فرهنگ امروز/ فرانک آرتا: چندی پیش دوستی از سر دلسوزی و فرط علاقه در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود به من میگفت اینهمه «ویژهنامه» و «یادنامه» برای عباس کیارستمی در روزنامه چاپ کردهاید چه فایدهای دارد؟! آیا همه این کارها باعث میشود که او به این دنیا برگردد؟ او به دلیل سهلانگاری از میان ما رفت و با همه عشقی که به زندگی داشت هرگز و هرگز برنخواهد گشت! و تنها برای ما یک «افسوس» باقی گذاشت... .
من هم در پاسخ او به این جمله بسنده کردم و گفتم؛ «افسوس»گفتنِ ما در کسری از ثانیه تمام میشود، اما به درازای تاریخ هفتهزارساله این سرزمین عمق دارد!
واقعیت این است که اغلب در تاریخ سرزمینمان داشتههای خود را قدر ندانستهایم! هر بزرگی در هر مرحله از سرگذشت پرفرازونشیب این مرزوبوم جلوتر از دیگران گام برداشت و بالاتر از لحافِ تاریخ قد برافراشت با انواع و اقسام تهمتها و فحاشیها مطرودش کردیم! و تنها گذر زمان غبارهای حسادت و بخل را از میان آنها زدود و تازه آیندگان متوجه بهای او شدند. هرچند که بهمثابه نوشدارو بعد از مرگ سهراب، آن عزیز از روزگار خود طرفی نبست و به دیار باقی شتافت! اما دستکم قلیلی از آیندگان نام و آثار آنها را پاس داشته و به نسل بعد از خود انتقال دادهاند. نظیر داستان فردوسی و سلطانمحمود غزنوی. مادامی که فردوسی زنده بود، مورد عتابسلطان قرار گرفت. تا اینکه دستآخر سلطانمحمود به غزنه بازمیگردد و دستور میدهد که معادل ۶۰ هزار دینار نزد فردوسی ببرند و از او عذرخواهی و دلجویی کنند، اما هنگامی که کاروان هدیه سلطان از یکی از دروازههای شهر رسید، پیکر فردوسی را از دروازه دیگر راهی گورستان میکردند! و کینه و نفرتپراکنی علیه «فردوسی ثانی در حکمت»، دامنگیرش شد و شیخ اشراق را در ٣٨سالگی جوانمرگش کردند و لکه ننگ همچون داغی بر پیشانی نامردان روزگارانش باقی ماند.
حکایت عباس کیارستمی هم چنین است. تا آن زمان که زنده بود، به انواع و اقسام تهمتها او را راندند. وقتی که بیمار شد، انگارنهانگار یکی از هنرمندان بنام روزگار بود که نام عزیز ایران را در جهان سینما طنینانداز کرده. بهراحتی از کنارش گذشتند!! و ناباورانه و با همه عشقی که به زندگی داشت، رهسپار دیار باقی شد! حالا هم ماها که از همان ابتدا از علاقهمندان او بودیم و هستیم و خواهیم بود با چاپ مطلب و انواع ویژهنامه او را یادآور میشویم. چون از تاریخ درس گرفتهایم که قدر این بزرگان را بدانیم. در ستایش کارهای این بزرگان بنویسیم، این حرکت را به سنت حسنهای تبدیل کنیم و یادآور شویم که باید همواره بر اتاق تاریک جهل، چراغی بیفروزیم تا همگان بدانند که قدردان بزرگان این مرزوبوم هستیم.