در این کتاب، «توشار ایرانی» مطلبی جامع و خلاقانه در مورد گرگیاس و فدروس، دو دیالوگ(مکالمات) معروف افلاطون که بر بایدهای هنر سخنوری تمرکزمی کند را بیان کرده و هر یک از این دیالوگ ها را به صورت جداگانه شرح می دهد و در نهایت چگونگی درک یکی در پرتو دیگری را بررسی می کند.
از نظر افلاطون روش استدلال ما معمولا نشان دهنده انگیزه ها و علایق عمیق ما به ویژه در ارتباط با دیگران است، بنابراین کلید درک نظرات افلاطون در مورد عملکرد مناسب استدلال به درک اواز روانشناسی انسان وابسته است.
بر اساس این کتاب، خطابه تکرار فلسفه بوده و دارای مفاهیمی گسترده است که نحوه ارتباط ما با دیگران و نحوه زندگی کردن ما را تعیین می کنند.
افلاطون آثارش را به صورت محاوره و گفتگو تنظیم کردهاست. در بسیاری موارد افکار افلاطون از زبان سقراط بیان میشوند؛ امّا این مسئله عمومیت ندارد.
به نظر دورانت، یکی از مهمترین عواملی که فهم آثار افلاطون را دشوار میکند، آمیزش شورانگیز شعر و فلسفه و دانش و هنر است. خواننده همیشه نمیتواند بگوید که کدام بازیگر از قول افلاطون سخن میگوید و آیا آنچه میگوید حقیقت است یا مجاز؛ شوخی است یا جدّی.
جمهور، ضیافت، پروتاگوراس و گرگیاس در زمرهٔ مهمترین مکالمات افلاطون هستند.