شناسهٔ خبر: 49044 - سرویس دیگر رسانه ها

تغییر واقعیت «کتاب‌نخوانی‌ جامعه» ساده نیست/ ترویج لذت مطالعه

مدیر موسسه مردم‌نهاد جریان همخوانی کتاب(جهک) می‌گوید تغییر یک واقعیت مانند کتاب‌نخوانی جامعه در سپهر فرهنگی کشورِ بزرگ و جامعۀ پیچیده و چندلایه‌ای مثل ایران، هیچ ساده نیست.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ مدت‌هاست در میان اهالی فرهنگ، ادبیات و حتی مخاطبان کتاب این جمله که «مردم ایران کتاب‌نخوان هستند» بسیار به گوش می‌خورد تا جایی که می‌شود با قوت گفت که مطالعه نکردن بیماری مزمن جریان فرهنگی ایران در سال‌های اخیر بوده‌است. در این میان نسخه‌های بخش دولتی و حتی خصوصی برای حل این معضل و حتی قبل از حل، مواجهه با آن و شناخت دقیق عوامل شکل‌دهنده به آن، نتیجه‌ای مثمرثمر به همراه نداشته است.

«جهک» (جریان همخوانی کتاب) عنوان یک موسسه مردم‌نهاد غیردولتی با مدیریت فریبا اقدامی از بهار سال ۱۳۹۱، با هدفی که آن را توسعه‌ فرهنگ، مشارکت و افزایش آگاهی اجتماعی معرفی کرده، کوشیده است تا با همراهی نیروهای داوطلب جوان، مردم را به مشارکت در طرح‌های نو و گوناگون کتابخوانی هدایت کند و به سهم خود در این مسیر تلاشی را به انجام برساند و در این مسیر از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز به عنوان نهاد فعال در امر ترویج کتابخوانی مورد تشویق قرار گرفت.

گفتگو با فریبا اقدامی مدیر این تشکل مردم‌نهاد به بهانه نگاهی به برنامه‌ها و ذهنیت موجود در این موسسه برای ترغیب عمومی جامعه ایرانی به افزایش مطالعه شکل گرفت که در ادامه آن را می‌خوانیم:

* وقتی سایت اطلاع رسانی جهک (جریان همخوانی کتاب) را می‌خواندم، در بخشی که موسسه را معرفی کرده‌اید، خواندم که ایده و پایۀ اصلی فعالیت «جهک»، همراهی نیروهای داوطلب جوان برای دعوت مردم به مشارکت در طرح‌های نو و گوناگون کتابخوانی عنوان شده است. از این منظر می‌خواهم بپرسم که چرا حس کردید روی این قشر می‌توانید برای تأسیس یک موسسه مردم‌نهاد برای ترویج کتابخوانی حساب کنید؟

دلیل نخست، ضرورت‌هایی بود که در جامعه می‌دیدم. به نظرم بسیاری از تنگناها و کاستی‌های جامعۀ ما برخاسته از شناخت ناقص و یا ناآگاهی ست و من هم تنگناها  را مداوم تجربه می‌کردم و هم متوجه بودم که بسیاری از خطاهام و نیز رنج‌هام می‌تواند با خواندن بیشتر و عمیق‌تر کاهش پیدا کند. به این روند مطمئن بودم. می‌دانستم نهادهای مردمی فعال در زمینۀ خواندن در جامعۀ ما هست، اما با توجه به جمعیت کشور و ضعف‌ها و ناکارآمدی‌هایی که در سطوح مختلف داریم، راه‌اندازی نهادی که به کمک جوانان به طور تخصصی در زمینۀ خواندن فعالیت کند، برای من ناگزیر بود.

 اما دلیل دیگر لذتی بود که از همکاری با نوجوانان و جوانان در زمینۀ خواندن می‌بردم و تجربۀ طولانی مدتی که در این زمینه داشتم.

وقتی کتاب تازه‌ای می‌خوانیم به سختی می‌توانیم هم‌صحبتی پیدا کنیم که بشود دو کلام با او دربارۀ کتاب مورد نظر گفتگو کرد. از همۀ این نشانه‌ها پررنگ‌تر و انکار ناشدنی‌تر این واقعیت است که ما در بسیاری از موارد هنوز نتوانسته‌ایم مشکلات اجتماع خود را حل کنیم. هر کدام اینها به نظرم نشانۀ روشنی ست از اینکه به قدر کافی نمی‌خوانیم و نمی‌توانیم با هم گفتگو کنیم.   * به عنوان خبرنگار فرهنگی زیاد می‌شنوم که مردم ما کتاب‌نخوان هستند و البته شمارگان کتاب و وضعیت اقتصادی ناشران نیز گواه این موضوع است. نظر شما در این زمینه چیست؟ از این منظر می‌خواهم بپرسم آیا «جهک» سعی دارد که یک واقعیت در سپهر اجتماعی فرهنگی ایران را تغییر بدهد؟

بخشی از جامعۀ ما پیوسته و منظم می‌خوانند و از خواندن لذت می‌برند. اینکه این بخش چنددرصد جامعۀ ماست، من بی‌خبرم و به آمارهای بسیار متفاوتی که در این مورد می‌بینم، چندان اعتمادی ندارم. اما شمارگان کتاب و نسبت تعداد ناشران و کتابفروشی‌ها در شهرهای کوچک و بزرگ ما می‌تواند نشانه‌ای باشد که بیشتر ما کتاب نمی‌خوانیم و هنوز از خواندن لذت نمی‌بریم.

وقتی کتاب تازه‌ای می‌خوانیم به سختی می‌توانیم هم‌صحبتی پیداکنیم که بشود دو کلام با او دربارۀ کتاب مورد نظر گفتگو کرد. از همۀ این نشانه‌ها پررنگ‌تر و انکارناشدنی‌تر این واقعیت است که ما در بسیاری از موارد هنوز نتوانسته‌ایم مشکلات اجتماع خود را حل کنیم؛ قطع درخت‌ها و تخریب جنگل‌ها، بحران آب، ترافیک و آلودگی هوا، فساد و نابرابری. هر کدام اینها به نظرم نشانۀ روشنی ست از اینکه به قدر کافی نمی‌خوانیم و نمی‌توانیم با هم گفتگو کنیم.  

تغییر یک واقعیت در سپهر اجتماعی فرهنگی کشورِ بزرگ و جامعۀ پیچیده و چندلایه‌ای مثل ایران هیچ ساده نیست و جهک در ابتدای راه است. یک سمن پنج ساله هرچند نیروهای صادق و باانگیزه داشته‌باشد و هرچند که توانسته تا به حال گام‌هایی بلند بردارد، با این همه تغییر یک واقعیت در یک جامعه همکاری بیشترینۀ مردم را می‌طلبد و مداومت و تلاش پیگیر و خستگی‌ناپذیر، و البته داشتن ارتباط و مهارت همکاری با سایر نهادها.

اگر قرار بود جهک فقط رعایت اصول رانندگی را ترویج کند، سال‌ها کار می‌طلبید. چه برسد به ترویج خواندن که زمین تا آسمان با مثال مذکور فرق دارد و دشواری آن در ساختار اجتماعی ما اظهر من الشّمس است.

* شما با چه زاویه نگاه و تفکری فعالیت‌های خود را برای توسعه عمومی مطالعه سمت و سو می‌دهید؟

در جهک خواندن با هدف لذت بردن نخستین اصل است؛ خصوصاً در مورد کودکان و نوجوانان و نیز گروه‌های بزرگسالی که تازه خواندن را تجربه می‌کنند. جهک ترویج کتابخوانی را انتخاب کرده چون خواندن، مهارت‌های گفتگو و مشارکت اجتماعی را تقویت می‌کند و این دو ضرورت‌های انکارناپذیری هستند برای بهبود شرایط اجتماعی و بیرون شدن از تنگناهای فعلی. اگر خواهان برابری و عدالت هستیم، اگر آزادی بیشتری می‌طلبیم، اگر وضعیت اقتصادی پایدار و روبه‌رشد می‌خواهیم، برای تمامی این خواسته‌ها باید با هم گفتگو و همکاری و مدارا داشته‌باشیم.

گفتگو و مشارکت مسیری ست که باید آن را طی کنیم.   اگر مردم و مسئولان، اعضای خانواده‌ها، کارمندان و مدیران، دانشجویان و استادان، دانش‌آموزان و والدین و معلمان گفتگو و مشارکت را مداوم تجربه نکنند، اگر این مهارت‌ها در جامعۀ ما نهادینه نشود، دلسوزی و تلاش یا دست و پازدن و نارضایتی هیچ کدام ما سودی نخواهدداشت. به نظرم خواندن به شکل همخوانی، یعنی کاری که جهک با گروه‌های مختلف مردم در سنین مختلف انجام می‌دهد، روش کارآمد و اثربخشی برای آموزش و تقویت آداب گفتگو و مشارکت اجتماعی ست.

در جهک خواندن با هدف لذت بردن نخستین اصل است؛ خصوصاً در مورد کودکان و نوجوانان و نیز گروه‌های بزرگسالی که تازه خواندن را تجربه می‌کنند. جهک ترویج کتابخوانی را انتخاب کرده چون خواندن، مهارت‌های گفتگو و مشارکت اجتماعی را تقویت می‌کند و این دو ضرورت‌های انکارناپذیری هستند* برای این مهم چطور برنامه‌ریزی اجرایی انجام داده‌اید؟

پاسخ به این پرسش شما مفصل است. بیشتر اعضای جهک دانشجویان هستند و جهک بارها در دانشگاه‌های مختلف نشست‌های همخوانی برگزار کرده‌است. همچنین با اجرای طرح‌های مختلفی مثل «یک شهر، یک کتاب» در سال ۱۳۹۲و «هزار کتاب» در سال ۱۳۹۴ و نیز طراحی و اجرای نشست‌های همخوانی در دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی، بزرگسالان را هدف قرارداده است.

یکی از موفق‌ترین این طرح‌ها برگزاری کارگاه‌های آموزشی با هدف ترویج خواندن برای مدیران و کارمندان وزارتخانۀ راه و شهرسازی در دو سال اخیر است.

مهمترین طرحی که جهک برای ترویج خواندن در میان کودکان و نوجوانان اجرا کرده، ماراتن کتابخوانی ست که از اسفند ۹۲ آغاز شده و تاکنون ادامه و گسترش یافته‌است. و چه خوشحالم که می‌توانم با سربلندی بگویم یکی از دستاوردهای این طرح تربیت تعداد قابل توجهی دانشجو و معلم و حتی والدین است که در اثر همکاری با جهک آموختند چطور با کودکان و نوجوانان کتاب بخوانند، چطور خواندن را برای دانش‌آموزان لذت‌بخش کنند و چطور تسهیل‌گر یک گفتگو دربارۀ یک کتاب باشند و از همه مهم‌تر چطور برای دانش‌آموزان فعالیت‌هایی طراحی و اجرا کنند تا بچه‌ها کتاب را عمیق‌تر بفهمند و از خوانش آن لذت بیشتری ببرند.

 * در پایگاه اطلاع‌رسانی جهک تأکید دارید که در زمینۀ فعالیت خود به دستاوردهای عینی دست پیدا کرده‌اید. به طور مشخص  این دستاوردها چیست؟

تهیۀ بسته‌های کتاب یکی از دستاوردهای عینی همخوانی‌های جهک است. بستۀ کتاب bookkit  مجموعه ابزارهایی ست که خواندن را عمیق‌تر ولذت‌بخش‌تر می‌سازد و می‌تواند مورد استفادۀ فرد یا گروه قراربگیرد. برای تمامی کتاب‌هایی که در نشست‌های هفتگی جهک با اعضا خوانده‌شده، بستۀ کتاب به کمک گروه فراهم‌آمده‌است.

دستاورد عینی دیگر که ارزشمندترین است، همان است که در پاسخ پیشین گفتم: تربیت گروهی از معلمان، دانشجویان علاقمند و والدینی که اکنون می‌توانند با جمع دانش‌آموزان پایه‌های مختلف به شیوه‌ای کتاب بخوانند که برایشان لذت‌بخش باشد و بر اساس کتاب و برای یک کلاس فعالیت طراحی و اجرا کنند تا خوانش هدفمندتر و تأثیرگذارتر باشد.

نظام آموزشی ما الکن و ناکارآمد است، سرشار از تنگناها و تنگ‌نظری‌ها. به چشم من نظام آموزشی ما یک پارادوکس می‌رسد. به ظاهر هدفش آموزش است، اما خودش از آموختن فرسنگ‌ها فاصله دارد. * خانم اقدامی به نظرتان برگزاری برنامه‌های کتابخوانی و یا کارگاه‌های نویسندگی که در شرح وظایف جهک معرفی شده، راه ترویج فعالیت کتابخوانی در کشور است؟ یعنی کمبود این اتفاق‌های فرهنگی منجر به وضعیت جاری در کتابخوانی شده که شما سعی در رفع آن داشته‌اید؟

اینها روش‌هایی ست که در بضاعت این سازمان بوده و به تأثیر آن باور داشته و دارد. اما در نخستین پاسخ عرض کردم که رفع یک معضل در سطح جامعه همکاری نهادها و بیشترینۀ اعضا را می‌طلبد. قطعاً گسترش کتابخوانی در سطح کشوری به وسعت و تنوع ایران، برنامه‌های کلان ملی و همکاری تمامی نهادها اعم از دولتی و مردمی را می‌طلبد و البته صبوری و پشتکار و یادگیری مداوم. فکر می‌کنم برای رفع هر مشکل اجتماعی و دست یافتن به شرایط بهتر و انسانی‌تر، لازم است مداوم بخوانیم و یادبگیریم.

 فکر میکنم برای رفع مشکلات زیست محیطی باید... د. باید بخوانیم. مردم و مسئولان باید بخوانند. اگر تا به حال مردم و وزارتخانه‌های مسئول نتوانسته‌اند مثلاً معضلات زیست محیطی ایران را رفع یا مهار کنند، این یعنی موارد بسیاری هست که باید یادبگیرند و ساده‌ترین و ارزانترین راه آموختن، خواندن است. تا نخوانیم، یادنمی‌گیریم طوری حرف بزنیم و عمل کنیم که مردم با ما همدلی کنند و مشارکت بیشتری داشته‌باشند. و برای رفع مشکلات یک جامعه همه باید همکاری کنند. رفع مشکلات تنها بر عهدۀ مسئولان و در توان آنها نیست، مگر به مشارکت و همدلی مردم. شما بگویید کدام عادت، کدام فرهنگ می‌تواند بهتر از همخوانی، مشارکت اجتماعی و آداب گفتگو را به رهبران و تصمیم‌گیرندگان و مردم و مسئولان ما یادبدهد؟

* در برنامه‌های شما تأکید بسیاری بر مدرسه به عنوان پایگاهی برای کتابخوانی و مطالعه هست.  چقدر بستر نظام آموزشی ما برای این مسئله مهیا و فراهم است؟

راستش را بخواهید هیچ. به صراحت می‌گویم هیچ. نظام آموزشی ما الکن و ناکارآمد است، سرشار از تنگناها و تنگ‌نظری‌ها. به چشمم نظام آموزشی ما یک پارادوکس می‌رسد. به ظاهر هدفش آموزش است، اما خودش از آموختن فرسنگ‌ها فاصله دارد. شوق یادگیری و بسترهای لازم و برانگیزنده برای آموختن در نظام آموزشی ما حکم کیمیا دارد. البته حتماً هستند معلمانی که خود می‌خوانند و خواندن را ضرورت می‌دانند و تمام ساعات آموزشی و تمام طرح درس‌های خود را صرف کتاب‌های کسالت‌بار درسی نمی‌کنند، اما فکر می‌کنم شما و من می‌دانیم که چنین معلمانی چقدر اندکند و نظام آموزشی دست و پای همین اندک را چطور در پوست گردو می‌گذارد.

مدرسه به عنوان یک نهاد، ساختار مشخص دارد و می‌تواند چارچوب خوبی برای ترویج خواندن باشد، اگر معلمان و مدیران همراهی کنند. سال قبل در طرح «ماراتن کتابخوانی جهک» دوازده مدرسه شرکت کرده‌اند و جهک برای رسیدن به این تعداد هفت خوان رستم را پشت سر گذاشته‌است و صمیمانه قدردان همکاری تک‌تک معلمان عزیز و صبور و مدیران فرهیخته‌ای ست که زمینۀ اجرای این طرح را فراهم کرده‌اند.