فرهنگ امروز/ بابک بنازاده:
مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در سال ۱۳۶۲ تأسیس شد و با گذشت ۳۱ سال، تاکنون ۲۲ مجلد از آن (محتوی مدخلهای ۹ حرف از حروف الفبا) منتشر شده است. از بیفکریها و ناسازیها و نابسامانیها و نابلدیها که بگذریم، فراهم آوردن این اثر فرهنگی جای بسی تقدیر دارد. جلد بیستویکم این دائرةالمعارف در نمایشگاه کتاب سال ۱۳۹۳ در شمارگان اندک عرضه شد. مقالۀ نگارندۀ این سطور هم پس از ۵ سال با عنوان «حلیمی» در صفحۀ ۳۱۷ و ۳۱۸ آن چاپ شده است. صورت چاپشدۀ مقالۀ من در این دائرةالمعارف بزرگ (!) مرا بسیار حیرتزده کرد و با توضیحات اینجانب برای خوانندگان این مجله و گردانندگان دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز پر از شگفتی خواهد بود. اینهمه خطا و غلط آشکار آن هم تنها در ۳ ستون دایرةالمعارفی که نشان از کمسوادی و بیمسئولیتی دارد، جز شگفتی، حس تأسف و تأثر مرا نیز برانگیخته است. این مقدمه را در همین جا پایان میدهم و تنها نزدیک ۳۰ مورد (!) از خیل شاهکارهای مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی را (در تنها یکونیم صفحۀ دایرةالمعارفی) پیش چشمان نقاد شما خوانندگان ارجمند میآورم.
صفحۀ ۳۱۷، ستون اول، آغاز مقاله، سطر دوم
«اما خوشبختانه از یادگاران او دستنویسهای بسیاری به جا مانده است» را از پایان سطر حذف کردهاند!
سطرهای ۷-۳
آنچه اینجانب نگاشتهام:
حاجی خلیفه (۱/ ۲۲۵ و ۲/ ۱۲۴۶) قاضی لطفالله حلیمی، درگذشته به روزگار دولت سلطان بایزید [دوم] عثمانی (یا کشتۀ ۹۰۰ ق؟) را فرزند یوسف نوشته، اما در دیباچههای بیشترِ دستنویسهای بازمانده از آثار خود وی ابویوسف آمده.
ویراستۀ ویراستار دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و آنچه چاپ شده:
حاجیخلیفه (۱/ ۲۲۵، ۲/۱۲۴۶) از قاضی لطفالله حلیمی، فرزند یوسف درگذشته به روزگار دولت سلطان بایزید دوم عثمانی (حکـ ۸۸۶-۹۱۸ ق/۱۴۸۱-۱۵۱۲ م) یاد کرده است (مقـ ۹۰۰ ق/ ۱۴۹۵ م)، گرچه در دیباچههای بیشترِ دستنویسهای بازمانده از آثار شاعر، نام پدرش «ابویوسف» ضبط شده است.
چنانکه ملاحظه میفرمایید «(مقـ ۹۰۰ ق)» را اصلاً در جایگاه مناسبی قرار ندادهاند و من آن را به نقل از حاجی خلیفه بهصورت «(یا کشتۀ ۹۰۰ ق؟)» به نشانۀ تردید نوشته بودم؛ چراکه هفتمین یادگار حلیمی، مذکور در مقاله، به سال ۹۰۲ ق (= نعمّاذا) فراهم آمده است.
سطرهای ۱۴-۱۱
حسن قرهحصاری را به حسن قراحصاری تغییر دادهاند!
نوشتۀ من:
حسن قرهحصاری ... مولانا حلیمیِ مسفور (نک، المنجد، مادۀ سَفَرَ) را قاضی سیواس معرفی کرده است (به نقل از دبیرسیاقی، ۲۶۹ ـ ۲۷۰).
ویراستۀ دائرةالمعارف:
حسن قراحصاری ... از حلیمیِ با عنوان «مولانا» یاد کرده و او را قاضی سیواس معرفی نموده است (نک، دبیرسیاقی، ۲۶۹ ـ ۲۷۰).
همچنانکه میبینید و دبیرسیاقی هم نقل کرده، «مولانا حلیمی مسفور» عین تصریح حسن قرهحصاری است که میخواسته بگوید مولانا حلیمی در پی مسافرت از دیار خود، اکنون قاضی سیواس است (و اهل سیواس نیست). قرهحصاری کسی است که خود «فرهنگ پارسی به ترکی شامل اللغه را به نام بایزید دوم یادشده فراهم ساخته» (اصل مقاله). حلیمی فرهنگ منظوم بحر الغرائب را پیش از ۸۷۲ قمری و دو فرهنگ نثار المَلک و مُصَرَّحَةُ الاسماء را در سال ۸۷۲ در دوران شاهزادگی همین بایزید، به نام او نوشته و به وی پیشکش کرده است.
صفحۀ ۳۱۷، ستون دوم، سطر دوم
حلیمی چلبی غلط است و حلیم چلبی که در سطر سوم هم آمده درست است. در اصلِ مقاله که به گروه زبان و ادب فارسی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی داده بودم شرححال عبدالحلیم قَسطَمونی فرزند علی، نامبردار به حلیم چلبی را به الشقائق النعمانیۀ طاشکبریزاده ارجاع دادهام.
استادان ویراستاری در ادامۀ ویرایش خود، مقاله را از جملۀ ذیل پیراستهاند!
هر سه (ثریا و بغدادی و بُروسهای) سالمرگ وی را ۹۲۲ قمری پنداشتهاند، بیآنکه از سرچشمۀ آگاهیهای خود نام برده باشند.
سطرهای ۹-۴
حلیمی عمر طولانی داشت و نزد پادشاهان عثمانی -سلطان محمدخان فاتح (۸۵۵ ـ ۸۸۶ ق)، ابوالنصر سلطان بایزید دوم و سلطان سلیمخان یلوز (۹۱۸ ـ ۹۲۶ ق)- عزت و اعتبار داشته و پیش از به تخت نشستن بایزید دوم معلم و مقرب وی بوده و ازجمله حکایات و دواوین فارسی را به وی آموخته و بیشتر آثار خود را به نام او کرده است.
نخست اینکه شگفتیآور است که در دائرةالمعارف به آن بزرگی (!) بیاجازۀ مؤلف ۶ سطر بر مقالۀ وی میافزایند بی ذکر مأخذ! دوم اینکه مأخذ سطرهای ۹-۴ ستون دوم مقالۀ چاپی (ص ۳۱۷)، ضمیمۀ شمارۀ ۱۸ نامۀ فرهنگستان است با عنوان حلیمی و فرهنگهایش، پژوهش و نگارش محسن ذاکرالحسینی، ص ۶ و ۸. سوم اینکه سلطان سلیم اول عثمانی، همانکه شاهاسماعیل صفوی را در جنگ چالدران شکست داد در میان تاریخنگاران ترک یاووز (= بُرنده و قاطع) لقب دارد نه یلوز (!)
چهارم اینکه من هیچ سند و مدرکی نیافتهام که نشان دهد «حلیمی عمر طولانی یافته»؛ و آنکه در ۹۲۲ قمری درگذشته و بنابراین روزگار سلطنت سلیم اول را درک کرده است، حلیم چلبی بوده (طاشکبریزاده، ۳۸۲ ـ ۳۸۱) که منابع متأخر، او و حلیمی و احیاناً حلیمها و حلیمیهای دیگر را در هم آمیختهاند.
سطرهای ۱۴-۱۰
ابتدا نص اصل مقاله:
دربارۀ جایگاه و پایگاه لطفالله باید دانست که با فراهم ساختن واژهنامهها و آثاری دیگر در حوزۀ دانشهای ادبی و دیگر حوزههای دانش، کوششهای این ادیب نامدار و سرایندۀ دانشمند و دانایان و همتمدارانی چون او به گسترش روزافزون زبان و ادب پارسی در قلمرو سلطنت عثمانی -و نیز فرمانروایی تیموریان و ترکمانان- انجامید.
پاراگراف فوق به این ۵ سطر مضحک و مسخرهآمیز با یک غلط زبانی سقوط کرده است:
حلیمی همچنین با فراهم ساختن واژهنامهها و آثاری در حوزۀ دانشهای ادبی به (صدالبته «در») گسترش روزافزون زبان و ادب پارسی در قلمرو عثمانی -و نیز فرمانروایی تیموریان و ترکمانان- تأثیر بسیار داشت.
حلیمی حتی اگر ۵۰ اثر از خود به یادگار میگذاشت به تنهایی نمیتوانست در گسترش روزافزون زبان و ادب پارسی در «قلمرو عثمانی» «تأثیر بسیار» داشته باشد چه رسد به اینکه با این گسترش روزافزون (!) بخواهد در قلمرو تیموریان و ترکمانان هم ترکتازی کند!
سطرهای ۱۸-۱۶
نوشتۀ اینجانب در اصل مقاله:
۱ـ منظومهای پزشکی به زبان پارسی که سخنور فاضل، آن را به سلطان محمد دوم (فاتح) عثمانی (۸۵۶ ـ ۸۸۵ ق/ ۱۴۸۱ ـ ۱۴۵۱ م) پیشکش کرده است (شَشَن و دیگران، ۲۰۴ ـ ۲۰۳؛ دفتر فاتح کتبخانهسی، ۲۰۸).
(ششن، رمضان و دیگران، فهرس مخطوطات الطب الاسلامی ... فی مکتبات ترکیا، به اِشراف اکملالدین احساناوغلی، استانبول، ۱۴۰۴ ق/ ۱۹۸۴ م)
ویراستار محترم «پیشکش کرده است» را به «تقدیم نموده است» تغییر داده (!) و برای آنکه نبوغ خود را نشان دهد هر دو مأخذ مرا حذف کرده، بیآنکه توجه داشته باشد که لازم است خواننده بداند دستنویسی از این منظومۀ پزشکی در کتابخانۀ فاتح استانبول نگهداری میشود.
سطرهای ۲۶-۱۹
اصل مقاله:
۲. بحر الغرائب به نظم (نکـ قرهحصاری، همان جا) در واژگان پارسی و گزارش آنها به ترکی عثمانی ...
صورت چاپشده:
۲. فرهنگ منظوم فارسی به ترکی، موسوم به نصاب حلیمی یا بحر الغرائب که به تقلید از نصاب الصبیان ابونصر فراهی فراهم آورده است ...
نام این فرهنگ به تصریح خود مؤلف و سرایندۀ آن (نک، ذاکرالحسینی، ۱۲: مقدمۀ بحر الغرائب از روی دستنویس کتابخانۀ مجلس به شمارۀ ۱۲۹۱۲/ سنا ۱۷۴؛ مقالۀ چاپی، ص ۳۱۸، ستون ۱، سطرهای ۱۰ و ۱۱) و قرهحصاری (به نقل از دبیرسیاقی، ۲۷۰ ـ ۲۶۹) بحر الغرائب است و در صفحۀ عنوان برخی دستنویسها آن را نصاب حلیمی نوشتهاند.
پس دانشمند مرکز که خود را داناتر از پژوهشگری میداند که ۳ ماه برای فراهم آوردن مقالۀ دوصفحهای وقت صرف کرده است، با اندکی درنگ میبایست درمییافت که این واژهنامۀ منظوم، بحر الغرائب نام دارد (موسوم به نصاب حلیمی نیست) و بعدها آن را نصاب حلیمی خواندهاند.
اما در مورد «تقلید»؛ یا ویراستار محترم معنای تقلید را نمیدانند یا من باید دانش واژگانی خود را تجدید کنم. حلیمی بحر الغرائب را به «شیوۀ» نصاب الصبیان فراهی هروی منظوم کرده و تقلیدی در کار نیست، بلکه از شیوۀ فراهی پیروی کرده است.
دکتر «توفیق ه سبحانی» به توفیق سبحانی شناخته شده است و به همین نام شهرت دارد و خود نیز در «فهرست اعلام» کتابهایش، شهرتش را سبحانی (ذیل س) میآورد؛ بنابراین، «هاشمپور» که مرکز دائرةالمعارف برگزیده است نابجا و «مندرآوردی» است.
سطرهای ۳۵-۱۷ و ۴۱-۳۶ و ص ۳۱۸ سطرهای ۵-۱
نص نوشتۀ من در اصل مقاله:
۳ ـ قائمه (و نه قاسمیه که بلوشه در دستنویس پاریس دیده) نامبردار به لغت حلیمی در شرح و توضیح نثار المَلک* (و نه بحر الغرائب؟!) در دو دفتر: دفتر نخست واژهنامۀ پارسی به ترکی عثمانی است و دفتر دوم در عروض و قافیه و بدیع و «فوائد شَتّی» (دیباچه، به نقل از بلوشه، همان جا؛ حاجیخلیفه، ۱/ ۲۲۵ و ۲/ ۱۳۱۵؛ داعیالاسلام، ۵/ نب؛ سبحانی، ... ترکیه، ۱۲، ۲۳، ۴۸، ۱۳۶، ۱۹۲، ۳۳۴). آقای ذاکرالحسینی (ص ۲۲-۱۹) با سنجش دو دستنویس از دفتر نخست لغت حلیمی و دستنویس نثار الملک بهدرستی استدلال کردهاند که دفتر نخست لغت حلیمی، ترجمه و شرح ترکی نثار الملک است و دو تحریر دارد که گویا یکی گزیدۀ دیگری است و شواهد را ندارد و پس از تحریر مشروح گزیده شده. نیز ایشان (ص ۲۶-۲۳) دستنویسهای آن را برشمردهاند که کهنترینشان دستنویس ۸۸۸ قمری در تفلیس (فرهنگستان گرجستان) است؛ اما تنها سه دستنویس کامل از این فرهنگنامه شناختهایم (ریو، ۱۳۷ ـ ۱۳۹؛ مبشری طرازی**، ۲/ ۳۸ ـ ۳۹؛ ملک، ۳/۱/ ۵۸۶) و باقی هرچه هست، رونوشت دفتر نخست است (ازجمله نکـ داغستانی***، ۹۶). حلیمی در این کتاب، فراوان از سرودههای سخنوران ترک پارسیگو شاهد آورده (متقی، ۱/ ۲۰۵). سرودههای دفتر نخست را پیرامون ۹۵۰۰ بیت شمردهاند (شورا، ۳/ ۹۴).
* از آنجا که مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و برخی ادارات و بنیادهای عمدۀ دانشنامهنویسی در تهران، پژوهشگران بیرونی -و نه وابسته و پیوستۀ آن سازمان- را به کمگویی و اندکنویسی مخل وادار میکنند، متأسفانه گاهی مجبور میشویم حتی از گزارههای مهم چشم بپوشیم و مطالب بایسته و دانستنیهای ضروری را نادیده بگیریم. در اینجا باید بیفزایم که نثار الملک خود تفسیر و توضیح ترکی بحر الغرائب است، چنانکه حلیمی در مقدمۀ آن نوشته است: «و به تفسیر صواب تسدید کردم» (ذاکرالحسینی، ۱۶، از روی دستنویس سازمان لغتنامۀ دهخدا به شمارۀ ۶۲، رسالۀ دوم)؛ بدین صورت که واژگان پارسی منظومۀ بحر الغرائب/ بحر الغرائب منظوم را به سامان الفبایی، به ترکی گزارش و تفسیر کرده است؛ به عبارتی دیگر نثار الملک در واقع بحر الغرائب منثور و دربردارندۀ لغات فارسی بحر الغرائب و معنای ترکی آنهاست. دفتر دوم کتاب نیز به پارسی است (ذاکرالحسینی، ۱۴ ـ ۱۵).
** مبشری طرازی، نصرالله، فهرس المخطوطات الفارسیة، قاهره، ۱۹۶۷ میلادی.
*** داغستانی، علی حلمی، فهرست الکتب الترکیة الموجودة فی الکتبخانة الخدیویة، مصر، ۱۳۰۶ قمری.
صورت دگرگونشدۀ نوشتۀ من در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی:
¬«۳. لغت حلیمی یا قائمه، واژهنامۀ ترکی به فارسی است و مؤلف در مقدمۀ این اثر نامی بر آنها (= آن) ننهاده و تنها ذکر کرده که شرح بحر الغرائب است. در منابع دیگر با نامهای مختلف از آن یاد شده است. قراحصاری آن را رسالۀ قاسمیه خوانده و حاجیخلیفه (۱/ ۲۲۵، ۲/۱۲۱۵) از آن به قائمه یاد کرده است. به تصریح چندین نسخۀ خطی کهن، این کتاب بیشتر به لغت حلیمی شهرت داشته و به اعتبار فرهنگهای چندگانۀ حلیمی، متأخران با عنوانهایی چون فرهنگ حلیمی و شرح بحر الغرائب نیز از آن یاد کردهاند (ذاکرالحسینی، ۱۹).
لغت حلیمی در حقیقت ترجمۀ ترکی همراه با تلخیص و تفصیل نثار الملک است (نک، همان جا). کهنترین دستنویس آن دستنویس ۸۸۸ قمری/۱۴۸۲ میلادی در تفلیس است، اما دستنویسهای کاملی نیز از آن موجود است (ریو، ۱۳۹ ـ ۱۳۷؛ فهرس، ۲/۳۸ ـ ۳۹؛ ملک، ۳(۱) ۵۸۶). حلیمی در این رساله، از سرودههای سخنوران ترک پارسیگو شواهدی ذکر کرده است (متقی، ۱/ ۲۰۵).
این اثر مشتمل بر دو بخش است: بخش اول، واژهنامۀ فارسی به ترکی است و بخش دوم شامل دانشهای گوناگون ادبی مثل عروض و قافیه و بدیع است (نکـ دیباچه، به نقل از بلوشه، ۲/۲۲۵، ۲۲۹؛ حاجیخلیفه، ۱/ ۲۲۵، ۲/ ۱۳۱۵؛ داعیالاسلام، ۵/۵۲؛ هاشمپور، فهرست ... ترکیه، ۱۲، ۲۳، ۴۸، ۱۳۶، ۱۹۲، ۳۳۴).» ®
سطر ۲۷: «۳. لغت حلیمی یا قائمه، واژهنامۀ ترکی به فارسی است.» (!)
فرهنگ قائمه نامبردار به لغت حلیمی، واژهنامۀ پارسی به ترکی عثمانی است و اگر نوابغ ویراستاری آن مرکز تا این حد محتوای مدخلها را به سلیقۀ خود دگرگون میکنند با آنچه گذشت دیگر عجبی نیست...
سطرهای ۳۰-۲۸: «مؤلف در مقدمۀ این اثر نامی بر آنها (صدالبته «آن») ننهاده و تنها ذکر کرده که شرح بحر الغرائب است. در منابع دیگر با نامهای مختلف از آن یاد شده است. قراحصاری آن را رسالۀ قاسمیه خوانده.»
نام این یادگارِ لطفالله حلیمی را که به لغت حلیمی نامبردار شده قائمه نوشتهاند* و نام دیگر یا بهزعم ویراستار نامهای مختلفی ندارد.** در دستنویسهای کهنِ آن هم قائمه*** آمده اما گویا در برخی دستنویسها تصحیفی رخ داده و قائمه به قاسمیه دگرگون شده است یا برخی فهرستنویسان نسخههای خطیِ کتابخانهها قائمه را قاسمیه خواندهاند. این واژهنامه یا فرهنگ «در شرح و توضیح نثار الملک است و نه بحر الغرائب؟!» (اصل مقاله) و اگر شرح بحر الغرائب است سطر ۳۶ و ۳۷ چه معنی میدهد که «لغت حلیمی در حقیقت ترجمۀ ترکی همراه با تلخیص و تفصیل نثار الملک است»؟****
* افزون بر حاجیخلیفه (درگذشتۀ ۱۰۶۷ ق)، داعیالاسلام (۵/ نب) از لغت نعمتالله (۹۴۷ ق) تألیف نعمتالله احمد فرزند مبارک رومی (درگذشتۀ ۹۶۹)، «قائمه» نقل کرده است. در فهرست نسخههای خطی ترکی کتابخانۀ آیتالله مرعشی آمده است که حلیمی قائمه را به سال ۸۸۲ قمری به سلطان محمد دوم/ فاتح عثمانی پیشکش کرده (متقی، ۱/۲۰۵).
** حسن قرهحصاری هم که شامل اللغۀ خود را به نام بایزید دوم و گویا در روزگار سلطنت وی بهعنوان هشتمین سلطان عثمانی فراهم آورده است از آن به «قائمه» نام برده و قاسمیه در دستنویس سازمان لغتنامۀ دهخدا (به شمارۀ ۶۲، رسالۀ نخست شامل اللغۀ) تصحیف است.
*** در دستنویسهای دارالکتب قاهره (مبشری طرازی، فهرس المخطوطات الفارسیة، ۲/۳۸ ـ ۴۰) و از آن میان دستنویسهای تاریخدار ۹۵۳ و ۹۶۰ و ۹۶۴ قمری و دستنویس کتابخانۀ خدیویۀ مصر (داغستانی، فهرست الکتب الترکیة الموجودة فی الکتبخانة الخدیویة، ۹۶) نیز بنا بر آنچه فهرستنگاران آن دو کتابخانه نوشتهاند به همین نام است.
**** ذاکرالحسینی (ص ۱۸) از روی دو دستنویس مجلس (به شمارۀ ۸۶۱) و سازمان لغتنامۀ دهخدا (به شمارۀ ۶۲، رسالۀ دوم) مقدمۀ آن را نقل کرده است: ... و به نام بحر الغرایب اشتهار داشته ... و قصد توضیح این کتاب کردم و شرح او را بر دو دفتر تقسیم کردم ...
یک احتمال این است که مراد از «بحر الغرایب»، بحر الغرائب به نظم باشد که در این گمانه، لغت حلیمی را پس از نثار الملک باید دومین توضیح و شرح منظومۀ بحر الغرائب دانست؛ اما به نظر من، مقصود بیگمان بحر الغرائب به نثر یا همان نثار الملک است، چراکه بحر الغرائب منظوم، نامش به روشنی و وضوح و به تصریح سرایندۀ آن (بهر او بحر الغرایب گفته تام) بحر الغرایب بوده و آنکه به نام بحر الغرایب اشتهار یافته باید نثار الملک، بحر الغرائب منثور باشد.
البته (بنا بر آنچه گذشت) سخن کسانی که لغت حلیمی/ قائمه را شرح [دوم و در واقع شرح الشرح] «بحر الغرائب» دانستهاند هم نادرست نیست؛ نثار الملک گزارش و تفسیر و توضیح بحر الغرائب منظوم؛ قائمه یا لغت حلیمی، «شرح بحر الغرائب». تعبیر درون دو قلاب از اینجانب است.
صفحۀ ۳۱۸، ستون اول، سطرهای ۸-۶: جملۀ «بر وفق سال ۸۷۲ قمری نام نهاد» را به این صورت ساختهاند: به تصریح مؤلف نام کتاب مطابق حساب جمل یا حروف ابجد، با تاریخ ۸۷۲ قمری آن موافق افتاده است. داوری با خوانندگان.
سطر ۹: محمدفاتح نادرست است و محمدِ فاتح (با یک فاصله) درست است.
سطر ۲۲: چامهای تائی غلط است و چامۀ تائی درست است. در سطر بعد، جامه غلط تایپی است و چامه درست است.
سطر ۲۹: «ترجمۀ قرآن به پارسی» که در اصلِ مقاله بوده فصیحتر است از: «ترجمهای به پارسی از قرآن کریم».
در پایان مقالۀ «حلیمی، لطفالله»، خوانندگان را برای آگاهی از آثار دیگری که مصطفی اِرکان (نکـ مآخذ مقالۀ چاپی) به نام حلیمی نوشته است به مقالۀ او «Halimi, Lutfullah» راهنمایی کردهام و از مقالۀ «حلیمی» رضاییمنش (در: دانشنامۀ ادب فارسی، به سرپرستی حسن انوشه، تهران، ۱۳۸۳ ش) نیز نام بردهام که این آخری را که حذف کردهاند!
شاید خوانندۀ این شکوائیۀ نقدگونۀ پیش رو گمان کند مقالۀ چاپی موضوع این نوشتار به بند فوق پایان یافته است، اما حضرات، مقالۀ «حلیمی شروانی» از سخنوران سدۀ دهم را هم در ۶ سطر به مقالۀ «حلیمی، لطفالله» افزودهاند؛ مقالهای که در کمتر از ۲۰۰ واژه نوشته بودم، آن را به نزدیک ۵۰ واژه کاهش دادهاند!
ستون دوم، مآخذ
سطر ۶ و ۷: متقی، حسین، فهرست نسخههای خطی ترکی، به کوشش محمود مرعشینجفی، قم، ۱۳۸۱ ش.
فهرست نسخههای خطی ترکی کتابخانۀ بزرگ حضرت آیتالله مرعشی نجفی، به سرپرستی (نه به کوشش) سید محمود مرعشی نجفی. کوشش را کس دیگری کرده: حسین متّقی.
سطر ۹: فرهنگنامه سرِ هم است. بد نبود به اصل کتاب زندهیاد علینقی منزوی مراجعه میکردند و آن را درست میخواندند و مینوشتند.
سطر ۱۱: سبحانی، توفیق میبایست ذیل س میآمد.
سطر ۱۷: manuscripts درست است. در مقالۀ چاپی p از چشم نمونهخوان و همة کنترلکنندگان افتاده.
برای حسن ختام (!) نمونۀ دیگری از نبوغ ویراستار را در تحریف و منحرف کردن صورت و محتوای گفته و نوشتۀ دیگران به خوانندۀ گرامی نشان میدهم:
ذاکرالحسینی، ۱۹: «به شهادت چندین نسخۀ خطی کهن، این کتاب بیشتر به لغت حلیمی شهرت داشته و گاه -شاید به اعتبار فرهنگهای چندگانۀ او- لغات حلیمی هم آمده و فرهنگ حلیمی و شرح بحر الغرائب عنوانهایی است که متأخران آوردهاند.»
ویراستار فاضل: «... و به اعتبار فرهنگهای چندگانۀ حلیمی، متأخران با عنوانهایی چون فرهنگ حلیمی و شرح بحر الغرایب نیز از آن یاد کردهاند.»