شناسهٔ خبر: 49172 - سرویس دیگر رسانه ها

کتابی درباره مکالمات یک تدوین‌گر رنسانسی

مجموعه گفت‌وگوهای والتر مرچ با مایکل انداج با نام مکالمات به بازار کتاب ایران رسید. مرچ صداگذار و تدوین‌گر سینما است و تا امروز برای تدوین فیلم بیمار انگلیسی و صداگذاری اینک آخرالزمان و بیمار انگلیسی اسکار را از آن خود کرده است.

کتابی درباره مکالمات یک تدوین‌گر رنسانسی

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ این کتاب به قول نویسنده‌اش، درباره یک «رنسانسیِ واقعی» است که میان سینماگران هم‌نسلش، خردمند و عمیق جلوه می‌کند؛ «والتر مرچ».

والتر مرچ آمریکایی، ۱۲ ژوئیه ۱۹۴۳ در نیویورک به دنیا آمد. او در دانشگاه جانز هاپکینز در رشته علوم مقدماتی تحصیل کرد و بعد از آن راهی کالج هنرهای سینمایی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی شد و حالا سینمایی‌ها او را به عنوان یک تدوینگر و طراح صدا می‌شناسند.

نشانی از شر (۱۹۵۸)، مکالمه (۱۹۷۴)، جولیا (۱۹۷۷)، اینک آخرالزمان (۱۹۷۹)، سبکی تحمل‌ناپذیر هستی (۱۹۸۸)، پدرخوانده: قسمت سوم (۱۹۹۰)، روح (۱۹۹۰)، آقای ریپلی بااستعداد (۱۹۹۰)، اولین شوالیه (۱۹۹۵)، بیمار انگلیسی (۱۹۹۶)، کِی-۱۹(۲۰۰۲)، کوهستان سرد (۲۰۰۳)، جارهد (۲۰۰۵)، تترو (۲۰۰۹)، مرد گرگ‌نما (۲۰۱۰)، سرزمین فردا (۲۰۱۵) از جمله آثاری است که او تدوینشان را بر عهده داشته است. مرچ، سال ۱۹۹۶ میلادی، برای تدوینِ فیلمِ بیمار انگلیسی، جایزه اسکار بهترین تدوین و جایزه بفتای بهترین تدوین را دریافت کرد.

مردمان باران (۱۹۶۹)، پدرخوانده (۱۹۷۲)، دیوارنویسی آمریکایی (۱۹۷۳)، مکالمه (۱۹۷۴)، پدرخوانده: قسمت دوم (۱۹۷۴)، اینک آخرالزمان (۱۹۷۹)، روح (۱۹۹۰)، پدرخوانده: قسمت سوم (۱۹۹۰)، آقای ریپلی بااستعداد (۱۹۹۰)، اولین شوالیه (۱۹۹۵)، بیمار انگلیسی (۱۹۹۶)، کی-۱۹: بیوه‌کن (۲۰۰۲)، کوهستان سرد (۲۰۰۳)، جارهد (۲۰۰۵)، تترو (۲۰۰۹) فیلم‌هایی است که والتر مرچ صداگذاری و میکس صدای آن‌ها را انجام داده است. والتر مرچ، سال‌های ۱۹۷۹ و ۱۹۹۶ میلادی، به ترتیب برای صداگذاری و میکس صدایِ فیلم اینک آخرالزمان و بیمار انگلیسی، جایزه بهترین «صداگذاری میکس صدا» را از آکادمی اسکار دریافت کرد.

کتاب «مکالمات والتر مرچ و هنر تدوین فیلم» به قلم مایکل انداج با ترجمه مصطفی خرقه‌پوش و الهه صالح از سوی نشرچشمه روانه
بازار شده است.

در این مجموعه مصاحبه، ظاهراً مایکل انداج بنا را بر این گذاشته که از دریچه یکی از تأثیرگذارترین عوامل در ساخت فیلم یعنی تدوینگر، مقوله فیلم‌سازی را نگاه کند. نگارنده در مقدمه این کتاب با تأکید پیچیدگی‌های فراوان حرفه تدوین، اشاره می‌کند که این تخصصِ پراهمیت هنوز میان طرفداران سینما چندان شناخته نشده است.

از دیرباز، در نظر بیشتر مردم در سراسر دنیا، صاحب فیلم فقط کارگردان است و عموم مردم تفاوت در سطح کیفی بخش‌های مختلف یک فیلم را  از فیلم‌نامه تا طرح و سبک و تنش‌های دراماتیک متوجه کارگردان می‌دانند بنابراین اگر از دیدگاه آن‌ها اوضاع در بخش‌های مختلف فیلم به سامان باشد، به‌ احتمال فقط کارگردان تقدیر می‌شود و اگر بخش‌های گوناگون یک اثر به مذاق مخاطب خوش نیامد، تمام تقصیرها به گردن کارگردان می‌افتد.

مایکل انداج معتقد است بنا به ناشناخته ماندن حرفه تدوینگری، نام بزرگان این عرصه نظیر دیدی آلن، سیسیل دکاگیز، ویلیام چانگ، تلما شون میکر و مارگارت بوت، هیچ‌گاه نتوانسته به فرهنگ لغت عامه راه پیدا کند.

در پشت کتاب، جملاتی از انداج آمده که از مقدمه گزینش شده است. نویسنده کتاب در این بخش، با اشاره به تأثیرگذاری عمیق تدوین در علاقه‌مند شدنش به هنر سینما، می‌نویسد: «انگیزه نوشتن این کتاب مثل باقی کارهایم بر اساس کنجکاوی محض بود. با والتر مرچ ضمن ساختن فیلم بیمار انگلیسی آشنا شدم. در طول تدوین فیلم همدیگر را زیاد می‌دیدیم و دوستی ما از همان‌جا شروع شد. هرکجا، یا هر وقت که دست می‌داد، همدیگر را می‌دیدیم. ایده‌های او همیشه حیرت‌زده‌ام می‌کرد. جرج لوکاس جایی درباره‌ی والتر گفته «او هم مثل من آدم نامتعارفی است.» در عالم سینما واقعاً شخصیت منحصربه‌فردی است. رنسانسیِ واقعی که در بحبوحه فیلم‌سازی معاصر در میان سینماگران هم‌نسلش، خردمند و عمیق جلوه می‌کند. وقتی والتر مرچ را حین تدوین فیلم بیمار انگلیسی دیدم، متوجه شدم که این مرحله از فیلم‌سازی بیشترین شباهت را به نوشتن دارد. مرچ همواره این جمله روبر برسون را نقل می‌کند که؛ هر فیلم سه بار متولد می‌شود: هنگام نوشتن فیلم‌نامه، هنگام فیلم‌برداری و در مرحله تدوین.»

این گفت‌وگوها از جلسات گپ و گفتی برگرفته شده است که مایکل انداج و والتر مرچ در طول یک سال از جولای 2000 با یکدیگر داشته‌اند. به نظر نگارنده کتاب، بخش‌های جذاب اثر، همان‌هایی است که والتر مرچ درباره تکنیک‌های حل مشکلات فیلم‌ها حرف می‌زند.

در حین نگارش این کتاب از سوی مایکل انداج، والتر مرچ درگیر تدوین دو فیلم درباره فرهنگ معاصر کشورش ایالات‌متحده امریکا،  بوده که همین موضوع می‌تواند به کاربردی‌تر شدن و جذابیت بیشتر مطالب کتاب گفت‌وگوی این دو باهم کمک کند.
 
پنج فصل این کتاب هم به شکل جالبی نام‌گذاری شده است. نگارنده، چیدمانی (زمانی_ مکانی) برای هر فصل از این کتاب انتخاب کرده است. به‌این‌ترتیب، فصل اول، «مکالمه اول، سان‌فرانسیسکو» نام دارد. فصل دوم «مکالمه دوم، لس‌آنجلس» نام‌گذاری شده است. عنوان فصل سوم «مکالمه نیویورک» است، فصل چهارم «مکالمه در سان‌فرانسیسکو» نام دارد و فصل پنجم «آخرین مکالمه، تورنتو» نام‌گذاری شده است.

نگارنده درباره نگاه والتر مرچ به تدوین‌گری معتقد است که  برای او تدوین یک امر منفرد نیست بلکه این کار را با چشم‌انداز وسیعی که به کلِ بزرگ‌تری به نام فیلم دارد، پی می‌گیرد. ریتم و لحن فیلم از موارد مهمی است که مرچ در تدوینگری به آن توجه دارد. از مرچ نقل شده است که اگر بخواهیم تماشاگر، فقط به ارزش ظاهری دیالوگ اکتفا کند، قبل از اتمام جمله باید تصویر را برید اما اگر قرار باشد به تماشاگر این فرصت داده شود که با توجه به حالت چهره گوینده تشخص دهد که دارد دروغ می‌گوید، پس از اتمام جمله باید همچنان روی چهره گوینده مکث شود. در این صورت برداشت بیننده با آنچه به‌عنوان دیالوگ می‌شنود، متفاوت خواهد بود.

«مکالمات والتر مرچ و هنر تدوین فیلم» نوشته مایکل انداج، با ترجمه مصطفی خرقه‌پوش و الهه صالح در ۲۶۰ صفحه و هزار نسخه به بهای ۲۰ هزار تومان از سوی نشر چشمه منتشر شده است.