فرهنگ امروز/ افرا صفا:
گرهارد ریشتر شاید شناختهشدهترین نقاش زمانه ما باشد که او را بیشتر با آثار آبستره میشناسیم. او اکنون در شهر کلن آلمان زندگی و کار میکند، ٨۵ سال دارد، اما هنوز فعال است. بهتازگی موزه لودویگ شهر کلن در ماه فوریه گذشته میزبان نمایشی از ریشتر بود؛ ۲۶ اثر انتزاعی که همه در سال ۲٠١۶ آفریده شده بودند. این آثار در اندازههای گوناگون؛ از بومهای کوچک تا بومهایی بسیار بزرگ در کنار برخی از آثار قدیمیتر و چند چیدمان هنرمند قرار گرفته بودند.
ویژگی این نقاشیها رنگهای بسیار شفاف و کمپوزیسیونهای چندلایهای است که با قلممو، کاردکهای بزرگ و ابزارهای دیگر به دست آمده است. پیشینه طولانی ریشتر در رنگگذاری لایهلایه و بهرهگرفتن از عامل تصادف و عنصر اتفاق این نقاشیها را به آثاری چشمگیر با جزئیاتی بیانتها تبدیل کرده است.
شاید نقطه آغاز این کارهای گرهارد ریشتر در سال ١٩۶۲ بود؛ هنگامی که یک نقاشی رئالیستی از یک میز انجام داده بود که با قلممو روی آن یک خط پهن خاکستری غلیظ کشیده شده بود. پس از آن در دورهای نیز آثاری کاملا فوتورئالیستی انجام داده بود، اما از دهه ۷٠ میلادی دیگر نقاشیهایش کاملا انتزاعی شد. در این تابلوها گاهی اثری وهمآلود از چیزی فیگوراتیو دیده میشود که دیگر قابل تشخیص نیست.
تعریف آبستراکسیون یا انتزاع در کار ریشتر دقیقا «غیرفیگوراتیو» بودن است؛ یعنی چیزی کشیده شده است که دیگر معلوم نیست چیست. موزه لودویگ آثاری از پنج دهه کار او را کنار هم قرار داده است و این ترکیب دورانهای کاری نشان میدهد که ریشتر در آثارش به دنبال چه میگردد. در میان آثار نقاشی انتزاعی، آینهای وجود دارد به عرض سهمتر که پشت آن رنگ خاکستری زده شده است و اثری قدیمی از اوست. کار دیگری هم وجود دارد که هشت تیغه کلفت شیشه است که با فاصلههای چندسانتیمتری از هم با زاویههایی قرار گرفتهاند که قسمت بالایشان بههم نزدیکتر است. هنگامی که بیننده به این اثر نزدیک میشود، تصویری نابسامان از خودش را از میان لایههای شیشه میبیند، درست مانند آثاری که ریشتر از تصاویر محو خاکستری میکشد. ریشتر درواقع در جستوجوی بهنمایشدرآوردن واقعیت در شکلها و زوایای گوناگون است. میخواهد بگوید که تصویرها حتی در زندگی واقعی همیشه رنگی و شفاف نیستند و این خود بخشی از واقعیت است. او میل دارد که همه سطوح واقعیت را به دست دهد. در چیدمان آینهها که اثری از دهه ٨٠ میلادی است، بیننده در مقابل آینه میایستد و اثر را میبیند و هنگامی که کنار میرود دیگر چیزی برای دیدن وجود ندارد؛ یعنی اثر تا هنگامی زنده است که بیننده به آن مینگرد و پس از آن نیست میشود. ریشتر به ما نشان میدهد که واقعیت تا این اندازه تعریفناپذیر است. در بخشی دیگر یک نقاشی قدیمی از ریشتر به نمایش درآمده است که یک در را در پنج زاویهای که روی پاشنه چرخیده است نشان میدهد. این اثر که همواره در میان آثار ضعیفتر این هنرمند بهشمار میآمد، با قرارگرفتن در کنار آثار بعدی او اهمیت خود را نشان میدهد. طرحهایی که ریشتر برای این نقاشی زده است نشان میدهند که او چه اندازه این در و دستگیره آن را مطالعه کرده و میخواسته این را نشان دهد که واقعیت این دستگیره در تغییر زاویه پرسپکتیو چگونه دگرگون میشود. درواقع واقعیت دستگیره آن است که ما میبینیم و با تغییر نگاه ما به چیزی دیگر تبدیل میشود. این درست همان چیزی است که ریشتر در تمام زندگی در جستوجوی آن بوده.
در بخش دیگری از نمایش، پرترههایی ردیف شدهاند که ریشتر از ٤٨ شخصیت سرشناس از جمله فانز کافکا، توماس من، اسکار وایلد، اینشتین، گوستاو ماهلر و انریکو فرمی کشیده است. این چیدمان پرتره که در بیینال ونیز در پاویلیون آلمان ارائه شده بود، افرادی را نشان میدهد که همگی مردان سفیدپوستی هستند که نه هنرمند و نه سیاستمدارند. یک منتقد نام این اثر را «غیبت پدر» گذاشت و دیگری گفت که اینها «تصویر کسانی هستند که نمیتوان از آنها تفسیری ایدئولوژیک به دست داد». شاید بتوان ریشتر را یکی از کمیابترین نقاشهای معاصر مفهومی دانست که در بند ایدئولوژی گرفتار نیامده است.
گرهارد ریشتر از نقاشیهای رئالیستی گذشتهاش تا آثاری وهمآلود از چیزهایی متغیر در تصاویری ثابت در گذر پنج دهه نقاشی معاصر را به پیش رانده است و ما را به سفری از فیگور تا انتزاع برده و در گردبادی از اندیشههای ژرف تا مفاهیمی پیشپاافتاده چرخانده است. نمایشگاه موزه لودویگ در ۲٠ ماه می ۲٠١۷ (۳٠ اردیبهشت) به شهر درسدن آلمان، زادگاه گرهارد ریشتر خواهد رفت و تا ۲۷ آگوست در آنجا خواهد ماند.
روزنامه شرق