به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ پس از برگزاری همایشهای سعدی و پوشکین، سعدی و یونس امره، سعدی و سروانتس، سعدی و متنبی، سعدی و کنفوسیوس در پنج سال گذشته، در روز بزرگداشت سعدی، امسال نیز همایش سعدی و ویکتور هوگو به همت مرکز فرهنگی شهر کتاب، مرکز سعدیشناسی، رایزن فرهنگی ایران در فرانسه و مرکز مطالعات هوگو، روزهای گذشته(سه شنبه ۲۹ فروردین) در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
در نخستین روز از این نشست دو روزه، غلامعلی حدادعادل؛ گلستان سعدی را به عنوان کتاب آموزشی در حوزه زبان فارسی در داخل و خارج از کشور مورد بررسی قرار داد، میرجلالالدین کزازی از این دو شاعر و نویسنده به عنوان دو بزرگمرد مردمدوست یاد کرد و طهمورث ساجدی با موضوع ویکتور هوگو در عصر رنسانس شرقی و ادبیات فارسی سخن گفت. همچنین فریدون مجلسی بازتابهای فتوگرافیک سیاسی و اجتماعی سعدی و ویکتور هوگو از جامعه و دوران خودشان را مورد بحث قرار داد. علی اصغر محمدخانی و کورش کمالی سروستانی نیز به عنوان همکاران برگزاری این نشست در پنج سال گذشته سخنانی گفتند.
محمدخانی: سعدی و ویکتور هوگو؛ هر دو مصلح بودند
ابتدای جلسه علیاصغر محمدخانی سخنان خود را با این مقدمه آغاز کرد: اول ادیبهشت ماه در تقویم رسمی جمهوری اسلامی همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی شیرازی به عنوان روز بزرگداشت سعدی نامگذاری شده است.
وی افزود: سعدی یکی از خود ماست. عقل سلیم خدشهناپذیر او، لطافت و اندیشهای که به گفتههای وی روح میبخشد، لحن شوخ ملایمی که سعدی بدان وسیله عیوب و بدیهای عالم بشری را انکار میکند و همه محسناتی که در شرق کمیاب است، سعدی را در چشم ما عزیز میدارد. هنگام خواندن آثار سعدی خواننده تصور میکند، کتاب حرفهای یک معلم روحی یا یک بذلهگوی قرن شانزدهم میلادی را میخواند.
معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب به مقام ویژه سعدی در اروپا و به خصوص فرانسه اشاره کرد و گفت: آثار و افکار سعدی تقریباً یک قرن پیش از همه شعرای پارسیزبان در اروپا ترجمه شده و خواننده داشته است. در سال ۱۶۳۴ میلادی نخستین ترجمه منتخب گلستان به زبان فرانسه در پاریس انتشار یافت و ۱۷۲ سال بعد از این ترجمه ویکتور هوگو متولد شد.
محمدخانی همچنین درباره جایگاه ویژه ویکتور هوگو نزد ایرانیان بیان کرد: ویکتور هوگو از اهمیتی قابل مقایسه با سعدی نزد ایرانیان برخوردار است. هوگو بر این عقیده بود که در هر دورهای باید طبق روشهای زندگی، ادبیات نیز متحول شده و با ترقی و تحول زندگی همسویی یابد. نهضت رمانتیسم که پیدایش آن تا اندازهای مرهون انتشار آثار شرقی بود از آغاز ظهور به استقبال سعدی شتافت.
وی افزود: ویکتور هوگو عباراتی را از سعدی سرلوحه سه شعر در «شرقیات» قرار داد. تاثیر سعدی در کتاب دیگر هوگو «افسانه قرون» نیز پیداست. تصور و مفهومی که هوگو از ایران داشت ماخوذ از مطالعه کتابهای سعدی و کتاب هفتم هرودوت بود.
این نویسنده در اشاره به زندگی ویکتور هوگو اظهار کرد: ویکتور هوگو زندگی بسیار شگفتی داشته، در فرانسه به دنیا آمد، همراه سه پسرش به مادرید اسپانیا سفر کرد، و تا سال ۱۸۱۳ در اسپانیا ماند. هوگو در ۱۴ سالگی در یادداشتی نوشته: «میخواهم شاتو بریان باشم یا هیچ.» هوگو پس از آن با عشق شدید و اسلوب معین به نویسندگی، شاعری، رماننویسی ونقد هنری پرداخت و بدون شک یکی از محبوبترین نویسندگان فرانسه و جهان است.
این پژوهشگر ادبی ضمن توضیحاتی درباره همایش سعدی و ویکتور هوگو گفت: ما از سال ۱۳۹۱ شمسی برنامه ۱۰ سالهای را در شهر کتاب با همکاری مرکز سعدیشناسی طراحی کردیم که هر سال در روز بزرگداشت سعدی، سعدی و زبان فارسی با یکی از شاعران یا نویسندگان کشورهای دیگر که مظهر آن زبان هستند و نقش و تاثیر مهمی در ادبیات آن کشور داشتند، برگزار کنیم. به ترتیب از سال ۱۳۹۱ هر ساله روز سعدی بزرگداشت سعدی و پوشکین در تهران و مسکو، سال ۱۳۹۲ سعدی و یونس امره در تهران و آنکارا، سال ۱۳۹۳ سعدی و سروانتس در تهران و مادرید، سال ۱۳۹۴ سعدی و متنبی در تهران و جهان عرب و سال گذشته سعدی و کنفسیوس در تهران و پکن برگزار شد. امسال همایش سعدی و ویکتور هوگو در دو روز برگزار میشود و روز پنجشنبه ۳۱ فروردین در شیراز، زادگاه سعدی ادامه خواهد یافت. ماه آینده هم ادامه این همایش در پاریس و زادگاه ویکتور هوگو؛ «بزانسون» برقرار خواهد شد.
محمدخانی در ادامه خاطر نشان کرد: ارتباط سعدی و ویکتور هوگو شاید در نظر بعضی غریب باشد و وقتی که مطالعه کنیم میبینیم که شباهتهای بسیاری دارند. من به چند شباهت سعدی و ویکتور هوگو اشاره میکنم: هر دو مصلح اجتماعی بودند، هم سعدی هم ویکتور هوگو در انواع ادبی تجربه داشتند؛ هر دو هم در نثر هم در شعر تبحر داشتند و هر دو نه تنها در این دو مورد تجربه داشتند بلکه تحول ایجاد کردند، هر دو در زبان فارسی و فرانسه به فصاحت مشهورند؛ فصاحت بیان در عین سادگی و به خاطر همین نبوغشان در زبان شهرت بسیاری دارند، هر دو آثارشان هم در زمان خود هم بعداً در دنیا از جنبههای مختلف بسیار انعکاس داشته، هر دو از نیرومندترین و متنوعترین استعدادهای ادبی و هنری زمان خود بودند، هر دو در شعر غنایی شاهکارهای زیبایی آفریدند؛ اگرچه متاسفانه اشعار ویکتور هوگو هنوز خیلی به فارسی ترجمه نشده و خیلی از آثار شعری هوگو از جمله شرقیات و افسانه قرون را ما به زبان فارسی نداریم. اما شعرهایی که ترجمه شده و در فرانسه هست و صاحبنظران فرانسوی اشاره کردند از فصاحت و بلاغت و از نظر غنایی سرآمد بودند، هر دو مردمدوست و مردمگرا بودند، هر دو در دو شهر ادب و هنر؛ شیراز و پاریس زندگی کردند، هر دو زندگی نسبتاً طولانی داشتند، اعتقاد به ذات باریتعالی در آثار هر دو دیده میشود و خیلی مشابهتهای دیگر نیز میتوان یافت.
او اضافه کرد: درباره سعدی و ویکتور هوگو تا حالا چند تا مقاله داشتهایم از جمله مقاله دکتر عبدالحسین زرینکوب با عنوان سعدی در اروپا؛ در این مقاله شباهتهایی را در حکایات ویکتور هوگو و سعدی بیان کردهاند، مهدی آستانهای نیز مقالهای دارد با عنوان سعدی شیرازی و هوگوی فرانسوی؛ در خصوص مشابهت رفتار کشیش فرانسوی در بینوایان با جوانمرد زاهد تبریزی در بوستان مقایسه جالبی کرده، دکتر ناتل خانلری در نوشتهای زیر عنوان عارف تبریزی و کشیش فرانسوی به این مشابهتها اشاره کرده و احتمال تاثیرگذاری سعدی بر ویکتور هوگو را بیان میکند.
محمدخانی تاکید کرد: آثار ویکتور هوگو در ایران تا کنون بازتاب بسیار گستردهای داشته است. در طول ۱۱۰ سال گذشته که ویکتور هوگو در ایران خواننده داشته بسیاری از آثارش به فارسی ترجمه شده است. من اشارهای به آنها میکنم تا وسعت نفوذ ویکتور هوگو را در ایران ببینید که همطراز نویسندگان بزرگ جهان در ایران است. بینوایان با ۱۸ ترجمه در ۲۳۱ چاپ، گوژپشت نوتردام با ۱۵ ترجمه در ۱۱۷ چاپ، مردی که میخندد با ۷ ترجمه، اشعار منتخب که نصرالله فلسفی ترجمه کرد، آخرین روز یک محکوم با ۷ ترجمه، کلود ولگرد، تاریخ یک جنایت، دلقک، ریبلاس، زندانی قلعه فراموشی، سفرهای من، شب شکار، عاشقانهها، عصیان، کارگران دریا، کیفرها، ناپلئون کوچک و... از جمله این آثار است. این نشاندهنده وسعت ترجمه آثار ویکتور هوگو چه از نظر کمی، چه از نظر کیفی در ایران است. در طول ۱۰۰ سال اخیر نویسندهای که بیشترین تیراژ کتاب را در ایران داشته چخوف است (یک میلیون و نهصد هزار تیراژ)، ویکتور هوگو هم بالای یک میلیون تیراژ داشته است. این نشان دهنده میزان توجه مخاطبان ایرانی به آثار ویکتور هوگو است.
سروستانی: اندیشههای کسروی نابخردانه است
در بخش بعدی این نشست کوروش کمالی سروستانی رئیس مدیر مرکز سعدیشناسی که حدود بیست سال پیش برای اولین بار روز بزرگداشت سعدی را عنوان کرد، یادی از اولین سال برگزاری بزرگداشت سعدی در شیراز کرد که محمدرضا شجریان در آن مراسم اشعار سعدی را خواند.
وی گفت: امسال نیز در مراسمی حسامالدین سراج و گروهش در سعدیه اشعار سعدی را اجرا خواهند کرد. آقای روحانی رئیس جمهوری نیز بعد از چهار سال در این مراسم حضور خواهد داشت.
کمالی سروستانی حضور همیشگی سعدی میان مردم و آمیزش او با تمام اقشار اجتماع را یکی از مهمترین علل اقبال همگان از آثارش دانست تا جایی که او را سخنگوی مردم میدانستند. حضور پیوسته آثار سعدی تنها در محدوده جغرافیایی زبان فارسی نبوده، بلکه بسیاری از اندیشمندان و سخنوران خارج از مرزهای ایران را به شگفتی و ستایش واداشته است. طبیعت آرام، طبع معتدل و سازشکار، خوی صلحجو و مسالمتجویانه حکمت متعالی را در آثار سعدی به وجود آورده و ستایش همگان را در شرق و غرب به دنبال داشته است.
مدیر مرکز سعدیشناسی ادامه داد: آنچه بیش از هرچیز غربیان را مجذوب سعدی ساخته، تعالیم اخلاقی، انسانی و بشردوستانه اوست. او شاعری جهانی است و به شهرها، کشورها، قبیلهها، اندیشهها و دینهای مختلف میپردازد. فرانسویان از سال ۱۳۳۴ با سخنان سعدی به یُمن ترجمه آثارش آشنا شدند. به روایت زندهیاد جواد حدیدی در کتاب ارزشمند «از سعدی تا آراگون» سعدی از این زمان مورد توجه شاعران و نویسندگان و روشنفکران قرار گرفت و به پیروی از گلستان، داستانها پرداختند، به گونهای که بسیاری از روشنفکران تجددطلب فرانسه سعدی را همکیش و هممسلک با خود میپنداشتند و نه تنها از او متاثر شدند بلکه هرکدام در ستایشش مقالهای نگاشتند. برخلاف نسل اول تجددخواهان ایرانی که مقهور جوامع غربی بودند و بر سعدی میتاختند.
کسروی؛ ستایشگر هوگو و بدگوی سعدی
سروستانی در همین باره، اندیشههای احمد کسروی را «نابخردانه» خواند و افزود: در مقایسه سعدی و ویکتور هوگو مینویسد: «سعدی اندیشههای پست و بیخردانه زمان خود را به رویه پند یا حکمت انداخته و به قالب سخن ریخته است.» و در مقابل در ستایش هوگو میگوید: «هوس سخنبازی گریبانگیر هوگو نبوده است تا بنشیند و شعر بگوید تنها برای اینکه شعر بگوید. هوگو یاوهگو نبوده است در حالی که تمام شاعران ایران بافنده و یاوهسرا هستند.» و اضافه میکند: «اگر مردم فرانسه به هوگو ارج میگذارند به جاست ولی او کجا و سعدی و حافظ کجا؟»
کمالی سروستانی یادآور شد: گو اینکه کسروی جزماندیش و سطحینگر از نظر شاعران و روشنفکران فرانسوی از جمله ویکتور هوگو که در مدحش چنین مینویسد در مورد سعدی و شاعران دیگر خبر نداشته است. ویکتور هوگو شاعر و نویسنده رمانتیک فرانسوی، فارسی نمیدانست ولی با کمک ایرانشناسان برجسته فرانسه در ۲۵ سالگی با شاعران مشرق زمین و ایران آشنا و دلباخته اندیشه و نگاه سعدی میشود. هوگو ۲۷ ساله است که دین خود را به عشق به ادبیات ایران و مشرق زمین با انتشار «شرقیات» خود ادا میکند و با بهرهگیری از مضامین سعدی در گلستان مینویسد: «همهچیز گذران است. شرق عظمت خود را از دست داده است. غرب نیز به زودی از دست خواهد داد. پس چه باید کرد؟ همان کاری که سعدی شیراز کرد. باید گلستانی ساخت که باد خزان را بر بدن او دست تطاول نباشد و گردش زمان عیشش را زایل نکند.»
این سعدیشناس در ادامه گفت: آنچه به عنوان تاثیرگذارترین اشتراک اندیشهها و آمال سعدی و هوگو میتوان برشمرد انسان و آمال و آرزوهایش است. اینان همچون حکیمانی دردآشنا در آثارشان به بیان آسیبهای جوامع انسانی و راهکارهای آن میپردازند. آنها در این عرصه دستاوردهای نوینی را به جامعه بشری ارائه کردند. از این رو شناخت آنها و آثارشان و نیز کشف نقاط مشترک اندیشههای ادبی آنها راهی است به سوی نزدیک شدن فرهنگها.
وی اضافه کرد: از آنجایی که اصولاً ادبیات پیونددهنده ملتها و عامل اصلی ارتباط جریان سیال فرهنگی بین کشورها است، حفظ آن و پرداختن به آن ضرورتی انکارناپذیر است. ادبیات هر سرزمین در راستای پیوند و تفاهم فرهنگها، بزرگترین سرمایه فرهنگی و مهمترین عامل حفظ استمرار و استقلال آن است. امروزه نیز نقش و جایگاه ادبیات در روابط فرهنگی جهانی اهمیت فزایندهای یافته است چرا که در برهوت بحرانهای موجود در جهان، ادبیات میتواند پلی باشد برای برقراری روابط نیک انسانی میان ملل مختلف. از این رو باید در راستای اعتلای ادبیات بکوشیم چرا که زمان آن فرارسیده است که واقعبینانهتر، دقیقتر و مطمئنتر از گذشته با سنتها، ارزشها و آثار ادبی روبرو شویم.
این زبانشناس خاطرنشان کرد: با شناخت اندیشه اصیل و تحولات اجتماعی در غرب و جهان و نیز تئوریهای نوین جامعهشناسی به سعدی و دیگر مفاخر ادبی و هنری در جهان همچون هوگو میپردازیم. دغدغهها آمال و آرزوهای مشترکمان را بشناسیم تا بتوانیم میان مردمان جهان زبان همدلی و همداستانی را تعریف کنیم و در مسیر درست نوعدوستی گام برداریم. برگزاری همایش سعدی و ویکتور هوگو کوششی در راستای دستیابی به این اهداف است.
کمالی سروستانی در پایان سخنانش گزارش کوتاهی از کارنامه سعدیپژوهی در سال ۱۳۹۵ ارائه کرد و گفت: بر اساس آمار منتشر شده از طرف خانه کتاب سال ۹۵ جمعاً ۱۲۶ عنوان کتاب در شمارگان ۱۶۵ هزار نسخه در رابطه با سعدی منتشر شده است که این آمار نسبت به آمار سال قبل ۱۸ درصد کاهش را نشان میدهد. این آمار شامل کتابهای چاپ اول، تجدید چاپ، گلستان، بوستان، کلیات و کتابهای نقد ادبی پیرامون سعدی است.
وی اظهار امیدواری کرد: امیدوارم با حمایت نهادهای مختلف مانند فرهنگستان زبان و ادب فارسی آموزش و پرورش، شهرداریها و مراکز دیگر در جهت انتشار کتابهای ارزان سعدی تلاش کنند، کاری که برای ویکتور هوگو و بسیاری از آثار کلاسیک غرب انجام میشود و با یک سوبسید جدی کتابها در اختیار مردم قرار میگیرد. این آمار اصلاً آمار زیبایی برای سعدی نیست.
حداد عادل: از ورود به اختلافات مذهبی پرهیز کرده است
در بخش بعدی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی به سخنرانی درباره سعدی پرداخت. حداد عادل سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: امروز جایگاه گلستان و نقش و سهم سعدی در آموزش زبان فارسی در ایران و ترویج زبان فارسی در خارج از ایران را به عنوان موضوع سخن انتخاب کردهام و انتخاب این موضوع بی ارتباط با تجربه ۱۳ ساله من در کار تدوین کتابهای درسی در کشور نیست.
وی افزود: حقیقت این است که از سال ۶۵۶ هجری قمری که گلستان با تصریح خود سعدی تالیف شده کتاب درسی زبانآموزی، فارسیآموزی و ادبآموزی در سراسر قلمروی فارسیزبانان بوده است. این کتاب به اندازهای در جای خود خوش نشسته است که بیرقیب و بیبدیل بوده است. نه تنها در سراسر ایران در مکتبخانهها کتاب درسی شده بلکه در تمام قلمروی فارسی زبان به عنوان رکن اصلی برنامه درسی درآمده است. در شبه قاره هند، آسیای میانه، آسیای صغیر و شمال افریقا، گلستان کتاب درسی بوده است.
حداد عادل در ادامه گفت: گلستان از وقتی تالیف شده بقیه کتابهای درسی ادبی را کنار زده و منسوخ کرده است. حتی توانسته جا را برای یک رقیب نیرومندی مثل «کلیله و دمنه» بهرامشاهی تنگ کند. سنت گلستانخوانی هیچوقت منسوخ نشده، اگرچه این سنت ضعیف شده است ولی هنوز هم در مدارس و مکتبخانهها در سراسر قلمرو فارسیزبان ادامه دارد.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی خاطرنشان کرد: همه ادیبان و نویسندگان و شاعران بنام ما و همه بزرگان فرهنگ ما بر سر سفره سعدی نشسته و از گلستان سعدی بهره بردهاند. نقش گلستان در قوت بخشیدن به زبان و ادب فارسی در ذهن و روح فارسیزبانان و ایرانیان شبیه نقش شیر مادر است در استحکام استخوانبندی و قوت اندام یک انسان. یعنی هرکس در زبان فارسی گلستان نخوانده باشد مثل کودکی است که از شیر مادر محروم مانده است. متاسفانه امروز گلستان نقش مرکزی و محوری خودش را در آموزش زبان و ادب فارسی از دست داده است. ما از این حیث مغبون هستیم.
وی در ادامه خاطرهای برای حضار گفت: درست ۶۰ سال پیش من در یک مدرسه دولتی معمولی در جنوب شهر تهران در کلاس ششم ابتدایی درس میخواندم. سال ۱۳۳۵ که به پایان رسید و ما برای تعطیلات عید نوروز به خانه رفتیم، از جمله تکالیف درسی و نوروزی که آن مدرسه دولتی معمولی برای من و همکلاسیهایم مقرر کرد این بود که یک دور از اول تا آخر گلستان تصحیح محمدعلی فروغی را رونویسی کنید و بیاورید مدرسه. آن موقع گلستان برای ما نامفهوم و شاق بود. ولی ما بالاجبار این کار را کردیم. من یادم است که تمام آن روزهای تعطیل من داشتم گلستان را رونویسی میکردم. این سنت توجه به گلستان بود که تا زمان ما هم برقرار بود.
وی خاطرهای دیگر نیز برای حضار گفت: استاد بزرگوار من شادروان استاد یحیی مهدوی که استاد فلسفه ما بود، دلبسته فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی بود. وقتی در نود و چند سالگی به دیدارش رفتیم آنچنان دچار ضعف ناشی از کهنسالی و بیماری بود که حرکت کردن برایش دشوار بود. یادم نمیرود وقتی پرسیدم آقای دکتر این روزها چه کار میکنید؟ گفت: سعدی میخوانم.
عضو شورای سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ایران در ادامه سخنانش گفت: در یکی از نوشتههای آل احمد خواندم که در جمعی یک نفر از او درباره نوآوری و سبک مخصوصش در نگارش میپرسد، او در جواب میگوید: «فکر نکن با انقطاع از سنت گذشته میشود امروز نویسنده شد.» البته بدون اینکه لاف و گزافی بزند میگوید: «من تا حالا ۵۷ بار گلستان را تدریس کردهام.» این موضوع جایگاه گلستان را نشان میدهد.
حداد عادل در ادامه اظهار کرد: من در منابع و مآخذ گوناگون جستوجو کردم که ببینم آیا تا به حال کسی گلستان را از نظر مباحث آموزشی تجزیه و تحلیل کرده یا نه. متاسفانه من چیزی پیدا نکردم. کسی درباره تاریخچه استفاده از گلستان در مکتبخانهها و مدارس و شیوه تدریسش تحقیق نکرده است.
او همچنین در مورد ویژگیهای گلستان گفت: میتوانیم خصوصیات گلستان را از حیث موفق بودن در آموزش به دو دسته تقسیم کنیم. یکی خصوصیات صوری و ساختاری و دیگر خصوصیات محتوایی. خصوصیات صوری و ساختاری گلستان در درجه اول فصاحت سخن است. سهل ممتنع است. خصوصیت شهودی عجیبی در تشخیص نوشتههای سعدی برای مخاطب به وجود میآید. سعدی آگاهانه راه خودش را از نثر مصنوع و متکلف زمانه خودش جدا کرده. آن آسیبی که مخصوصاً بعد از استیلای مغول بر نثر فارسی وارد شده به سعدی سرایت نکرده و نثرش را از افراطکاریها و اظهار فضل با تعابیر عربی دور از ذهن جدا کرده، در عین حال به نثر مرسل بدون آرایههای ادبی هم اکتفا نکرده و به صورت دقیق و ظریفی سجع را وارد زبان فارسی کرده که همواری و سادگی و روانی با زیبایی همراه شده است.
وی افزود: خصوصیت دیگر صوری گلستان داستانی بودنش است که به آن جاذبه میبخشد. آنچه اطفال را به خواندن گلستان راغب میکرده داستانی بودن آن بوده. این داستانها کوتاه هستند. معلوم است که مهندسی پشت این کتاب است. داستانها بسیار بدیع هستند. استادی مثل فروزانفر وقتی داستانهای مولوی را بررسی میکند نشان میدهد داستانهایش قبل از او در کتابهایی بودهاند و مولوی آنها را کمی تغییر داده و در مثنوی آورده است ولی کسی رد پای داستانهای گلستان را در کتابهای قبل از خودش پیدا نکرده است.
حداد عادل ادامه داد: خصوصیت دیگر گلستان تنوع مضامین است. سعدی گلستان را به هشت باب تقسیم کرده و در آنها به ابعاد مختلف زندگی توجه کرده است. گلستان نوعی حکمت عملی و تهذیب اخلاق در خودش دارد. آمیختگی با شعر و اندازه نگهداشتن این ترکیب از دیگر خصوصیات گلستان است. آمیختگی با طنز نیز به شکلی بسیار ظریف در محتوای گلستان پنهان است و همچنین زبان عفیف سعدی در گلستان بعضی از خصوصیات صوری گلستان هستند.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره خصوصیات محتوایی گلستان گفت: نگاه سعدی در گلستان نگاه واقعبینانهای است؛ نه ایدهآلیست است نه در توهم و رویاپردازی فرومیرود. این داستانها برای مخاطبان قابل تحقق و تکرار شدنی هستند. دنیای سعدی در گلستان، همانطور که مرحوم دکتر زرینکوب و مرحوم دکتر یوسفی به درستی اشاره کردند، دنیای واقعبینی است. اگرچه سعدی در بوستان کمال مطلوب را بیان کرده ولی در گلستان واقعیات را نشان داده است. گلستان انعکاس تجربههای زیسته سعدی است. سعدی سفرهای زیادی رفته وتجربیات زیادی کسب کرده، حاصل این جهاندیدگی را در گلستان ریخته است. در بسیاری از داستانها خودش را قهرمان داستان میکند و این بر جاذبه گلستان میافزاید.
وی افزود: یکی دیگر از خصوصیات محتوایی گلستان این است که از ورود به اختلافات مذهبی پرهیز کرده است. سعدی اهل سنت بوده و به مذهبش خیلی هم افتخار میکرده ولی در گلستان هیچ شعری نمیبینید که برانگیزاننده تعصب مذهبی باشد و این ویژگی اسباب فراگیری گلستان را بیش از پیش فراهم آورده است.
حداد عادل تاکید کرد: همه این خصوصیات باعث شده که گلستان سعدی به عموم زبانهای زنده دنیا ترجمه شود. فکر میکنم قدیمیترین اثر فارسی که به زبان فرانسه ترجمه شده گلستان سعدی است. در سال ۱۶۳۴ میلادی که «آندره دوریه» آن را به زبان فرانسه ترجمه کرده. شهرت سعدی در فرانسه با جزئیاتش را میتوان در کتاب مرحوم حدیدی «از سعدی تا آراگون» یافت که به آن اشاره کردند.
او ادامه داد: ناصرالدینشاه سه سفر به فرنگ داشته و برای هر سه، سفرنامه نوشته است. در یکی از سفرها میگوید که با رئیسجمهوری فرانسه «سعدی کارنو» دیدار کردیم. من همیشه تعجب میکردم که چطور اسم رئیسجمهوری فرانسه سعدی بوده. دکتر حدیدی در کتابش توضیح داده که در پاریس چهار خیابان به نام سعدی است؛ یا مستقیم به نام سعدی یا از نام رجالی که نام خود را از سعدی گرفتهاند.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: ایرانیان و فارسیزبانان در سراسر قلمروی فرهنگ ایرانی از شمال افریقا تا جنوب هند، از چین تا بالکان نه فقط از سعدی، زبان و ادب فارسی آموختهاند، بلکه فرهنگ اسلامی ایرانی را از سعدی آموختهاند. سعدی با انتخاب حکیمانه خود خوانندگان گلستان را برای زندگی اجتماعی عرفی تربیت کرده است.
او در پایان سخنانش گفت: ما همچنان بر سر سفره سعدی نشستهایم. درباره سعدی و حافظ گفتهاند که اگر همه آثار ادبی فارسی به فرض محال یکباره معدوم و نابود شود و فقط آثار سعدی و حافظ باقی بماند ما میتوانیم دوباره زبان فارسی را با این سرمایه بازسازی کنیم. حقیقت این است که زبان امروز ما از حیث نسبت واژگان فارسی و عربی همان زبان سعدی است، یعنی آن اعتدالی که سعدی تشخیص داده کاملاً بر نیازهای زبان فارسی و ذوق فارسیزبانان منطبق بوده است. چنین شد که در سالهای اخیر وقتی تصمیم گرفته شد که در ایران سازمانی برای گسترش و آموزش زبان فارسی در خارج از کشور تاسیس شود، مانند انستیتو گوته آلمان یا سروانتس اسپانیا یا کنفسیوس چین، همه تصدیق کردند که برازندهترین نام برای این بنیاد نام سعدی است، چون هیچکس به اندازه سعدی برای آموزش و گسترش زبان فارسی در جهان موثر نبوده است.
در بخش بعدی این نشست، دکتر طهمورث ساجدی استاد زبان فرانسه دانشگاه تهران، با موضوع عصر رنسانس شرقی و ادبیات فارسی گفت: قرون وسطی در فرانسه از قرن پنجم شروع میشود و در قرن ۱۵ به پایان میرسد. در قرون ۱۲ و ۱۳، ۹ جنگ صلیبی شد. اتفاقاً در قرن سعدی نیز جنگ صلیبی کشتار زیادی به راه انداخت. این موضوع تاثیر زیادی در غرب داشت. در آن ایام در اروپا سفرنامههایی نوشته میشد که هنوز ترجمهشان نکردهایم. در این سفرنامههای قرن ۱۶ کشیشهایی معروف به «فیلولو» نگاه بیادبانهای به شرق داشتند. ولی سعدی در گلستان نگاهی به روز و همعصر با زمانه خود دارد. در قالب قصه از مسائل روز به زیبایی سخن میگوید.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: سال ۱۸۰۹ فریدریش روکرت آلمانی که بعدها؛ سالهای ۱۸۱۲ و ۱۸۱۳، دیوان حافظ را در دو جلد به زبان آلمانی ترجمه کرد، مجلهای به راه انداخت با عنوان «خزائن مشرق زمین برگرفته از قرآن مجید». این مجله چند زبانی بود: فارسی، عربی، ترکی، انگلیسی و... ولی در آن تاریخ امر بیسابقهای بود که در اروپا حروف شرقی را روی کاغذ ببینید. در شماره یکم این مجله شعری از سعدی به فرانسه ترجمه شده و بعد هم روکرت فراخوانی میدهد برای روشنفکران و نویسندگان که هرکس میخواهد، میتواند درباره سعدی، چیزی در این مجله بنویسد.
وی افزود: سعدی برای اروپائیان فقط به گلستان و بوستان ختم نمیشود، کلیاتش یک دنیا مطلب دارد. افرادی مثل ویکتور هوگو که متعلق به رمانتیسم بودند از همان ابتدا شرق را وارد آثار خود کردند. شرق هم برای آنها ابتدا ایران است بعد مصر. به واسطه کارهای خاورشناسان آثار نویسندگان متعددی در دوران رمانتیسم از نشانههای شرقی پر شد، مانند ویکتور هوگو در شرقیات. آلمان، فرانسه و هلند نقش مهمی در شناساندن سعدی به جهان داشتند.
کزازی: هوگو سعدی فرانسه است
در بخش بعدی این همایش میرجلال الدین کزازی گفت: سعدی سخنوری است از سده ششم خورشیدی و هوگو سخنوری است از سده دیگر. پیوندهایی چندان باریک و آشکار میان سعدی و هوگو نمیتوانیم یافت زیرا هر کدام وابسته به تاریخ، فرهنگ و منشی جداگانه هستند. اما اگر بهتر بنگریم میتوانیم پیوندهایی میان این دو سخنور بیابیم. میانگارم که برجستهترین و بنیادیترین رشته پیوند در میانه این دو نگاهی است که آنان به انسان دارند.
وی افزود: در همه سرودهها و نوشتههای سعدی و هوگو کمابیش ما همواره با چهره انسان روبهروایم؛ هر دو غم انسان را میخورند. شما در سرودهها و نوشتههای اندرزین سعدی همواره میبینید که به انسان میاندیشد. هوگو هم همین طور است. حتی اگر به بخشهای هشتگانه گلستان یا دهگانه بوستان نگاهی بیفکنید و نام آنها را بخوانید، نمود آشکار و چشمگیر مردمدوستی را خواهید دید.
این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: چیز دیگری که سعدی و هوگو را به هم میپیوندد زیبایی، زیباپرستی و هنرمندی است. سعدی زیباپرست است و هر سخنی که میگوید زیبا است. در چشم او، زیبایی بهترین نمود آدمی است. زیبایی هم فقط زیبایی بیرونی یا فقط درونی نیست، زیبایی تنها بیداری نیست. خوی زیبا هم به اندازه روی زیبا هوشرباست و شورانگیز است. زیباپرستی سعدی در سرودهها و شعرهای او باز یافته است. بسیاری از سرودههای فردی، در برون زیبا اما از درون هم آکندهاند از جان و آنِ هنری.
کزازی در ادامه گفت: نگاهی به هوگو بیفکنیم. ویکتور هوگو مانند سعدی مردمدوست است. او در آرزوی آن است که آدمی بتواند به گونهای که او را میسِزد و میشاید، بزید. از سوی دیگر او شیفته زیبایی است. کسانی که نوشتههای هوگو را خواندهاند به گمانم که با من همداستانند که میتوان هوگو را سعدی فرانسه خواند. نوشتههای هوگو دشوار نیست، او پیرو هنر به پاس هنر است اما در همان زمان برای او هنر به پاس مردم است.
این پژوهشگر زبان و ادب فارسی در پایان سخنان گفت: شاهکار ویکتورهوگو بینوایان است. او در این رمان از پرسمانهای آدمی سخن میگوید. نثر این داستان به نثر سعدی می ماند در گلستان.
مجلسی: آثار هوگو سینماتوگرافیک است و آثار سعدی فوتوگرافیک
در بخش پایانی این نشست فریدون مجلسی گفت : بینوایان اولین کتابی است که من خواندم. خودم را به شدت مدیون ویکتور هوگو میدانم به دو دلیل: اولاً اینکه من را کتابخوان کرد. دوماً اینکه از دریچه رمان، من با تاریخ اروپا آشنا شدم. این دریچه از طریق کتابهای تاریخ به روی مخاطب باز نمیشود. کتابهای تاریخ جنبههای زندگی اجتماعی مردم در آن دوره را نشان نمیدهد، فقط تحولات سیاسی و نظامی را نشان میدهد.
وی افزود: یکی دو ماه پیش در مجله مهرنامه مقالهای از ویکتور هوگو نوشتم. فکر میکنم علت دعوت من به خاطر این مقاله و مقالههایی است که قبلاً درباره سعدی نوشته بودم. البته من زیاد وارد مبحث ادبی نشده بودم، بیشتر نگاه تاریخی داشتهام. حدود ۴۶ سال پیش من کنسول ایران بودم در واشنگتن. در آن زمان ما شنیده بودیم که بر سر در سازمان ملل شعر سعدی «بنیآدم اعضای یکدیگرند...» حک شده است ولی من آن را پیدا نکردم. ۴۰ سال بعد که پسرم استخدام سازمان ملل شد، به او گفتم من دو بار آنجا را زیر و رو کردهام ولی این شعر را نیافتم. آیا هست؟ او هم گفت چنین چیزی در سازمان ملل نیست. بعد مامور شد در ژنو. با خودم فکر کردم شاید در جامعه ملل در ژنو بتواند پیدایش کند. آنجا را هم بررسی کرد. نبود.
مجلسی ادامه داد: تحقیقاتی در این زمینه کردم و برایم مشخص شد بزرگمرد ادبی و سیاسی، مرحوم ذکاءالملک فروغی زمان تشکیل جامعه ملل در ژنو نماینده ایران بود. وقتی سخنرانی به او رسید این شعر را به عنوان مصداقی بر بینش جامعه ملل خواند. همین یک شعر گاهی برای یک شاعر کافی است برای اینکه در تاریخ باقی بماند.
این پژوهشگر اشارهای به مقالهاش راجع به ویکتور هوگو کرد و گفت: آیا کسی هست که بینوایان را نخوانده باشد؟ همه مردم که اهل خواندن و کتاب نیستند ولی تبدیل شاهکار ویکتور هوگو به اثر سینمایی، آن هم چندین بار به آن کتاب شهرت بیش از حدی بخشیده است. زیرا مخاطب سینما بسیار بیشتر از کتاب است و تازه بسیار بوده شمار کسانی که بعد از دیدن فیلم به خواندن کتاب روی آوردهاند. استقبال جهانی از فیلمها و کتاب بینوایان به حدی است که به شکل هویت مشترک جهانی درآمده است. هرچه خاطرات مشترک بین ملتها بیشتر باشد انسجام و پیوند هویتی بیشتر میشود و یک نوع پیوند جهانی ایجاد میکند.
وی افزود: نوشتههای ویکتور هوگو بیشتر جنبه سینماتوگرافیک دارد و نوشتههای سعدی بیشتر جنبهی فوتوگرافیک. مقصودم از سینماتوگرافیک همان وضعیتی است که منجر به تولید چندین نسخه فیلم مختلف از کتاب بینوایان با شرکت بازیگران و کارگردانان بزرگ جهان شده است. علت اینکه از اصطلاح فوتوگرافیک برای نوشتههای سعدی استفاده کردم کوتاه بودن داستانهای سعدی در مقایسه با داستانهای بلند و رمانهای ویکتور هوگو است. اگر بخواهیم به شکل مدرن به آثار سعدی نگاه کنیم به شکل مجموعه داستان کوتاه است. اگر این مجموعه داستان را با داستانهای همتیپ خودش مثل داستانهای هزار و یکشب مقایسه کنیم میبینیم آثار سعدی دارای ویژگیهای آثار مدرن هستند. چقدر روی آثار سعدی ظلم شده که به صورت حرفهای و هنرمندانه از آثار او اقتباس سینمایی یا تئاتری نشده است.
وی در پایان گفت: فوتوگرافیک بودن آثار سعدی به این معنی است که سعدی مدام از جامعه خود عکس میگیرد و آنها را در آثار خود بازتاب میدهد. با اینکه سعدی خیلی پیشتر از ویکتور هوگو زیسته، آثارش به اندازه آثار هوگو سینماتوگرافیک است.