شناسهٔ خبر: 50015 - سرویس دیگر رسانه ها

موزه‌های زندگی روزمره/ تأملی بر «صنایع‌دستی‌ خاص‌پردازی‌شده»به مناسبت روز صنایع دستی

«حافظه فرهنگی» دارای چند مشخصه کلیدی است از جمله اینکه این نوع از حافظه در عینیت‌بخشی‌هایی متجسم می‌شود که معانی را به شیوه‌ای متراکم و تمرکزیافته ذخیره می‌کنند.

        

 

فرهنگ امروز/ وحید میهن‌پرست: «حافظه جمعی» پیکره‌ای از دانش و اطلاعات است که اعضای یک گروه اجتماعی در آن سهیم هستند. این پیکره دانش باعث شکل‌گیری روایت‌های جمعی می‌شود و گذشته را به حال و آینده متصل می‌کند. در واقع یک گروه تا بدانجا وجود دارد که حافظه فرهنگی مشترک بین اعضا را حفظ کند.
 «حافظه فرهنگی» دارای چند مشخصه کلیدی است از جمله اینکه این نوع از حافظه در عینیت‌بخشی‌هایی متجسم می‌شود که معانی را به شیوه‌ای متراکم و تمرکزیافته ذخیره می‌کنند. اینها معناهایی هستند که گروه یا جماعتی در آن سهیم هستند. عینیت‌یابی این معناها می‌تواند در قالب متونی چون شعرهای حماسی، سنت‌شفاهی و یادمان‌هایی مانند مجسمه‌ها و معماری و غیره صورت گیرد. بتازگی به همت معاونت صنایع‌دستی و هنرهای سنتی کل کشور جریانی با عنوان «خاص‌پردازی در صنایع‌دستی» باب شده است که برای صنایع‌دستی این امکان را فراهم می‌کند تا به‌عنوان عینیت بخش به حافظه فردی و یادمان‌های فردی و گروهی عمل کند. در خاص‌پردازی از طرق کتیبه و نوشته، تصویر، حکاکی و غیره جملات و تصاویری که برای افراد مهم هستند بر آثار ثبت می‌شوند و از این طریق اثر تبدیل به یک اثر خاص و مختص به یک یا چند نفر می‌شود.
در خاص‌پردازی موارد و مضامین متعددی می‌توانند بر آثار ثبت شوند از جمله احساسات، تصورات و خاطرات سفارش‌دهنده، تصاویری که برای او مهم هستند، جملاتی که برای او ارزش و معنایی خاص دارند، صحنه‌ها و دیالوگ‌های فیلم‌هایی که او دوست دارد، جملات و تصاویری که اثر و محصول را به هدیه‌ای منحصربه‌فرد برای شخصی خاص تبدیل می‌کنند. از طریق ثبت مضامین و مواردی اینچنینی فرصتی در اختیار فرد قرار می‌گیرد تا آنچه برای او و درباره او خاص است، با کمک هنرمند ثبت شود و عینیت یابد. با توجه به این مشخصات است که می‌توان گفت صنایع‌دستی خاص‌پردازی شده می‌تواند به‌عنوان رسانه‌ای بی‌بدیل برای انتقال و کدگذاری حافظه فردی و جمعی عمل کند.
اگر بخواهیم مثال‌هایی در این زمینه ارائه دهیم می‌توان به دو اثر که برای مسابقه ملی «خاص‌پردازی در صنایع‌دستی» ارسال شده‌اند اشاره کرد، به‌عنوان مثال در یکی از آثار، هنرمندی که رشته‌اش حکاکی روی چرم است نقش گل رزی را روی کیف و قلمدان چرمی حکاکی کرده است. این کیف و قلمدان را یک نفر برای خواهرزاده‌اش که نامش رزا است و در آلمان زندگی می‌کند، سفارش داده است. اینچنین می‌توان گفت که این کیف تنها یک کیف نیست بلکه یادمانی خانوادگی است که حافظه جمعی و عواطف یک خانواده بر آن ثبت شده است. در اثری دیگر هنرمند میناکار اثری را به مناسبت جشن عروسی یک زوج جوان خلق کرده است؛ در این اثر در مرکز ظرف تصویری متناسب با جشن عروسی کار شده است و در حاشیه ظرف با کتیبه پیوند زوج همراه با بیان نامشان تبریک گفته شده  و از این طریق یادمانی بسیار زیبا برای جشن ازدواج آنان خلق شده است.
خانواده، گروه‌های دوستانه، گروه‌های تحصیلی و کلاً گروه‌های کوچک دیگر نیز همانند گروه‌های کلان به حافظه جمعی وابسته هستند. حال اگر این حافظه جمعی برسازنده گروه در صنایع‌دستی خاص‌پردازی شده تجسم یابد، امکان حضور این حافظه در لایه‌های مختلف زندگی روزمره از طریق صنایع‌دستی مهیا می‌شود و فرآیند انتقال اطلاعات و عواطف افراد همواره در جریان خواهد بود و به زندگی عاطفی آنها، غنای بیشتری خواهد بخشید.
در بسیاری از خانه‌های ایرانی معمولاً ویترین‌هایی وجود دارد که در آنها ظروف چینی و بلوری قرار می‌گیرند و در بسیاری از مواقع می‌بینیم که این ظروف صرفاً جنبه تزئینی دارند و کمتر از آنها استفاده می‌شود. حال اگر در این ویترین‌ها به جای این ظروف، صنایع‌دستی خاص‌پردازی شده قرار گیرد و هر شیء در آن یادمانی باشد از یک رخداد معنادار در زندگی صاحبخانه یا عینیتی باشد از پیوندهای احساسی و عاطفی افراد، ما صرفاً با یک ویترین زیبا که بخشی از فضای خالی خانه را پر می‌کند مواجه نیستیم بلکه با یک «موزه شخصی یا خانوادگی» مواجه هستیم. این موزه‌ها برخلاف موزه‌های نوین که کمتر در زندگی روزمره حضور دارند و برای بازدید از آنها معمولاً باید از پیش برنامه‌ریزی داشت این قابلیت را دارند که عملکرد موزه‌ای را در تار و پود زندگی روزمره وارد کنند و مکث‌ها و تأملات معنایی و عاطفی را به جزئی لاینفک از زندگی روزمره بدل سازند. از این جهت است که می‌توان نام «موزه زندگی روزمره» را بر آنها نهاد.

منبع: ایران