به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «حرکت در مه؛چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم» نوشته محمدحسن شهسواری 23 اردیبهشتماه در دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی با سخنرانی حسین سناپور و حسین پاینده و حضور نویسنده کتاب، اساتید دانشگاه و علاقهمندان به ادبیات برگزار شد.
در ابتدای نشست رضا ناظمیان، معاون پژوهشی دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی درباره این سری نشستها گفت: معاونت پژوهشی دانشگاه درصدد برگزاری جلسههای نقد علمی کتاب در حوزه شعر و رمان با حضور نویسندگان، شاعران ومنتقدان حرفهای است. این جلسه اولین نشست از این سری نشستها است.
شهسواری: «حرکت در مه» هفت مرحله برای رسیدن به رمان
محمدحسن شهسواری نیز در معرفی کتاب «حرکت در مه» بیان کرد: «حرکت در مه» یک کتاب آموزشی در حوزه داستاننویسی است که حاصل دو دهه مشاوره دادن به فیلمنامهنویسها و بیش از ده سال کارگاه آموزش رماننویسی است.
وی افزود: همانطور که پیش از این در محافل داستاننویسی صادق هدایت، بزرگ علوی و مجتبی مینوی و بعدتر در دهه چهل در جلسههای داستانخوانی جلال آلاحمد و دیگران مطرح و به شکل مدرن و امروزی در جلسههای خوانش و نقد داستان هوشنگ گلشیری و رضا براهنی در دهه 60 به اوج رسید، امروز نیز از دل این جلسهها آموزشهای مدرن داستاننویسی بیرون میآید؛ مانند آنچه من و آقای سناپور در کارگاههایمان آموزش میدهیم.
نویسنده رمان «پاگرد» خاطرنشان کرد: آموزش داستاننویسی به شکل آکادمیک آن را تبدیل به یک سنت فرهنگی میکند. در این زمینه حفرههای زیادی در بازار کتاب ما وجود دارد. به همین خاطر من درصدد ارائه یک فرم هفت مرحلهای برای رسیدن از یک ایده اصلی به لحظه نگارش برآمدم. در پایان خوانش این کتاب نویسنده باید به یک خلاصه حداکثر سه هزار کلمهای برای رمانش برسد.
نویسنده رمان «شب ممکن» ادامه داد: اولین کتاب در زبان فارسی که به مباحث آموزشی رماننویسی میپرداخت کتاب «یک شیوه برای رماننویسی» حسین سناپور است. در این کتاب تکیه بر پلات است ولی در «حرکت در مه» تعریف جدیدی برای پلات شخصیتمحور ارائه دادهام که شامل چرایی و چگونگی اعمال شخصیت میشود.
وی افزود: یکی از دلایلی که داستاننویسی ژانر در ایران به خوبی شکل نگرفته این است که هنوز بخش بزرگی از نویسندگان و صاحبنظر به دانش و تکنیک در داستاننویسی اعتقاد ندارند. مثلاً در ژانری مثل گوتیک که از تکنیکیترین فرمها به شمار میرود، نه پلات مهم است نه شخصیت، بلکه اتمسفر و حال و هوای داستان بیشترین اهمیت را پیدا میکند.
نویسنده رمان «شهربانو» با اشاره به انواع پلاتهای داستانی و سیر تکاملی آنها بیان کرد: رمان در بستر شهر شکل میگیرد. بر اساس ویژگیها و پتانسیلهای شهر پیرنگ سفر و پیرنگ وحدتهای سهگانه با هم تلفیق میشوند و پلات بزرگ را به وجود میآوردند، مانند آنچه در «جنگ و صلح» و «بینوایان» میبینیم.
این مدرس داستاننویسی ادامه داد: در داستاننویسی امروز خردهپیرنگها را داریم. «حرکت در مه» برای این شکل از رماننویسی طراحی شده است. البته فکر میکنم باید نام تمام کتابهای حوزه آموزش داستاننویسی را «یک شیوه برای رماننویسی» گذاشت. در این کتاب شیوه پیشنهادی من نوشتن طرح رمان با تکیه بر چرایی و چگونگی اعمال شخصیت است.
پاینده: جای «باختین» در این کتاب خالی است
حسین پاینده نیز با ابراز خوشحالی از حضور این دو نویسنده در دانشکده ادبیات گفت: شناخت تاریخ ادبیات برای دانشجویان ادبیات مسئله مهمی است ولی ادبیات باید یک جریان زنده و مستمر باشد و دانشجویان باید نویسندگان زنده را هم از نزدیک ببینند. هدف ما از این جلسهها فقط ریویو کتابها نیست. ما میخواهیم این ایده را گسترش دهیم که نویسندگی باید یک رشته مستقل دانشگاهی باشد و به صورت آکادمیک تدریس شود.
این منتقد ادبی با اشاره به نویسندگانی مانند «کازوئو ایشی گرو» و «ایان مک کوئین» به عنوان اولین فارغالتحصیلان دورههای آکادمیک داستاننویسی در دانشگاههای انگلستان، گفت: خوشبختانه درس دو واحدی کارگاه داستاننویسی سه دوره است در همین دانشگاه تدریس میشود ولی ای بسا راه بهتر این باشد که این اصل آکادمیک در تمام دانشگاهها به رسمیت شناخته شود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: هنگامی که در دانشگاه ساکس انگلستان در حال تحصیل بودم با پدیدهای تحت عنوان نویسنده یا شاعر مقیم در دانشگاه برخورد کردم. در این طرح دانشگاه هر سال از یک نویسنده یا شاعر معتبر برای یک سال دعوت به حضور تماموقت و اقامت در دانشگاه میکند.
وی افزود: در این مدت دانشگاه به نویسنده امکانات سکونت، مطالعه و حقوق مناسب پیشنهاد میدهد و در مقابل نویسنده یک یا دو روز در هفته با دانشجویان ملاقات کرده و به سوالهای آنها پاسخ میدهد. هر علمی را باید آموخت، حتی اگر در چین باشد. تاج دانش، علوم انسانی است. تاج علوم انسانی، فلسفه است و داستاننویسی یکی از مشتقات فلسفه محسوب میشود.
نویسنده مجموعه سه جلدی «داستان کوتاه در ایران» درباره جایگاه و اهمیت روایت در فهم جهان پیرامون گفت: روایت شکلی از فلسفیدن است. در نظریههای میانرشتهای نقد ادبی جدید روایت معنای گستردهای دارد؛ از گفتوگوهای مسافران در مترو تا آنچه گوینده اخبار در تلویزیون میگوید.
وی اضافه کرد: در اشکال مختلف تعامل با دیگران، قرار گرفتن در موقعیتهای زندگی روزمره و حتی زمانی که خواب میبینیم شکلی از روایت را تجربه میکنیم. در واقع از منظر ادبی انسان حیوان روایتدوست است.
در ادامه پاینده درباره کتاب «حرکت در مه» گفت: این کتاب برنامه هدفمندی برای آغاز به نوشتن طرح یک رمان ارائه میکند. به نوعی میتوان آن را یک کتاب درسی دانست، اما از آنجایی که رویکرد شهسواری شخصیتمحور است، به نظرم جای «باختین» در کتاب خالی است.
وی افزود: متاسفانه شیوه غالب تدریس در آکادمیهای داستاننویسی ایرانی تاکید بر مولف است. در این شیوه مولف در شخصیتها متکثر شده و به نوعی شخصیت عروسک خیمهشببازی و بلندگوی آرا و نظرات نویسنده خواهدشد. در حالی که طبق نظریه باختین شخصیت باید صدا و هویت خود را داشته باشد و مستقل عمل کند.به آقای شهسواری پیشنهاد میکنم در ویرایش دوم این کتاب بخشی را به باختین اختصاص دهند.
سناپور: فضای داستاننویسی امروز ایران عقلمحورتر از گذشته است
حسین سناپور همچنین در این نشست گفت: زمانی من دانشجو بودم نمیدانستم برای پیگیری علاقهام به داستاننویسی چه راهی را دنبال کنم. به کتابخانه دانشگاهمان مراجعه کردم و کتاب «هنر داستاننویسی» تالیف ابراهیم یونسی تنها کتاب موجود درباره آموزش داستاننویسی بود. در دهه 60 علاوه بر این کتاب «جنبههای رمان» فورستر و بعدتر «قصهنویسی» براهنی به شکل محدودی در بازار کتاب عرضه شد.
وی افزود: الان تعداد بسیار زیادی کتاب مربوط به آموزش داستاننویسی در بازار کتاب وجود دارد که به مخاطب قدرت انتخاب میدهد. نیاز بازار باعث میشود این کتابها که اغلب ترجمه هستند، تجدیدچاپ شوند، پس خواننده این کتابها نیز افزایش یافته است.
نویسنده «نیمه غایب» در ادامه بیان کرد: از طرف دیگر زمانی در سال 69 من برای اولین بار در کلاسهای مرحوم گلشیری شرکت کردم، این جلسهها معدود بودند ولی در اوایل دهه 80 تعدادشان زیاد شد، از جمله کلاسهایی که خود من برگزار میکردم.
نویسنده «ویران میآیی» خاطرنشان کرد: در طول این سالها تعداد زیادی از نویسندهها مخالف شکلگیری این جلسهها و کارگاهها بودند چون اعتقادی به آموزش تکنیک در داستاننویسی نداشتند. خوشبختانه در فضای داستاننویسی امروز وارد فضای عقلمحوری شدهایم و داریم به دانش تکیه میکنیم.
نویسنده «دود» تاکید کرد: طبیعی است که داستان به تکنیک محدود نمیشود و داستاننویس باید از مرزهای خودآگاهی مجهز به تکنیک بگذرد و به ناخودآگاهش نیز مراجعه کند. ولی یادگیری تکنیکها به ما کمک میکند که نگاه جامعتری به داستان و داستاننویسی داشته باشیم.
نویسنده «سمت تاریک کلمات» با اشاره به اهمیت تکنیک به عنوان ابزار نوشتن، ادامه داد: نویسنده باید تکنیکها را درونی کند و به ناخودآگاهش وصل شود. یا به قول آقای شهسواری در بخش ضمیمه کتاب «حرکت در مه» بعد از آموختن تکنیکها، لازم است با قلبش بنویسد.
نویسنده «یک شیوه برای رماننویسی» یادآور شد: من در کتاب «یک شیوه برای رماننویسی» مراحل نوشتن یک رمان از ایدهپردازی تا تحویل اثر به ناشر را شرح دادهام؛ مانند آنچه در کارگاههایم به شاگردانم میگویم. در این کتاب من بیشتر بر پلات تکیه دارم و شخصیتپردازی را مرحله بعدی میدانم ولی شهسواری در «حرکت در مه» اساس طرح را براساس شخصیتپردازی تعریف میکند.
نویسنده «با گارد باز» خاطرنشان کرد: برای یک نویسنده ایرانی مسلماً یک کتاب تالیفی آموزش داستاننویسی از یک کتاب ترجمه ارزشمندتر و تاثیرگذارتر است. زیرا نگاه نویسنده ایرانی و پشتوانه فرهنگی این کتابها را کاربردیتر میکند. در «حرکت در مه» هم شهسواری از نظریات شخصیتهایی مانند ابن مسکویه و ملاصدرا استفاده کرده است.
نویسنده «لب بر تیغ» در ادامه گفت: شاید «حرکت در مه» کمی سختخوان و پیچیده باشد، ولی میشود بارها به آن رجوع کرد و هربار چیز جدیدی یاد گرفت. شهسواری همچنین از مقولههایی مانند اساطیر و روانشناسی نیز در کتابش استفاده کرده که آن را خواندنیتر میکند.
سناپور در پایان گفت: البته انتقاداتی نیز به این کتاب داشتم. مثلاً درباره بعضی تعاریف با شهسواری همنظر نیستم. به نظر من محتوا با مضمون و درونمایه متفاوت است. محتوا خیلی گستردهتر و مبهمتر از درونمایه است. همچنین با استفاده از داستان به جای قصه یا استوری موافق نیستم.
وی افزود: در تعریف پلات نیز معتقدم استفاده از اصطلاح خردهپیرنگ برای شاهکارهای ادبیات فارسی به نوعی ارزش این آثار را تقلیل میدهد. فکر میکنم شهسواری در صحبتش از ژانر و خردهپیرنگ به خصوص درباره رماننویسی ایرانی قضاوت خودش را هم دخالت میدهد.