به گزارش فرهنگ امروز به نقل از دفتر سیاستگذاری فرهنگی وزارت علوم؛ در اواخر سال گذشته، برای اولین بار دانشگاه های کشور شاهد برگزاری حرکتی منسجم برای استفاده از زبان مستند در حوزه آسیب های اجتماعی و در قالب هفته مستند اجتماعی بودند. دبیرخانه هفته فیلم مستند اجتماعی در گزارشی اعلام کرده بود که ۲۱ فیلم با موضوعهای طلاق، اعتیاد و اخلاق رابطه، انتخاب شده اند تا در هر دانشگاه بین ۴ تا ۶ فیلم به نمایش درآیند. پیروز کلانتری، مشاور و مسئول انتخاب فیلم های هفته فیلم مستند اجتماعی است که در این گفتگو از نتایج و دلایل همکاری با معاونت فرهنگی وزارت علوم می گوید.
چرا فیلم مستند؟
خیلی وقت ها مستند این طور تعریف می شود که کارگردان می رود واقعیتی را می بیند و نشان می دهد. یعنی خیلی ساده و خام در مورد مستند صحبت می کنند. مهم این است که چه کسی و چگونه آن واقعیت را ثبت می کند. به این معنا می گویند: مستند نمایش واقعیت نیست به یک معنا واقع نما یا واقع گرا نیست، بلکه مواجهه فیلم ساز با واقعیت است. به خاطر همین می گویند از یک واقعیت می شود ده فیلم ساخته بشود. بنابراین می خواهم بگویم که مستند استناد به واقعیت است نه به معنای نمایش دادن واقعیت آنگونه که هست.
البته اینها بحث پیچیده ای است اما در نهایت می توان گفت مستند به علاوه واقعیت که این من فیلم ساز مدام تغییر می کند و بنابراین جلوه ها و جنبه های متفاوتی از واقعیت جلوی دوربین قرار می گیرد. یعنی هم واقعیت متکثر است و هم فیلم سازان کثرت دارد. بنابراین از کثرت این طرف و کثرت آن طرف، فیلم ها شکل می گیرند.
مستند مواجهه ما با واقعیت است. کلمه مواجهه بسیار در مستند مهم است یعنی درگیر شدن یعنی من خودم را در واقعیتی فعال و درگیر می کنم. وقتی من خودم را فعال کنم واقعیت جلوی من فعال می شود. اگر من خود را درگیر نکنم واقعیت حام جلوی دوربین قرار می گیرد. به همین دلیل مستند همیشه یک فضایی از واقعیت و یک وجهی از واقعیت است آن وجهی که فیلم ساز می تواند در آن چالش بهتری داشته باشد.
شما با به کاربردن لفظ «آسیب» مشکل دارید؟ چون در پوستر برنامه این کلمه دیده نمی شود؟
بحث آسیب و آسیب شناسی مستند را خفه می کند، اگر بخواهد به آن میدان دهد. مستند کارش آسیب شناسی نیست مگر آنکه در فضاهای کاربردی باشد.
معتقدم مستندهای اجتماعی برای نقش پیامبرانه یا آسیب شناسانه یا نوعی راه حل یابانه ساخته نمی شوند. این اهداف اهداف کاربردی هستند، انگار مستند برای کاربردی ساخته می شود و می خواهد به سفارش هایی پاسخ دهد که حال این سفارش می تواند آسیب شناسی باشد می تواند راه حل یابی باشد.
منظورم این نیست که این نوع فیلم ها نمی تواند ساخته شود بلکه با سفارش هایی ساخته می شود و در فضاهای محققانه یا سیاستگذارانه جواب می دهد. مثلا سیاستگذار پول می دهد تا فیلمی ساخته شود و تا فضای سیاست را بر یک سری مستندات تکیه دهد. یا جامعه شناسان سفارش فیلم های آسیب شناسانه می دهند تا آسیب های فضای خود را بشناسند. مخاطبان این نوع مستندها طبیعتا در فضاهای کاربردی هستند. ساخته می شود تا مدیران یا کارمندهای یک وزارت خانه ببینند. مخاطبان آنها جامعه شناسان و مددکاران و مصلحان اجتماعی هستند. اینها البته فیلم های لازم و مفیدی هستند اما کاربردی هستند. البته در ایران چندان این فیلم ها ساخته نمی شوند.
آنچه که به عنوان سینمای مستند اجتماعی اتفاق می افتد این است که در فضای فیلمسازی و توسط کارگردان های مستند، این نوع فیلم ها ساخته می شوند. از آنجا که زندگی ها ابعاد گونان دارند و انواع زندگی ها و سبک های مختلف زندگی در جامعه وجود دارد. این فیلم ساخته می شوند تا ما بتوانیم این زندگی ها را ببینیم مشاهده کنیم و با آنها رو به رو شویم. نه با هدف خاص یا کاربردی بودن آن به عنوان یک سفارش، بلکه با دید یک آدم بینا، متوجه و اهل مواجهه قرار است به زندگی ها و وضعیت واقعیت اجتماعی نگاه شود.
او نمی رود فیلم بسازد که آن موقعیت را به عنوان یک آسیب نگاه کند بلکه چگونه زندگی آدم هایی را که در درون آسیب زندگی می کنند را نشان دهد نه اینکه آنها را به عنوان آدم های درگیر آسیب ببیند. یعنی اینکه در آن آسیب چگونه زندگی می کنند بنابراین نگاهشان نگاه از درون و نگاهی از نزدیک است به یک معنا زمانی یک فیلم مستند اجتماعی موفق است که از درون مشاهده کند.
پس به نظر شما آسیب اجتماعی وجود ندارد؟
نه اینکه آسیب را رد کنیم و بگوییم آسیب وجود ندارد. ولی زمانی است که شما به یک آسیب از بیرون نگاه می کنید و به این معنا آدم آسیب دیده را در حاشیه قرار می دهید یا به او دور از جامعه نگاه می کنید. بنابراین این خطر به وجود می آید که آسیب های خیلی حاد موضوع فیلم ها بشوند در صورتی که خیلی آسیب وجود دارند که پنهان هستند مثلا اعتیاد حاد دیده می شود طلاق های حاد دیده می شود و تنش های روابط اجتماعی دیده می شود، ولی اتفاقا کلی از بی اخلاقی های ریز دیده نمی شود که اتفاقا اگر تعداد آنها را مورد توجه قرار دهیم می بینیم کثرت آنها مهم تر از مسایل درشت است.
بنابراین به این معنا نمی توانیم به این مستندها به عنوان بررسی آسیب های اجتماعی نگاه کنیم. من در معاونت هم این را مطرح کردم علت مخالفت من با عنوان آسیب هم همین بود که ما این زندگی ها را از درون نگاه کنیم نه از بیرون. با آنها زندگی کنیم و به عنوان بخش هایی از زندگی اجتماعی به آنها نگاه کنیم. به نظر من این به سیاست گذار کمک می کند. به مددکار اجتماعی و جامعه شناس و یا هر کسی که بخواهد به مساله از دید آسیب شناسی نگاه کند. لذا انتخاب این فیلم ها از این زاویه بود.
انتخاب مستند ها بر چه اساسی بودند؟
ما فیلم هایی را انتخاب کردیم که خوب مشاهده می کنند. خوب به معنای نزدیک به عمیق و دقیق. در دل موضوع هستند. به این معنا اینها بیشترین تاثیری را می گذارند که گاهی اوقات این تاثیر ناخودآگاه است. برخلاف فیلم های کاربردی که خودآگاه است و به شعار نزدیک می شود و به پیام گذاری نزدیک می شود و به این معنا برای مخاطب عمومی می تواند پس زننده باشد. یعنی مخاطب احساس می کند که دارند به او درس می دهند او را به عنوان نادان و بی خبر قلمداد می کنند و می گویند تو اینها را ببین و یاد بگیر. اینها را دارم به تو نشان می دهم که تو یاد بگیری.
سازنده فیلم می گوید من رفتم در کنار آنها قرار گرفتم دیدم و دارم ثبت می کنم. ثبت نه به معنای گزارش خام بلکه به این معنا که من از تو مخاطب بیشتر وقت داشتم بیشتر توانستم با اینها زندگی کنم و تفاوت من با تو مخاطب این است که من این موقعیت را داشتم که با آنها زندگی کنم دوم اینکه من ابزاری در سینما دارم که این ابزار را به خوبی می شناسم و این قابلیت را دارم که از این ابزار استفاده کنم و این واقعیت ها را در قالب فیلم ارائه دهم. این دو ویژگی سازنده مستند را از مخاطب جدا می کند ولی در این مقام قرار نمی گیرم که من بلدم و تو هم باید دستوروار و درس وار یاد بگیری.
من سعی کردم اول اینکه فیلم هایی را انتخاب کنیم که مربوط به یک دهه اخیر باشد. فیلم های قدیمی را علی رغم اینکه فیلم های قدیمی خیلی خوبی هم داریم، کمتر انتخاب کردم. اما با این نگاه که به زندگی الان ما نزدیک تر باشد فیلم های جدید را انتخاب کردم تا ما را به زندگی امروز وصل کند. دوم اینکه چون مخاطب ما نسل جوان هستند فیلمسازان جوان را هم بیشتر مد نظر قرار دادم. البته دلیل انتخاب جوانان فقط مخاطب نبود بلکه معتقدم فیلم سازان جوان ما نگاه ها و توجهات خوب و ویژه ای دارند و اتفاقا در ایجاد رابطه با موضوع، قدرت برخورد و جسارت بالایی دارند. البته واضح است که باید هنوز تجربه کسب کنند فیلم های بیشتری بسازند و جابیفتند اما من این را اصل قرار ندادم این را اصل قرار دادم که در مجموع فیلم های اخیرمان فیلم های قدرتمند اجتماعی را انتخاب کنم. طبیعتا به موضوع هم دقت داشتم که در باب طلاق و اعتیاد و بی اخلاقی اجتماعی را مد نظر قرار دهیم. البته اسم این بخش مفاسد اخلاقی بود که من اسم آن را به بی اخلاقی تغییر دادم تا هم دایره انتخاب فیلم ها بالا باشد و هم اینکه همان طور که من در آسیب شناسی مقداری دافعه دارم اینجا هم وقتی بحث مفسده و فساد درباره روابط اجتماعی پیش می آید، باز هم دافعه دارم.
بحث دیگر که در انتخاب فیلم ها دقت کردم این بود که وقتی ما با یک موقعیت حاد در جامعه مواجه می شویم برخورد حاد با آن اتفاقا آن موقعیت را خنثی می کند متاسفانه اتفاقی که دارد در سینمای داستانی و مستند اجتماعی می افتد این است که فیلم سازان ما می روند موقعیت حادتری را نشان می دهند و نگاه پرتنشی را ارئه می دهند اینجاست که من فکر می کنم اتفاقا برخلاف آن تصوری که فکر می کنند آن تنش را بیشتر بکنی آن موقعیت بهتر دیده می شود کنار هم قرار گرفتن این تنش ها در کنار هم آنها را خنثی می کند اتفاقا باید در مقابل یک موقعیت پرتنش تامل کرد باید در مقابل تنش ها مکث کرد تا بتوان خوب دید من تلاش کردم در انتخاب فیلم ها این را مد نظر قرار دهم:
فیلم سازانی را انتخاب کنند که مکث می کنند، نگاه می کنند و به مخاطب امکان می دهند که موقعیت پرتنش را درک کنند. البته در این فیلم ها هم تنش دیده می شود اما مساله این است که گاه شما وقتی با یک صحنه پرتنش مواجه می شوید حرکت دوربین را به گونه ای تنظیم می کنید که آن تنش را بیشتر کند اما این فیلم سازانی که انتخاب شدند اتفاقا عکس این عمل کردند. در مجموع به این فیلم ها که نگاه کنید فیلم های آرامی هستند آرام نه به این معنا که به راحتی از کنار موضوع گذشتند بلکه آرام به معنای مکث و پرتامل. درواقع نوعی جداکردن مستند اجتماعی از نوعی حادنگاری اجتماعی است.
این تفکیک چگونه انجام ی شود و چه تبعاتی می تواند داشته باشد؟
من اساسا مخالف نگاه متخصصان هستم البته این نگاه رادیکال است. با شرق شناسان و جامعه شناسان و از این دست متخصصان زاویه دارم. من فکر می کنم این علوم تنها می توانند زندگی ها را ببیند با آن مواجه نمی شوند. من اساسا فکر می کنم دوستان متخصص به سینمای مستند و اساسا به مواجهه رودررو و نزدیک نیاز دارند. البته معتقد نیستم به اندازه فیلم ساز باید این کار را بکند ولی نیاز دارند در جریان قرار بگیرند. بنابراین همان طور که در سوال شما مطرح شد من درواقع به آسیب ها فقط به عنوان یک شکل زندگی می بینم حتی می توانیم برویم سمت این قضیه که حاشیه کجاست متن کجاست.
در نهایت اینکه چرا هفته فیلم مستند اجتماعی در دانشگاه؟
دانشگاه و دانشجویان و مستندسازان مسایل مشترک زیادی دارند و من امیدوارم این مساله باعث شود که این ارتباط بیشتر برقرار شود و این مساله طرح شود که این دو فضا چه قدر به همدیگر نیاز دارند. من حدود یازده ماه امریکا بودم و می دیدم که چه قدر مسئولین دانشگاه های انجا مفصل و مرتب فیلم می خریدند و آرشیو بزرگی از فیلم های مستند داشتند. از طرفی دانشگاه می تواند کمک بکند به مستندسازان به ویژه امروزه که ابزار ساخت مستند ارزان هم شده می تواند ابزار فعالیت دانشجو در داخل خود شود. ظرفیت ها خیلی بالاست اما متاسفانه چندان توجه نمی شود. الان می بینیم که تمایل به دیدن مستند حتی در بین خانواده ها هم زیاد شده دانشگاه می تواند این مساله را به صورت رسمی تر پیگیری کند.