به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ همایش «ایالات متحده، حقوق بشر و گفتمان سلطه» به مناسبت هفته حقوق بشر آمریکایی روز یکشنبه یازدهم تیر ماه در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار گردید. این همایش که به همت مرکز تحقیقات سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی دانشگاه تهران و انجمن ایرانی مطالعات جهان و مؤسسه اسلامی حقوق بشر لندن و دانشکده مطالعات جهان برگزار گردید با سخنرانی اساتید دانشگاه های ایران و آمریکا به کار خود ادامه داد.
آمریکا و امپریالیسم، به نام حقوق بشر
در ابتدای همایش دانیل کوالیک، استاد حقوق بشر بین الملل دانشکده حقوق دانشگاه پیتزبرگ با موضوع «آمریکا و امپریالیسم، به نام حقوق بشر» به سخنرانی پرداخت. وی گفت: به دنبال تهاجم نظامی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ ،مباحث گسترده ای در محافل رسانه ای با محوریت این موضوع آغاز شد که هدف دولت بوش از ملت سازی در عراق چیست. اگرچه این روزها به ندرت از عبارت ملت سازی به عنوان یکی از اهداف سیاست خارجی آمریکا مطلبی شنیده می شود.
وی ادامه داد: واقعیت آزار دهنده این است که آمریکا واقعا به هیچ وجه قصد ندارد در خاورمیانه یا هر جای دیگر در ایجاد ملتی مقتدر نقش داشته باشد. بلکه برعکس، همان طور که بارها و بارها شاهد بوده ایم، مثلاً در کشورهایی نظیر یوگوسلاوی، سودان، لیبی، یمن، سوریه، سومالی و اوکراین هدف آمریکا به صورت روزافزون بر تخریب و بالکانیزه کردن کشورهای مستقل استوار است. اهداف آمریکا در ویتنام نیز نابودی هرگونه دورنمای کشوری مستقل و دست نخورده بود. ژان پل سارتر که همراه برتراند راسل ریاست دادگاه بین المللی جنایات جنگی را بعد از جنگ آمریکا در ویتنام برعهده داشت، می نویسند: آمریکا دو گزینه در اختیار ویتنامی ها قرار داد. یا کاپیتوالسیون را بپذیرید که به موجب آن کشور به دو نیم تقسیم خواهد شد و یک نیمه آن را عوامل آمریکا اداره خواهند کرد. گزینه ی دوم این که تقریباً همگی کشته شوید. سارتر می نویسد: حتی در حالت اول که در آن یک کشور مستقل به دو نیم تقسیم می شد، بخش ویتنام از نظر فیزیکی محو نمی شد، بلکه از نظر اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی دیگر وجود خارجی نداشت. البته در حالت دوم، ویتنام به صورت فیزیکی محو می شد و آن گونه که آمریکا تهدید کرده بود بمب باران می شد و به عصر حجر باز می گشت.
جنگ آمریکا با تروریسم: فرار از عنوان تروریسم
در ادامه بو گراسکاب، استاد اقتصاد سیاسی بین الملل در دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا با موضوع «جنگ آمریکا با تروریسم: فرار از عنوان تروریسم» به سخنرانی پرداخت. وی گفت: برای بسیاری از شهروندان و سیاستمداران، این که یک نفر از منظر یک شخص تروریست و از منظر شخصی دیگر مبارز راه آزادی است، نقطه ی آغاز و پایان هرگونه مباحثه جدی درباره تروریسم است. این یک کلیشه پوچ و خطرناک است، زیرا در این تعریف حقایق قدرت پنهان شده است. نکته مهم این است که چه کسی مالک کلمه ترور است؟ کاری که آمریکا انجام می دهد گریز از تروریسم و در عین حال بمباران و کشتار است.
سیاست مهاجرت آمریکا و نقض حقوق بشر
سپس خانم تانیا ماریا گلاش-بوزا سخنرانی خود را با موضوع «سیاست مهاجرت آمریکا و نقض حقوق بشر» آغاز کرد. استاد جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی، علوم انسانی و هنر دانشگاه کالیفرنیا با اشاره به این نکته که در ۴۰ سال گذشته تعداد افرادی که دولت آمریکا بازداشت و یا اخراج کرده به میزانی چشمگیر افزایش یافته است، گفت: سیستسم های بازداشت مهاجران، مجموعه ای است از بازداشتگاه های وزارت امنیت داخلی، زندان های شهری و استانی، و زندان های خصوصی برای نگهداری افرادی که منتظر محاکمه یا اخراج هستند. بازداشت شدگان برای نقض هیچ مورد از قوانین جنایی زندانی نیستند. وزارت امنیت داخلی بازداشت غیر آمریکایی ها را با این ادعا توجیه می کند که چنین اقدامی تضمین خواهد کرد بازداشت شدگان در جلسات دادگاه مهاجرات شرکت خواهند کرد و اگر حکم به اخراج آن ها از کشور صادر شود، از آمریکا خارج خواهند شد. اما این وزارتخانه به طور معمول افرادی را بازداشت می کند که ظاهرا تهدیدی علیه کشور نیستند. وزارت امنیت ملی افرادی را بازداشت می کند که احتمال پیروزی آن ها در جلسات دادگاه به منظور اخراج از کشور بسیار زیاد است. افرادی که در نیروهای مسلح آمریکا خدمت کرده اند، مردمی که بیشتر عمرشان را در آمریکا زندگی کرده اند، مردمی که در آمریکا صاحب خانه و مراکز تجاری هستند، مردمی مانند جوزف دانتیکا که بیمار و از کار افتاده اند و مردمی که والدین، فرزندان، خواهران و برادران شان آمریکایی اند. وزارت امنیت داخلی حتی مردمی را بازداشت می کند که در حقیقت شهروندان آمریکا هستند اما نمی توانند این مساله را ثابت کنند. بازداشت مهاجران در آمریکا در حالی صورت می گیرد که کمترین اقدامات حمایتی درقبال آن ها به عمل می آید.
از جنگ های سرخ پوستی تا جنگ جهانی با تروریسم
در ادامه نشست آنتونی جیمز هال، استاد مطالعات جهانی شدن در دانشگاه لتبریج کانادا با موضوع «تاخت و تاز ایالات متحده به حقوق بشر برای توسعه امپراتوری آمریکا، از جنگ های سرخ پوستی تا جنگ جهانی با تروریسم» سخنرانی نمود. وی گفت: جنگ جهانی با تروریسم با مجموعه ای از عملیات همراه شده که بر فریب کاری گسترده استوار است. به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، طراحان جنگ جهانی با تروریسم یک دشمن جانشین به جای آن خلق و مسلح کردند و درباره تهدیدات ناشی از آن به تبلیغات گسترده پرداختند. جنگ جهانی با تروریسم در جبهه های مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و روانشناختی پیش برده می شود. این عملیات در داخل و خارج از کشورها شدیداً حقوق بشر و آزادی های انسانی را تضعیف کرده است. دموکراسی هایی که اکنون تو خالی به نظر می رسند. تحریفات صورت گرفته درباره ی جنایات ۱۱ سپتامبر این دروغ را توجیه می کند که برای هر اقدام تروریستی، جنگ درمان قطعی است. حال آن که جنگ افروزی، نمونه ای کامل از تروریسم است. معنای مشارکت در جنگ جهانی با تروریسم آن است که اجازه دهیم از عامه مردم به شدت جاسوسی شود تا تهدیدات حریم خصوصی مان شناسایی شود.
ظرافت های روانشناختی حقوق بشر در دیدگاه اسلامی
سخنران بعدی نشست محسن فاطمی استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد بود. وی که با موضوع «ظرافت های روانشناختی حقوق بشر در دیدگاه اسلامی» به سخنرانی پرداخت گفت: دیدگاه اسلامی نسبت به موضوع حقوق بشر تفاوت دارد با تفاسیر منفعت طلبانه از انسانیت و رویکردها و سیاست هایی که به انسان نگاه مادی دارد و آن را مورد انتقاد قرار می دهد. امروز ما با پدیده بردگی مدرن مواجه هستیم که به صورت مخفی گرفتاری های بسیار زیاد و متنوعی را به وجود آورده است. تحت عناوین و پوشش هایی همچون پیشرفت و توسعه. اما اگر ریشه ای به قضیه نگاه کنیم اهداف سلطه طلبانه در آن وجود دارد. از طریق بازی های روان شناختی گوناگون و ارائه راه های مختلف شناخت، امکان گفتمان های مختلف مشروعیت را محدود می کنند و عقلانیت سود محور خود را که بر مبنای نگاه هژمونیک آن هاست طراحی و تجویز می کند. دیدگاه اسلامی به حقوق بشر این نگاه آن ها را به چالش می کشد و نگاه خود محورانه و مصرف گرای آنان را رد می کند. پیامبر اسلام صلح و رحمت را به عنوان ماهیت مدیریت روابط معرفی کرد. قرآن ریشه های بهترین نظم و ارزش های اخلاقی ممکن را به ما معرفی می کند. دیدگاه بین فرهنگی اسلامی تأکید بر ارزش هایی دارد که غیر قابل تغییر و جهانی هستند. پیامبران پیرامون روابط درون فردی، روابط بین فردی، رابطه با طبیعت و رابطه با خدا، اصول مدیریتی و ارتباطی به ما ارائه داده اند.
در ادامه نشست مقاله جیمز پتراس با عنوان «آمریکا و ایران، دو مسیر برقراری سلطه» و دیوید سوانسون با عنوان «پیامی از آمریکا برای ایران» قرائت شد.
سپس رابرت فانتینا، روزنامه نگار در حوزه صلح و عدالت اجتماعی به سخنرانی با موضوع «دوگانگی در سیاست های حقوق بشری آمریکا» پرداخت.
آمریکا و حقوق بشر در اشغال عراق
سهراب صلاحی، استادیار گروه حقوق دانشگاه جامع امام حسین (ع) با موضوع «آمریکا و حقوق بشر در اشغال عراق» سخنرانی کرد. وی گفت: از مهم ترین دلایل اشغال گران گسترش حقوق بشر در عراق بود اما به خصوص آمریکایی ها در زمینه ارتکاب شکنجه و خشونت جنسی در عراق به ویژه در زندان ابوغریب ضربه سنگینی به وجدان بشریت وارد کردند که شاید نتوان نمونه دیگری در تاریخ برای آن پیدا کرد. آن چه اشغال گران در عراق انجام دادند بسیار فراتر از تغییر یک رژیم بود. زیرا علاوه بر قتل عام های فجیع و گسترده افراد غیرنظامی، بسیاری از زیر ساخت های این کشور نابود گردید و هیچ گونه سلاح کشتارجمعی در عراق یافت نشد. اشغال گـران در طول اشغال این کشور از سلاح های غیرمتعارفی چون سلاح های شیمیایی، بمب های خوشه ای، گلوله های فسفر سفید و اورانیوم ضعیف شده استفاده نمودند که باعث شد پیامدهای انسانی و اجتماعی شدیدی بر این کشور و حتی تا حدودی منطقه وارد گردد که تشدید شدید پدیده ریزگردها تنها یکی از این پیامدهاست.
تحلیلی تمدنی درباره بشرحقوق و حقوق بشر
در ادامه حسن حسینی از گروه مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان با موضوع «فرمانروایی بر امواج موج بازی در فرامین: تحلیلی تمدنی درباره بشرحقوق و حقوق بشر» به سخنرانی پرداخت. وی گفت: امروزه حقوق بشر در حرف و عمل نمون های از فرمانروایی بر امواج و موج بازی در فرامین است که زمانی بریتانیاییها و اکنون آمریکاییها آن را پیاده میکنند. یکی از استادان فلسفه اسکاتلندی می گوید: انسان ها ۳ دسته اند: متمدن، وحشی و بربر. مبنای حقوق بشر و نگاه ۵۰۰ ساله آمریکا به تمدن سازی نه برابری انسان ها بلکه این دسته بندی از انسان ها است.
حقوق بشر و گفتمان های آمریکایی سازی قدرت نرم
سپس حکیمه سقای بی ریا با موضوع «حقوق بشر و گفتمان های آمریکایی سازی قدرت نرم: نظام سلطه و مقابله با آن» سخنرانی کرد. وی گفت: زبان حقوق بشر جدید ترین گفتمان قدرت نرم آمریکایی سازی است که ایالات متحده از طریق آن تلاش می کند به سلطه خود بر جهان مشروعیت بخشد. اما مشخص شده است که استفاده آمریکا از گفتمان حقوق بشر به عنوان ابزار مشروعیت بخشی، نتیجه معکوس دارد. درست همان طور که مقوله مدرن سازی نتیجه عکس داد و به وابستگی منجر شد. برای رسیدگی به این مشکل، بازیگران بین المللی دولتی و غیر دولتی باید در راستای گفتمان سازی ضد سلطه حقوق بشری به مقابله با سلطه گری در بُعد معنایی حقوق بشر و در سطوح قانون گذاری، سازمانی و اعمال حقوق بشر بپردازند. این مسئله مهم است که بازیگران مزبور خود و فعالیت های شان را از واشنگتن جدا کنند. شرق شناسی و استثناگرایی آمریکایی باید به لرزه درآیند تا حقوق بشر تحول گرا ریشه بگیرد.
بررسی تطبیقی حمایت از حقوق بشر در اسلام و حقوق بین الملل معاصر
سید ابراهیم حسینی، عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) با موضوع «بررسی تطبیقی حمایت از حقوق بشر در اسلام و حقوق بین الملل معاصر» سخنرانی کرد. وی گفت: اصل عدم مداخله و اصل منع توسل به زور از جمله اصول کلی حاکم بر روابط بین المللی است که کلیات آن هم در نظام حقوقی اسلام و هم در نظام حقوق بین الملل معاصر پذیرفته شده است. البته در هر دو نظام حقوقی، موارد متعددی به عنوان استثنا بر این دو قاعده لحاظ شده است. در غرب در بین حقوق دانان در خصوص مفهوم حقوق بشر اختلاف نظر است. حسینی در ادامه به ریشه های این اختلاف نظرها و نقد تعدادی از اصول بیانیه حقوق بشر از منظر قرآن و احادیث پرداخت.
دموکراسی آمریکایی و گسل های حقوق بشری
در انتهای نشست فؤاد ایزدی، عضو هیئت علمی گروه مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان با موضوع «دموکراسی آمریکایی و گسل های حقوق بشری» سخنرانی کرد. وی گفت: انتخابات اخیر آمریکا علاوه بر نمایان کردن واقعیت انحطاط اخلاقی سردمداران آمریکایی، نشان از نوعی بیداری در جامعه آمریکا نسبت به کاستی های حقوق بشری در آمریکا دارد. مبارزات انتخاباتی آمریکا نشان داد که کلینتون و ترامپ دو روی سکه دولاراکراسی یعنی جنگ قدرت میان میلیاردرها هستند. مایکل پرنتی، اندیشمند آمریکایی در کتابی با عنوان دموکراسی برای عده ای معدود در سال ۲۰۱۰ می گوید: پول، خون حیاتی مبارزات انتخاباتی امروزی در آمریکاست. همچنین وست در کتابش با عنوان دموکراسی دسته چک به این مسأله می پردازد که چگونه پول، کمپین های سیاسی را فاسد می کند. آمارهای مؤسسه افکارسنجی پیو بین نشان می دهد که اکثریت قریب به اتفاق مردم آمریکا نسبت به نظام سیاسی-اقتصادی خود بی اعتمادند و تنها ۱۹ درصد اعتماد دارند.