فرهنگ امروز/ بهزاد رون:
صندلیهایی که پر از خالی شدهاند. کمدقتی یا رقابتهای سیاسی؟ میتوان از بسیاری از ابعاد به مسئلۀ صندلیهای پر از خالی پرداخت، اما یافتن ریشۀ اصلی هدررفت سرمایههای عظیم مالی و معنوی کشور کاری بس دشوار و بعید مینماید، چراکه هر روز با طیفی از این هدررفتها مواجه هستیم که بخش بسیار کوچکی از آنها خبرشان به ما میرسد. اما نقد و درعینحال پیشنهاد راهحل به دور از غرض و توأم با دلسوزی که با دقت علمی و تحلیلی همراه باشد، بهترین روش و مسیر ممکن برای داشتن خانهای آباد است؛ بنابراین نباید تندی کرد و بیافسار و بدون توجه به وضعیت ویژهای که خانهمان دارد دست به نقدهایی که عمدتاً طعمی افلاطونی دارند، زد.
افلاطون معتقد است، مفهوم زیبایی که در این جهان وجود دارد ناقص بوده و این زیبایی تنها سایهای از آن زیبایی راستین در جهان ایدهها یا مُثل میباشد؛ بهعبارتدیگر، هر چیزی در این جهان ناقص است و جهان ایدهها و مُثل است که کامل و یگانه میباشد، برای رسیدن به کمال باید آن تصویر ایدئال را شناخت و تلاش کرد تا به آن نزدیک شد.
اگر نگرشی افلاطونی به داستان دانشگاه داشته باشیم و به این امر قائل باشیم که تصویر کلی و ایدئال دانشگاه در جهان غرب وجود دارد، استانداردهایی را برای دانشگاه تعریف کرده و دست به مقایسه خواهیم زد و با ذکر شاخصهایی استاندارد، در پی تطبیق با آنها خواهیم بود؛ بنابراین، طوماری از عدم تطابقها را در ذهنمان مجسم خواهیم کرد:
۱- سطح نازل تولید علمی دانشگاههای ایران در مقایسه با دانشگاههای جهان و توجه به مدرک فرد به جای توان و مایه علمی وی، بهطوریکه یک کاغذ A۴ به نام مدرک تحصیلی دلیل کافی برای احراز سواد افراد شده است. فروش مقالات و پایاننامههای دانشگاهی خود نشان از شدت کاغذگرایی و مدرکگرایی است که ریشه در عواملی چون بیانگیزگی دانشجویان برای فعالیت علمی، بیانگیزگی و در مواردی کمسوادی اساتید در هدایت دانشجویان و در سطحی کلانتر وجود بوروکراسی که برای کار در آن مدرک و کاغذ کافی است.
۲- مدیریتهایی با غلظت سیاسی بالا و مملو از آزمون و خطاهایی که موجب تسویهحسابهای شخصی، جناحی و گروهی در دانشگاهها شده است.
۳- بحران هویت علمی و فرهنگی در دانشگاهها ابعادی خطرناک به خود گرفته است، البته این بحران محصول ویژگیهای این برهه از تاریخ کشورمان است که جامعهای مرکب از سنتهای تاریخی در کنار مسائل جدید و مدرن است. یکی از ویژگیهای بحران هویت، عدم وجود ثبات در نگرشها و اعمال است که موجب نوسان و بیثباتی در افکار و اعمال دانشجویان، اساتید و مسئولان دانشگاه و کشور شده است، بهطوریکه طرحها و راهحلها روزانه شدهاند و جای رویکردی طولانیمدت و استوار در حل مسائل و مشکلات دانشگاه بسیار خالی مینماید.
زمانی که این نگرش را داشته باشیم، کمتر اشتباه خواهیم کرد و تلاش ما در جهت کاهش هزینهها از هر نوعی خواهد بود، با در نظر گرفتن این مسئله که هزینه دادن بخشی از فرایند حرکت است. اما زمانی هزینهها بسیار غیرعادی و غیرمنصفانه مینماید که در بیشتر موارد ناشی از عدم توجه و بیقیدی مسئولان و زیردستان کوچک و بزرگ آنها بوده و یا در مورد دانشگاه آزاد (اسلامی) میتوان از نبرد پوشیده و عریانی گفت که در پی انتقامگیری از یکدیگر، بسیاری از منابع مادی و معنوی کشور را فدای رقابتی کردند که ما آن را «انتقام پولین راست از راست» مینامیم.
انبوه صندلیهای خالی
علی آهونمنش، دبیر اتحادیه مؤسسات غیردولتی، صندلیهای پُر در مقاطع کاردانی و کارشناسی ناپیوسته را ۱۰ تا ۱۵ درصد و در مقطع کارشناسی ۴۳ درصد اعلام کرده است.
اگر تا ۱۵ سال پیش شرکتکنندگان کنکور سراسری برای ورود به دانشگاهها بیشتر از ۲ میلیون نفر بود، اکنون این رقم به کمتر از ۸۰۰ هزار نفر رسیده است و هر سال نیز از تعداد متقاضیان ورود به دانشگاهها کاسته میشود. همچنین در سال ۱۳۸۰، ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در کنکور شرکت کردند که بر اساس آمار سازمان سنجش این آمار به ۸۰۰ هزار نفر در سال ۹۴ کاهش یافته است.
محمد اخباری سرپرست دانشگاه جامع علمی کاربردی از یکمیلیون صندلی خالی میگوید. فرهادی، وزیر علوم باصراحت اعلام کرد که آمار ظرفیتهای خالی در دانشگاهها به ۸۰۰ هزار صندلی خالی رسیده است، مدتی بعد هم باز از وجود ۳۰۰ هزار صندلی خالی در کنکور ۹۴ خبر داد، اما نگفت که این عدد زمانی درست است که همه قبولیهای کنکور وارد دانشگاه شوند.
در میان شرکتکنندگان ۸۰۰ هزار نفری کنکور تنها نزدیک به ۱۳۰ هزار نفر بخت آن را دارند که در دورههای روزانه دانشگاههای دولتی کشور قبول شوند و بدون پرداخت هزینه تحصیل کنند، بقیه باید برای تحصیل پول بپردازند.
صندلیهای خالی امروز، زمانی با این شعار که بیکار باسواد بهتر از بیکار بیسواد است، پر شد، جملهای که بسیاری از دستاندرکاران آموزش عالی در توجیه اشتباه خود زمزمه میکنند، اما شاید نمیدانند که بیسوادان در این کشور اصلاً بیکار نمیمانند. بنا بر آمارهای موجود در حال حاضر حدود ۶ هزار نفر با مدرک دکترای تخصصی در سطح کشور بیکار هستند. نرخ بیکاری فارغالتحصیلان مرد ۹/۱۲ درصد و برای زنان ۳/۳۱ درصد گزارش شده است. تعداد بیکاران در مقطع لیسانس، فوق لیسانس و دکترای حرفهای و دکترای تخصصی از همه مقاطع دیگر بیشتر است و درصد بیکاران بیسواد و سوادآموزی غیررسمی از همه مقاطع دیگر کمتر است.
درصدهای منفیِ منفی
در خبرها آمده که کمبود متقاضی برای ورود به دانشگاهها باعث شده تا بیش از ۹۵ درصد ظرفیت دانشگاه آزاد در دورههای کاردانی و کارشناسی بدون کنکور پر شود؛ همچنین دانشگاه آزاد برای پر کردن ظرفیت دانشگاههای خود به واحدهای دانشگاهی اجازه داده تا برای پر کردن ظرفیت خود به متقاضیان تحصیل تا نیمی از شهریه دانشگاهی را تخفیف بدهند. دانشگاه آزاد اجازۀ انتخاب رشته را حتی برای غایبان کنکور داده و با تخفیف ۵۰ درصدی سعی در جذب دانشجوها دارد.
راهحلی کاسبکارانه
هرچند که مسئولان دانشگاه آزاد از موج جدید دانشجویان در اواخر قرن ۱۴ شمسی خبر میدهند، اما این خوشبینی همراه با راهحلهایی برای فرار و خروج از بحران صندلیهای خالی نیز همراه است؛ راهحل این است: «توسعۀ شرکتهای دانشبنیان، تجاریسازی علوم دانشگاهی، برگزاری دورههای کاربردی و عملی در دانشگاهها و حضور مستقیم دانشجویان در بازار کار» اینها راهحلهایی است که این کارشناس آموزش عالی برای رفع بحران صندلیهای خالی در دانشگاهها ارائه میدهد.
باز هم اشتباه پسِ اشتباه؛ البته اگرچه این راهحل با روحیۀ کاسبکارانه دانشگاه آزاد هماهنگ است، اما حتی در دولتیترین دانشگاهها هم جا خوش کرده است، روحیهای که برخلاف نص صریح قانون اساسی مبنی بر تلاش برای آموزش عالی رایگان است.
ادامه این روند در جدیدترین بخشنامه دانشگاه آزاد خود را نشان میدهد. «با توجه به مصوبه جلسۀ هیئترئیسه دانشگاه آزاد و تبصره یک ماده ۱۶ آییننامه آموزشی دورۀ کارشناسی ارشد وزارت علوم تحقیقات و فناوری و تبصره یک ماده ۱۵ شیوهنامه اجرایی آییننامه آموزشی دورۀ کارشناسی ارشد، موضوع بلااثر شدن نمرات مردودی دانشجویان دورۀ کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد ابلاغ شده است. تمامی افرادی که از سال تحصیلی ۹۵-۹۴ در این دانشگاه مشغول به تحصیل شدهاند مشمول این بخشنامه قرار میگیرند؛ بر این اساس، چنانچه در هر نیمسال در یک یا چند درس نمره قبولی کسب نشود، نمره آن درس یا دروس در همان نیمسال بیاثر شده و تنها در کارنامۀ تحصیلی ثبت و باقی میماند و در میانگین نیمسال و کل لحاظ نمیشود.»
تا پیش از این اگر دانشجو در امتحان حضور پیدا نمیکرد نمرۀ صفر برای واحد مربوطه اعمال نمیشد؛ بخشنامۀ جدید در همان راستاست، اما تضمین بهتری است برای ماندن در دانشگاه برای سالیان سال و گرفتن شهریه بیشتر از سوی دانشگاه، غافل از اینکه دانشگاه بنگاهی تجاری نیست که هر روز به دنبال سودآوری و سوددهی باشد، لااقل این سوددهی نه در ابتدا و از دانشجویان متقاضی ورود به آن، بلکه در انتها باید صورت گیرد، به این معنا که دانشگاه میتواند با تربیت نیروهای نخبۀ خود، از ثمرات اقتصادی و یا حتی سیاسی فارغالتحصیلان خود بهرهمند شود.
همکاری با نهادهای صنعتی و حتی فرهنگی میتواند دانشگاه را نه بهعنوان کاسبکاری گِرددندان، بلکه بهعنوان نهادی علمی که در جهت منافع انسانی و ملی کشور و جهان در حرکت است، شناخته شود. نیروی انسانی دانشگاه سرمایههایی هستند که همواره میتوانند دانشگاه را در جهت تأمین هزینههایش بدون نیاز به دولت همراهی کنند، استقلالی که نه تنها موجب غیرسیاسی شدن دانشگاه میشود، درعینحال آن را بهعنوان نهادی سیاسی که به دور از منافع زودگذر سیاسیون، تبدیل به نهادی مرجع برای پیشبرد زندگی بهتر مردمان خود در طولانیمدت خواهد کرد.