به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ سومین نشست تخصصی «کتابخوان اهل قلم» توسط نهاد کتابخانههای عمومی کشور و همکاری انجمن قلم ایران، عصر دوشنبه ۲۹ خرداد با حضور جمعی از نویسندگان و اعضای این انجمن و همچنین جمعی از مدیران و معاونان نهاد کتابخانههای عمومی کشور در سالن اجتماعات انجمن قلم ایران برگزار شد.
نخستین نشست از سلسه نشستهای تخصصی کتابخوان اهل قلم ۳۰ خرداد و دومین نشست آن ۱۹دیماه سال گذشته در سالن اجتماعات انجمن قلم ایران برگزار شده بود.
محمدرضا سرشار رئیس انجمن قلم ایران در ابتدای این نشست، با ابراز خرسندی از برگزاری سومین دوره از نشستهای کتابخوان ویژه اهالی قلم، طی سخنانی گفت: برگزاری سلسله نشستهای کتابخوان حرکت و رسم بسیار خوبی است که در دوره جدید مدیریت نهاد کتابخانههای عمومی در سراسر کشور مطرح شده که کوششی ارزشمند برای گرم نگه داشتن تنور کتاب وکتابخوانی در کشور است. این حرکت باعث شده تا کتاب به موضوع روز رسانههای جمعی تبدیل شود و نظر مردم و خانواده را به خود جلب کند. این اتفاق مبارکی است که ما به سهم خود از بانیان این حرکت تشکر میکنیم.
سرشار در ادامه به ارائه پیشنهادهایی برای رونق حوزه کتاب و کتابخوانی در کشور پرداخت و گفت: در فرهنگ ما انواع و اقسام نذرها وجود دارد که بیشتر شامل آش، شله زرد، شربت و غیره میشوند که البته بسیار خوب است و باید پابرجا بماند. اما معتقدم که باید به اقتضای زمان نوآوریهایی در این زمینه داشته باشیم. یکی از این نوآوریها میتواند «نذر کتاب» باشد. در کشورهای غربی چنین رسمهایی وجود دارد ومعمولا کاروانهایی به راه میافتند و در ایام خاصی از سال به مردم کتاب هدیه میدهند.
وی افزود: ما در کنار آن نذر سنتی که غذای جسم است، به نذر برای غذای جان نیز احتیاج داریم. بنابر این ما میتوانیم کتابهای خوانده شده و بلااستفاده خود را در طول سال جمعآوری کنیم و به عنوان مثال در ایام ماه محرم، کتابهای مرتبط با این ایام را نذر کنیم و «نذر کتاب» را در ایام ماه رمضان، ایام حج، ولادت ائمه و سایر مناسبتهای ملی و مذهبی ادامه دهیم.
رئیس انجمن قلم ایران همچنین با اشاره به موضوع «وقف کتاب» گفت: ما از قدیمالایام موضوع وقف قرآن، مفاتیح و کتب ادعیه را در فرهنگ خود داشته و داریم، ولی الحمدالله امروز دیگر مساجد ما از این کتابها اشباع شدهاند. ما امروز به کتابهایی نیاز داریم که فرهنگ و معارف دینی را در قالب ادبیات و هنر، با زبان روز ارائه کنند. بنابراین معتقدم که باید دایره «وقف کتاب» را از کتب قرآن و مفاتیح و نهجالبلاغه و ادعیه فراتر ببریم و به ادبیات بکشانیم.
سرشار در ادامه از نقد کتاب، به عنوان دیگر عامل رونق کتاب و کتابخوانی یاد کرد و گفت: متاسفانه نقد در کشور ما همچنان در حاشیه قرار دارد. وقتی نقد واقعی از سوی اهالی فن ارائه نشود، عدهای افراد نوپا در حوزه ادبیات که مسئولیت صفحات ادبیات برخی روزنامهها را بر عهده دارند یا برای آنها مینویسند، گاها بر اساس تسویه حساب شخصی و حُب و بغض مطالبی را به عنوان نقد ارائه میکنند.
وی افزود: در دورههای گذشته انجمن قلم ایران با کمک نهاد کتابخانههای عمومی ایران، ماهنامهای به نام «اقلیم نقد» منتشر میکرد که ۱۹ شماره آن نیز منتشر شد، اما این ماهنامه در ادامه تعطیل شد و دیگر چیزی جایگزین آن نشد. وقتی در کشور نقد صحیح وجود نداشته باشد، سره از ناسره شناخته نمیشود و آن گاه هر کسی که ارتباطات قویتری در رسانهها دارد بیشتر مطرح میشود و به این صورت ارزش واقعی آثار عیان نمیشود و مردم در انتخاب صحیح آثار دچار اشتباه میشوند.
رئیس انجمن قلم ایران همچنین گفت: مقام معظم رهبری در ابتدای دهه ۸۰ در بیاناتی بر موضوع نقد کتاب بسیار تأکید کردند که این موضوع باعث شد از سال ۱۳۸۵ جایزهای برای نقد ادبی در وزارت ارشاد پایهگذاری شود. با اینکه این جایزه همچنان برگزار میشود، اما کافی نیست. ادبیات بدون کمک نقد صحیح نمیتواند رشد کند. با توجه به اینکه نقد از عرصههای درآمدزا نیست، نهادهایی مانند نهاد کتابخانههای عمومی کشور که در حوزه کتابخوانی حساسیت ویژهای دارد، میتوانند بر روی آن سرمایه گذاری کنند.
در ادامه این نشست برخی از اعضای انجمن قلم ایران به معرفی آثار خود پرداختند و محمد عزیزی در معرفی کتاب شعر «فرشته شکسته بال»، گفت: این کتاب شعر درباره فُطرسِ ملک است؛ فرشتهای که به برکت امام حسین علیه السلام بال شکستهاش در روز ولادت امام سوم، شفا پیدا کرد و به شکرانه خوب شدن بالش، به پیامبر قول داد که سلامِ سلام کنندگان بر امام حسین علیه السلام را به آن حضرت برساند.
وی افزود: ابتدا من قصد نداشتم که این شعر را به صورت کتاب منتشر کنم. در انتشارات گلستان کوثر جشنی برپا بود که من کاغذ یادداشت این شعر را که صبح همان روز سروده بودم همراه داشتم و تصمیم گرفتم که این شعر را در این جشن به حاضران هدیه کنم. پس از اینکه این شعر را خواندن مسئولین این انتشارات تصمیم گرفتند که آن را در قالب کتاب منتشر کنند. وی در ادامه به خوانش این شعر برای حاضران پرداخت.
همچنین علیاکبر والایی در معرفی اثری از خود با عنوان «تندبادی از سامرا» گفت: این اثر داستان تحریم تنباکو و قیام ملت ایران علیه قرارداد استعماری رژی را روایت میکند که پیش از این در نیمه دوم دهه ۷۰ با عنوان «باد در گیسوان آتش» منتشر شد و در همان سال جایزه جشنواره رشد را از آنِ خود کرد و به چاپ پنجم رسید. اما در سالهای اخیر این کتاب تجدید چاپ نمیشد که در نهایت با پیگیریهای صورت گرفته، به ناچار برای انتشار آن مجبور شدم بر اساس سلیقه ناشر، ۲ فصل دیگر به این اثر اضافه و آن را با عنوان «تندبادی از سامرا» منتشر کنم.
وی از این اثر به عنوان یک رمانهای تاریخی یاد کرد و گفت: در میان حوزههای مختلف نویسندگی، ارزشگذاری رمانهای تاریخی آن گونه که شایسته آن است صورت نگرفته و معمولا این گونه آثار در جشنوارهها جزء آثار خلاق محسوب نمیشوند. اما باید دانست که برای نگارش چنین آثاری علاوه بر پژهشهای تاریخی، نگاهی خلاقانه به داستان و پرورششخصیتهای فرعی، حول محور شخصیتهای اصلی آن وقایع تاریخی نیاز است که توجه به این موضوع جایگاه ویژهای به این آثار میبخشد.
محمد میرکیانی نویسنده کتاب «عمو رستم» نیز در این نشست، با اشاره به تعاریف رایج درباره آغاز داستاننویسی نوین ایرانی از دوره مشروطه، گفت: من سالها پیش کتابی را دیدم با عنوان «تفسیر سوره یوسف» به املاء احمدبن محمدبن زید طوسی، از متون کهن ادبی و تفاسیر تألیف شده در قرن هشتم هجری که با تصحیح استاد محمد روشن از سوی انتشارات علمی فرهنگی منتشر شده بود.
وی افزود: با خواندن این کتاب به تکنیکهایی در داستاننویسی دست پیدا کردم که مبنایی برای نوشتن کتاب «عمو رستم» شد. من اسم این گونه برداشت را نظیرهسازی گذاشتهام که برخی به اشتباه از آن به اقتباس یاد میکنند. نظیرهسازی به نویسنده این امکان را میدهد که از یک حکایت انواع و اقسام داستانها را روایت کند.
رضا رسولی، دیگر نویسنده حاضر در این نشست، به معرفی نخستین داستان بلند منتشر شده خود، با عنوان «سلام به سحر» پرداخت و گفت: من در ایام نوجوانی فیلمنامهای با عنوان «صبح سبز» نوشتم که دوازدهمین جشنواره فیلم وحدت دیپلم افتخار را دریافت کرد و در ادامه کتاب «سلام به سحر» را بر اساس آن نوشتم. این کتاب روایت تلاش دو نسل برای برپایی نماز است؛ دخترک نوجوانی که تازه به سن تکیف رسیده و از سوی دیگر پیرمردی که سالها هر روز بر بام خانه خود اذان میگفته.
حمید هنرجو نیز در ادامه این نشست کتاب «دانههای خوشبخت» را برای حاضران معرفی کرد و گفت: این اثر زندگی یک پدر و پسر در جادههای جنوب کشور را روایت میکند. به عبارتی این کتاب سعی دارد زحمات و مشقتهای زندگی کارگری را از نگاه این پدر و پسر ارائه کند. معتقدم علی رغم تلاش نویسندگان این حوزه، توقع جامعه کارگری در این گونه آثار برآورده نشده بود، و بنده سعی کردم در این اثر تصویر روشنتری از زندگی کارگران ارائه کنم.
همچنین پدرام پاکآیین با خوانش بخشهایی از کتاب «سفرنامه بوی گل»، طی سخنان کوتاهی در معرفی این اثر گفت: این اثر مجموعه شعر نوجوان است که آنها را در دوران نوجوانی با ذکر یاد امیرالمومنین علی (ع) سروده بودم.
در پایان این نشست نیز با اهدای لوح تقدیر از معرفی کنندگان کتاب، قدردانی شد.