به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ خانه فرهنگ ایران در بمبئی در گزارشی که آن را برای انتشار در اختیار مهر قرار داده است، به تاریخچه نوروز و این جشن باستانی در شبه قاره هند، پرداخته است.
متن این گزارش در زیر از نظر مخاطبان میگذرد:
جشن نوروز که از اعیاد باستانی ایران و از نخستین دوران تاریخی مورد علاقه شاهان و مردمان این مرز و بوم بوده است، قاعدتاً باید از قدیم الایام در تمام سرزمینهای زمینه شده به آن و در بین کلیه اقوام و ملل خاورمیانه که در ظرف قرون و اعصار با ایرانیان محشور و مربوط بودند، معمول و مرسوم شده باشد. به ویژه در شهرهای دره سند که در اغلب ادوار تاریخی خود با ایران هم سرنوشت و جزو خاک این کشور محسوب میشد، آشنایی مردم با جشن مزبور امری بسیار طبیعی و عادی به نظر میرسد و با اینکه چنین ادعایی مستلزم تحقیقات دامنه داری در زمینه فرهنگ قدیم در نواحی مذکور است، ولی از ظواهر امر چنین برمیآید که جشن نوروز در شمال غرب شبه قاره ریشه بس کهن سال و سوابقی دراز دارد.
شبه قاره هند دارای سه فصل است: جارا یا تندی (زمستان)، گرمی (تابستان)، برسات (باران). هر کدام از این فصول چهار ماه طول میکشد و در بین اینها فصل بهار که در ایران پس از زمستان میآید، وجود ندارد و به جای آن موسم برسات که در ادبیات فارسی به نام «برشکال» معروف است و بعد از تابستان میآید. در هندوستان فصل سبزی، خرمی و شادابی است. طبیعت در آن زمان میشکفد، هوای لطیف و ملایم میوزد، چشمه سارها و آبشارها، کوه و دامن را آذین بندی میکنند، در صحرا و چمنزارها فرشهای زمردین گسترده میشود، پرندگان خوش نوا چون کویل و پییها به نغمه سرایی و طاووسان خوش سیما به رقص و دلربایی میپردازند و درختان سبزقبا و شکوفهها و گلها جان و روان صاحبدلان را به وجد میآورند.
ادبیات سانسکریت و زبانهای محلی مشحون از منظوماتی است که در باب چنین فصل نشاط، سرور و انبساط گفته شده است. تقریباً در حدود اوایل فروردین که مصادف با ماه «چیت» هندوان است، جشن «بسنت» در بین آنان برگزار میشود که در واقع مساوی با جشن بهار و نوروز هست. فصل بهار ایرانی که در ادبیات فارسی هندوستان و زبان اردو داخل و با شعف و شور عجیبی توصیف شده است، کاملا زائیده تقلید از شاعران ایرانی است و همچنین عید نوروز که قرنها در شبه قاره هند، اهمیت بسزایی داشته است و در برخی از ممالک و نواحی هنوز هم برگزار میشود، توسط ایرانیان به آن ممالک رفته و در آن سرزمینها رواج داده شده است.
جشنهای سده و مهرگان از طرف سلاطین غزنوی که در لاهور حکومت داشتند و جشنهای آب پاشان و نوروز در دربارهای سلاطین دهلی و پادشاهان تیموری با اهتمام فراوان و عظمت خاصی برگزار میشد. جشن آب پاشان که جشن تیرگان و عید گلابی نیز نامیده میشد، تا زمان اورنگ زیب در دربار دهلی انعقاد مییافت و ذکر آن در «عالمگیر نامه» صفحه ۶۲۳ به میان آمده است. نورالدین جهانگیر پادشاه هندوستان در توزک خود در ضمن نهمین سال جلوس چنین مینویسد: «مجلس گلاب پاشی که از زمان قدیم به آب پاشی مشهور است و از رسوم مقرره پیشینیان است، منعقد گشت».
در کتاب «عمل صالح» موسوم به «شاه جهان نامه» اثر محمدصالح گنبوه لاهوری در مورد این جشن آمده است که «از سوانح ایام ترتیب یافتن عید گلابی است، به رسم معقود این دولت خانه جاوید چنانچه هر ساله در روز تیر از ماه تیز که نخستین روز است در موسم برسات هند، این جشن فرخنده به آیین پادشاهانه تزیین مییابد و آن را به پارسی عید تیرکان میگویند و ملوک عجم نیز از عهد قدیم باز پیوسته این روز را عید گرفتندی. مجملا به آیین معهود شاهزادههای و لا قدر و امرای رفیع مقدار صراحیهای مرصح بنوادر جواهی و سایر بندها، صراحیهای میناکاری و زرین سیمین از گلاب ناب سرشار گردانیدند».
علاوه بر آن موسس سلسله گورکانیان هند نیز درباره عید نوروز شعر میگفت که خود نشانه علاقه او به این جشن است؛ نوروز و نوبهاری و دلدادگی خوش است / بابر به عیش کوش که عالم دوباره نیست
به گواهی آثار مورخین نامدار دوره سلطنت جلالالدین اکبر مانند شیخ ابوالفضل صاحب اکبرنامه و آئین اکبری و ملا عبدالقادر بدایونی صاحب منتخب التواریخ و امثال اینها جشن نوروز در دربار سلاطین مغول بابری کمال اهمیت را داشت و با نهایت علاقه و شکوه زاید الوصفی برگزار میشد، به قول صاحب اکبرنامه (جلد دوم صفحه ۱۳ چاپ کلکته) اکبرشاه که به سال ۹۹۲ هـ. تقویم اسلامی را منسوخ و تقویم خورشید ایرانیان را به جای آن رواج داده بود.
جشن نوروز در دربار اکبرشاه بسیار باشکوه اجرا میشده است به طوری که در کتاب «طبقات اکبری» (از خواجه نظام الدین احمد بن محمد مقیم هروی) آمده است که به مدت هجده روز منازل و عمارتها پادشاه تزیین میشد. شبها فانوسهای رنگی میآراستند و بندگان هر روز و شب یکبار دوباره تشریف فرموده و نغمههای فارسی و هندی را میخواندند. بازار شهر فتحپور و آگرا را آذین بندی میکردند و خلایق از اطراف و جوانب تفریح و شادمانی، تماشا میشتافتند.
جشن نوروز نه تنها یکی از جشنهای بزرگ برای ایرانیان محسوب میشود، بلکه در شبه قاره نیز به صورت زیبایی برگزار میشود. در قسمت غربی شبه قاره هند جشن نوروز که مصادف با ۲۱ الی ۲۲ مارس است، معمولاً سه روز به طول میانجامد. در خلال این مدت شیعیان اثنی عشری معتقدند به اینکه نوروز روز اعلام خلافت بلافصل امیر المومنین حضرت علی (ع) است. لباسهای نو و پاکیزه می پوشند و بساط دعوت شادی پهن میکنند و دعاهای مربوط به سایر آداب را در آن روز و در هنگام تحویل آفتاب به برج حمل که هر سال در تقویمهای اردو چاپ میشود، به جای میآورند و به یک دیگر این عید را تبریک میگویند. نمازی که در روز نوروز وارد گردیده، میخوانند، در منازل و مکانهای اجتماعیشان چراغانی و تزیینات جالبی صورت میگیرد و در آن محافل قصیده خوانی برپا میشود. در این گونه محافل قصایدی در منقبت مولای متقیان علی بن ابی طالب (ع) خوانده میشود. سفره نوروز هم عدهای تهیه میکنند که شامل هفت نوع سبزی، هفت رقم میوههای تازه و هفت جنس از آجیل همراه با تخم مرغهای رنگارنگ و باد بزنهای دستی است.
عید نوروز در بین شیعیان هند بدون مراسمهای دیگری در ایران رواج دارد مانند چهارشنبه سوری، خانه تکانی، سیزده بدر و غیره، برگزار میشود و بیشتر جنبه دینی و مذهبی به خود گرفته است، به همین خاطر آن توأم با نیایش و عبادت و نماز و نیاز است.
اعتقاد عموم مردم بر این است که در لحظه تحویل سال، درِ اجابت دعا، باز و ادعیه قبول و مرادها برآورده میشود و در مقابل چشمان همگی تُنگی پر از آب که سوراخ باریکی در ته آن وجود دارد، به وسیله طنابی میآویزند، همه حاضران چشم بدان تنگ میدوزند و با نهایت اشتیاق منتظر فرا رسیدن لحظه تحویل سال مینشینند، همین که حس میکنند جریان قطرات آب از سوراخ کمی متوقف شد، با شعف عجیبی ادعیه و مرادهایی که در سینه محبوس نگاه میدارند، با لبهای لرزان رها میسازند.
در تعدادی از خانوادهها مرسوم است که در موقع تحویل خورشید، تمام افراد فامیل دور هم جمع میشوند، در وسطشان کاسهای پر از آب روی سینی بزرگ قرار میگیرد، در آب عطر و گلهای محمدی و گلاب میریزند و بزرگ خانواده آیه تحویل سال را به زبان جاری میسازد و سایرین نیز در خواندن این آیات از او پیروی میکنند. این عمل ۳۶۵ بار تکرار میشود و پس از آن شخص مزبور درود گویان آب کاسه را به وسیله انگشتان دست بر روی همه افراد موجود میپاشد و بقیه آب را در گوشهای از حیاط میریزد و این تشریفات نزد همه علاقمندان به نوروز سرچشمه یمن و سعادت محسوب میشود.
شیعیان لکنهو در روزهای نوروز ابتکار به خرج داده و آب رنگارنگ را به وسیله تلمبههای کوچک و ظریف روی لباسهای یکدیگر میپاشند و از این بازی چنان لذت مفرطی میبرند که گویی مقصد حقیقیشان را یافتهاند.
لکنهو یکی از مراکز مهم شیعیان هندوستان به شمار میرود و هنوز هم اهتمام خاصی در مورد گرفتن جشن نوروز به کار برده میشود، جوش و جنب زاید الوصفی در میان شیعیان آن دیار در نوروز به چشم میخورد، به طوری که جشن را بایستی از اعیاد بزرگ دینی آنان قلمداد کرد.
وزیر محمد اشرف خان متخلص به اشرف در آغاز اثر خود به نام «ارمغان گلگت» که به سال ۱۹۵۷ میلادی در لاهور به چاپ رسید، مینویسد که در نواحی گلکت در شمال کشمیر برگزاری جشن نوروز همراه با برنامههای آتشبازی، تیراندازی و چوگان است. برنامههای جشن نوروز در نواحی شمال غربی شبه قاره که از این حیث به ایران نزدیکتر است، بسیار جالب و توآم با جریانات خاص است.
در آنجا علاوه بر پوشیدن لباسهای نو و تبریک گفتن به یکدیگر پس از تحویل خورشید و ترتیب یافتن مجالس قصیده و شعر، ضیافتهایی نیز به مناسبت جشن مزبور در منازل صورت میگیرد و در آن سفره امیر المومنین حضرت علی(ع) که شامل هفت نوع میوه خشک و سبزیجات و یک نوع بیسکویت به نام «کلوچه نوروزی» و پلو با گوشت مرغ سفید و تخم مرغهای رنگ زده است، گسترده میشود. مرغ سفید هر قدر که ناپیدا باشد، فراهم میکنند چرا که معتقدند که تهیه پلو با گوشت مرغ سفید را شحون نیک میدانند.
کلوچه نوروزی در بین مردم پیشاور نیز محبوبیتی خاصی دارد و حتی غیرشیعیان نیز به آن علاقه دارند. پس از «فاتحه» (نیاز) امیر المومنین، مردان و زنان شیعه در آن نواحی از خانه بیرون میآیند و مدتی در باغها و چمنزارها گردش میکنند و کوشش میکنند با پای برهنه بر سر سبزه و چمن قدم بزنند و این عمل را «سبزه لگد کردن» مینامند. بدین ترتیب تمام روز را با خوشحالی و شادکامی به سر میبرند.
ناگفته نماند که ایرانیان و زرتشتیان مقیم شبه قاره که به تعداد قابل توجهی در نقاط مختلف سکونت دارند، عید نوروز را با کلیه ترتیبات و مراسم آن که در ایران معمول است، برگزار میکنند و جشن نوروز آنان با جشن نوروز ایرانیان در ایران فرقی ندارد.