به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ اینکه چرا علوم انسانی را باید مطالعه کرد از پرسشهایی است که در زمینه مطالعه این حوزه مطالعاتی مطرح است. این پرسش به ویژه زمانی مطرح است که علوم انسانی در نسبت بازار کار و درآمدهای اقتصادی مورد ملاحظه قرار گیرد.
در پاسخ به چرایی مطالعه علوم انسانی برخی استدلال می کنند «نقد» اولین خصلت ذاتی علوم انسانی است که به فرد این امکان را می دهد تا با فاصلهگیری از مسئله و موضوع مورد مطالعه، به سنجش آن چه میراث و تبار اوست بپردازد. این «بینش انتقادی» اولین ابزاری است که فرد از طریق خواندن علوم انسانی به آن مجهز می شود.
دومین ابزاری که از رهگذر مطالعه علوم انسانی در اختیار فرد قرار می گیرد «بازاندیشی یا بازتابندگی» است. «بازاندیشی»ِ ناشی از خواندن علوم انسانی، این آگاهی را به فرد میدهد که خود را در میان عناصری که مورد نقد قرار میدهد، ببیند و از این طریق به سنجش خود نیز بپردازد. «بازاندیشی» به فرد این نگرش را میدهد که او نیز محصول و تربیت یافته همان زمینهای است که مورد نقد قرار داده است. به این معنا که موضوعات و نظم مورد نقد فرد، جز از طریق همدستی عناصری در وجود فرد، اتفاق نمی افتند.
پروفسور مارک سجویک (Mark Sedgwick) استاد دانشگاه آرهوس دانمارک، استاد سابق دانشگاه آمریکایی قاهره و نیز دبیر انجمن اروپایی مطالعات باطنیگرایی غربی در پاسخ به سوال خبرنگار مهر افزایش افرادی که در زمینه علوم انسانی تحصیل می کنند را موفقیت این حوزه از دانش دانست و گفت: علوم انسانی پیشتر توسط عده ای معدود مطالعه می شد، اما اکنون میلیونها نفر در جهان در دانشگاهها این علوم را تحصیل می کنند و این موفقیت بزرگی است. اکنون این سوال پیش آمده که این میلیونها نفر، پس از تحصیلاتشان می خواهند چه کار کنند و این یک علامت سوالی است که در مقابل کسانی که تحصیل علوم انسانی می کنند، قرار دارد.
نویسنده کتاب «علیه جهان مدرن: سنتگرایی و تاریخ پنهان فکری سده بیستم» با بیان اینکه یکی از مشکلات اساسی در خصوص علوم انسانی بازار کار است، گفت: اینکه فارغ التحصیلان این رشته ها بازار کار مناسبی ندارند، از دغدغه های اصلی این رشته ها است. دو راه برای وفق پیدا کردن این علوم با نیازهای بازار وجود دارد؛ یکی وفق دادن آن با بازار کار است؛ نظیر آنچه در مورد علوم پزشکی، مهندسی یا برنامه نویسی کامپیوتری وجود دارد و دیگری، وفق دادن بازار با علوم انسانی است.
وی در پاسخ به اینکه آیا علوم انسانی باید خود را با نیازهای بازار وفق دهد، گفت: این امر برای برخی جالب است اما هرگز چنین اتفاقی نمی افتد، زیرا علوم انسانی نوعی آماده شدن غیرمستقیم برای زندگی است، نه یک آمایش برای اشتغال. در واقع هدف علوم انسانی این نیست که افراد را برای تجارت تربیت کند. هر چند یک فارغ التحصیل علوم انسانی با مطالعه این رشته ها ممکن است دست بالای در تجارت و بازار پیدا کند ولی هدف این رشته ها تربیت افرادی برای بازار نیست و هدف آن تربیت انسانهایی است که معنای زندگی را بفهمند.
مارک سجویک در پایان پیشنهاد کرد: افرادی که تمایل به تحصیل در علوم انسانی را دارند اگر دغدغه حضور در بازار کار را دارند، در کنار تحصیلات شان در زمینه های دیگری مانند علوم مهندسی، رایانه و ... را دنبال کنند.