به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر ؛ به همت انجمن فلسفه تعلیم و تربین ایران نشست ایده دانشگاه با سخنرانی میثم سفیدخوش، روز گذشته 26 اردیبهشت ماه در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار شد.
سفیدخوش در این نشست به دو پرسش کلی درباره دانشگاه پرداخت که عبارتند از: هدف دانشگاه به عنوان نهاد چیست؟، ملزومات فلسفی چنین اهدافی چیست؟ در ادامه گزارشی کوتاه از این نشست تقدیم می شود.
سفیدخوش در ابتدای سخنانش گفت: با شکل گیری نظام های برنامه دار تعلیمی و پژوهشی در سده های اخیر، دانشگاه به عنوان مرکزی برای تحصیلات و تحقیقات عالیه هویت مشخص یافت. پس از این تشخیص اولیه، دانشگاه بی درنگ به یکی از ارکان تمدن جدید و معاصر ارتقا یافت.
وی افزود: در ایران معاصر نیز حدود یک سده است که دانشگاه به صورت نهادی مشخص تأسیس شده و به جهت کیفی و کمی رشد بسیار قابل توجهی یافته است. با این حال به نظر می رسد که بیشتر توجه واردکنندگان و طراحان ساختار دانشگاه در ایران به ساختمان آموزشی ـ پژوهشی و اداری آن معطوف بوده است. به عبارت دیگر بیشتر ساختار بروکراتیک دانشگاه مورد توجه بوده است.
سفیدخوش در ادامه سخنانش اظهار داشت: این در حالی است که دانشگاه قبل از اینکه یک اداره بروکراتیک در میدان علم باشد، اصولا یک ایده است که در سطح بیرونی و روئین اش البته ساختارهای بروکراتیک علمی و اداری ویژه ای هم دارد. توجه پایه به دانشگاه چونان یک ایده و تحلیل آن و تصمیم درباره آن البته دست آخر به تعالی و بسامانی دانشگاه چونان نهاد هم می انجامد. به عبارت دیگر کشف و طراحی این ایده شرط لازم تأسیس نهاد دانشگاه و ارتباط کارآمد و درست با سایر نهادهای اجتماعی است.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه آنچه به صورت نظری ادعا شد به جهت تاریخی هم تحقق داشته است، بیان کرد: از سده هجدهم که آرام آرام نهاد مدرن دانشگاه تأسیس شده است همواره اندیشمندان برجسته ای به دانشگاه چونان یک ایده نگریسته و به تحلیل فلسفی این ایده همت گماشته اند. برای نمونه ایمانوئل کانت در رساله مهمی با نام جدال دانشکده ها، آراء تأسیسی مهمی پیرامون نقش دانشگاه در جهان مدرن و رابطه آن با واقعیت انضمامی اجتماعی مطرح کرده و به طور طبیعی یکی از مراجع اصلی شکل گیری نهاد دانشگاه شده است.
سفیدخوش در ادامه سخنانش تصریح کرد: کانت همچنین با تحلیل مناسب دانشکده های اصلی بر سازنده هر دانشگاه به بررسی نظام فلسفی رابطه و مناسبت آنها با هم پرداخته است. به این ترتیب تبیین فلسفی کانت بدون اینکه به جهت بوروکراتیک و تقسیم کار به پدیده نسبت دانشکده ها با هم بپردازند، زمینه پایه همان را هم در سطوح رویی تر فراهم کرده است.
وی در پایان سخنانش گفت: این در حالی است که به نظر می رسد ما در ایران ایده فلسفی خاص برای طراحی نسبت دانشکده ها با هم نداریم و تنها از جهات بروکراتیک و تقسیم کار ساده به این مهم دست زده ایم. در این وضعیت طبیعتا عنصر ذوق یا برداشتهای شخصی تصمیم گیرندگان فربه بیش از حدی می گیرد یا حتی آنجا که به الگوهای معیار خاصی مراجعه می کنیم به طور طبیعی نمی توانیم منطق و روح نظری حاکم بر آن الگو را از ظاهرش به طور کامل درک کنیم و لذا دچار مصرف گرایی فرهنگی می شویم.