنزینهسازی دراماتیک بدون حداقلی از اینها ممکن نیست.» داستان «زندهبهگور» اثر بعدی هدایت است که کاتوزیان رگههای طنز را در آن رد میزند و به این نتیجه میرسد که طنزینه دراماتیکی است، اما داستانهای دیگر او چون «سه قطره خون»، «سگ ولگرد»، «تاریکخانه»، «عروسک پشت پرده» هیچکدام طنزینه دراماتیک نیستند. از نکات جالب این بخش پرداختن کاتوزیان به تمام داستانهای معروف و نهچندان معروف هدایت است. از داستانهای مطرح او تا تکداستانهایی که در نقد ادبی ما نیز کمتر به آن پرداخته شده. یک فصل از کتاب به حاجیآقا و توپ مرواریِ هدایت اختصاص دارد که هر دو طنزنامههای پس از شهریور بیستاند. جز آثار داستانی هدایت، کاتوزیان سراغِ دیگر نوشتههای او ازجمله نامههای هدایت رفته است و بهدرستی رأی داده است که نامههای هدایت خود جزء مهمی از ادبیات اوست. در شأنِ ادبی این نامهها، خاصه هشتادودو نامه به شهید نورائی تردیدی نیست و اتفاقا همین نامهها بیشترین منبع کاتوزیان در کتاب «طنز و طنزینه هدایت» بوده است و کتاب نیز به قول کاتوزیان با دورزدن در این نامهها تمام میشود، با این جمله از هدایت که «همین که به دنیا آمدیم در معرض داوری قرار میگیریم و سرتاسر زندگی ما مانند یک رشته کابوس است که در دندانه چرخهای دادگستری میگذرد...» کتاب «طنز و طنزینه هدایت»، در نشر پردیس دانش، کتاب ایراننامه منتشر شده است.
روزنامه شرق