به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست «زبان فارسی و هویت ملی» با سخنرانی کاوه بیات، پژوهشگر تاریخ چهارشنبه 30 فروردین ماه در تالار کمال دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.
بیات با اشاره به نوع نگاه برخی روشنفکران به گذشته ایران گفت: نوع نگاه به هویت ایرانی در یک نمونه بسیار مشخص، نگاه دکتر ذبیحالله صفاست به ویژه در کتاب تاریخ ادبیاتی که تالیف کرده است. نگاهی که لبه تیز حمله را در ستیز با اعراب، ترکان و مغولان گذاشته و به نظرم جنبه بسیار تندی دارد. در حالی که من نوع نگاه دکتر مرتضوی را تائید میکنم که در همان چالشهای زبان فارسی و هویت ایرانی، یک نوع آیندهنگری را میبیند.
وی افزود: در رویارویی با فروپاشی که در مقابل هجوم اعراب داشتیم، از تلفیق زبان عربی، علوم اسلامی، قرآن، عرفان و ... یک روح تازهای به زبان فارسی میدهد. به نظرم حتی حمله ترکان، تیموریان و ... باعث دمیده شدن روح جدید و روان شدن خون تازهای در پیکر کهن زبان فارسی میشود. بنابراین زبان فارسی در یک دوره از چنین مباحث تند و تیزی گذشت و اکنون به یک سنتز معقولتری رسیده که این وضعیت با گذر از دشواریها، فروپاشیها و تحت اشغال بیگانگان همراه بود، اما با این حال گذشتگان ما تمام این دشواریها را به فرصت تبدیل کردند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر در بخشی دیگری از سخنانش اظهار کرد: عامل آذربایجانی نقش بسیار تعیینکننده در شکلگیری ناسیونالیسم جدید ایرانی دارد، در این میان تقیزاده، کاظمزاده ایرانشهر، رضازاده شفق و امثال این افراد را میبینید. ضمن اینکه در کنار آنها، دکتر محمود افشاریزدی نیز وجود دارد، دکتر افشاری که محمدامین رسولزاده به طعنه از وی به عنوان ترکان افشاری یاد کرده است، به عبارتی وی را نیز ترک میدانست.
بیات افزود: منظورم این است که در این دوره نیز مانند گذشته و در دوره غزنویها، سلجوقیها، تیموریان و غیره باز هم همین عنصر ترک زبان ایرانی است که نقش عمدهای در شکل دادن به ناسیونالیسم جدید و معاصر ایران دارد.
وی با اشاره به از بین رفتن زبانهای ایرانی ادامه داد: به زبانهای ایرانی و لهجههای مختلف آن توجهی نمیشود. از طرفی در ایران لهجههای مختلف ترکی داریم و همچنین زبان عربی و آشوری که توجهی به آن صورت نمیگیرد؛ توجهی که به منجر به شکلگیری دانشی درباره آن شود و در حال حاضر بهای این بیتوجهی را میپردازیم. سالهاست به دلایلی خاص و به ویژه دلایل سیاسی بحث پرداختن به زبانهای دیگر در ایران به غیر از زبانهای ایرانی به معنای زبانشناختی هم مطرح شده، اما وقتی صحبت برنامهریزی و تدوین کتاب درسی میشود، کوچکترین دانشی در این حوزه نداریم.
بیات گفت: اگرچه آنچه درباره زبان فارسی داریم؛ بیشتر مدیون شرقشناسان هستیم. دکتر جواد هیات در سال 65 کتابی با عنوان «سیری در زبانها و لهجههای ترکی» تالیف و منتشر کرد که بسیار کتاب مهمی بود اما با بازتاب فوقالعاده منفی مواجه شد، در حالی که کتاب بسیار عالمانهای بود و به ویژه در این رابطه که گفته میشد در یک برههای ترکی سخن گفتن در ایران ممنوع بوده، اما هیات به خلاف آن پرداخته بود و در کتابش از صدها کتاب ترکی که در دوره پهلوی چاپ شده، نام برده است.
وی افزود: اگرچه شاید چنین مسالهای (ممنوعیت صحبت کردن به زبان ترکی) وجود داشته، اما این مساله مقطعی بوده است و بعدا به شکل چارچوب دیگری درمیآمد. به عبارتی ما هیچ وقت سیاست درازمدت (درست یا غلط) که به عنوان یک استراتژی ملی تلقی شود، درباره زبان و لهجههای ایرانی نداریم. بنابراین برخلاف تهمتهایی که درباره پانایرانیسم یا پانفارسیسم زده میشود، چنین چیزی تنها به صورت مقطعی وجود داشته است.
این مترجم درباره نقش تقیزاده در رویارویی با پانترکیسم عنوان کرد: همانطور که میدانید وی یک روشنفکر ایرانی آذربایجانی در بطن بسیاری از تحولات کشور قرار داشت. وقتی از ایران به استانبول تبعید شد، با محمدامین رسولزاده و بسیاری از ایرانیان مانند احمدآقایف و دیگران همراه و هم منزل بود و در جریان شکلگیری پانترکیسم قرار داشت، تقیزاده هم در آن دوره و هم در ادوار بعدی در این رابطه مطالبی نوشت اما وی اعتقادی به رویارویی با پانترکیسم نداشت.
بیات عنوان کرد: تقیزاده اعتقاد کلی به معارف داشت، یعنی معتقد به سوادآموزی بود، برای همین امر توصیه به مدرسهسازی و ساختن دانشگاه میکرد و به مراتب به سرمایهگذاری فرهنگی اعتقاد داشت و هرگاه بحث پانترکیسم میشد با آگاهی و دانشی که در این زمینه از آن برخوردار بود، اعتقادی به مقابله مستقیم نداشت و سرمایهگذاری اصلی را در آموزش و پرورش میدید.