فرهنگ امروز/ بهار سرلک:
شاید قصد جین آستین از نوشتن رمان «نورثانگر ابی» طعنهای به سبک رایج گوتیک در آن زمان بود اما در نامهای به برادرزادهاش از لذت ممنوعهای که این نوع ادبیات داستانی به او میدهد، صحبت کرده بود. به گزارش گاردین، این نامه که جین آستین تاریخ آن را ٣٠-٢٩ اکتبر ١٨١٢ نوشته است، هفته آینده برای نخستینبار چوب حراج میخورد. آستین نامه را برای یکی از برادرزادههای عزیزش به نام آنا لفروی نوشت. در واقع یادداشتی برای ریچل هانتر، نویسندهای که رمان «بانوی مکلرن، قربانی بدذاتی» را در سال ١٨٠٦ نوشته بود و آستین و لفروی هر دو آن را خوانده بودند. آستین با بیرحمی سبک ملودرام هانتر را تقلیدی مسخرهآمیز معرفی میکند و کلیشهها و نواقصی را که در رمان پیدا کرده، مثل اشکهای تمامنشدنی قهرمان زن داستان، فضای سودازده و تکرار پیرنگ و شخصیتها دست میاندازد. نامه با این جمله آغاز میشود: «دوشیزه جین آستین خواستار رساندن بهترین تشکرها به خانم هانتر در نوروویچ است.» پس از آن از هانتر برای آوردن طرحهای مکانها در رمان تشکر میکند. آستین به نثر اغراقآمیز هانتر طعنه میزند و مینویسد یک بار «اشکها روی این طرحهای زیبا ریخت. » خواننده نامه تردید نمیکند که اشکها از خنده بیش از حد بوده و نه غم و اندوه. گابریل هیتن، کارشناس کتاب و دستنوشته در حراجی ساتبیز معتقد است این نامه، سندی قبل ملاحظه است. او میگوید: «گرچه پیش از این از محتوای نامه باخبر بودیم اما تا به حال پژوهشگران این نامه را ندیده بودند و در دسترس قرار گرفتن آن بسیار هیجانانگیز است.»انتظار میرود این نامه از مجموع سه نامهای که نوادگان خانواده آستین به حراجی سپردهاند به رقم بالاتری فروخته شود. کارشناسان تخمین میزنند این مجموعه به قیمت ١٦٢ هزار پوند فروخته شود. گرچه جنبه کمیک مقصود آستین در نوشتن این نامهها مشهود است اما هیتن میگوید تحت تاثیر تجسم آستین در دنیایی که هانتر تصویر کرده، قرار گرفته است. او میگوید: «شبیه به متنهایی است که او درباره رمانهای خودش مینویسد؛ صحبت درباره اینکه اگر شخصیتها در دنیای واقعی بودند چه اتفاقی برای آنها میافتاد.» هیتن معتقد است بهترین تقلید او از اثر هانتر، یادآور رمان «نورثانگر ابی» است که در سال ١٨٠٣ تمام شد اما بعد از درگذشت آستین منتشر شد. در این کتاب، آستین نگاه منتقدانهاش را به سمت قراردادهای ژانری میبرد که با پایان یافتن قرن هجدهم، به خاطر نویسندههایی مثل ماتیو لوییس و آن رادکلیف تبوتابش در میان زنان جوان شایع شده بود. لحن آستین در این نامه به اندازه ژانر رمان «نورثانگر ابی» اهانتآور نیست. این نویسنده پس از گذشت یک دهه از تمام کردن رمان طعنهآمیزش هنوز همچنین ادبیاتی را دنبال میکند. هیتن لذت بردن آستین از رمانهای گوتیک را شبیه به عشق به هنرهای سطح پایین این روزها میداند. میگوید: «در این نامه او با دوستی صحبت میکند و از لذتی که این مهملها به او میدهند حرف میزند- در واقع مردم آن زمان نهتنها رمان گوتیک، بلکه به طور کل رمان را مهمل میدانستند. البته جین یکی از مدافعان سرسخت کمال هنری رمان بود اما لزوما از همه رمانها پشتیبانی نمیکرد.» پیش از این متن نامه از طریق چهار نسخه رونویسیشده در قرن نوزدهم در دسترس بود که در آن خطاهایی دیده میشد و مطالبی اضافه شده بود. این نامه دریچهای به روی درگیری آستین با نویسندگان معاصر میگشاید. در این زمان آستین دورهای مهم از زندگی حرفهایاش را پشت سر میگذاشت. نخستین رمان او «عقل و احساس»، سال پیش از آن منتشر شده بود و این در حالی بود که دستنوشتههای رمان «غرور و تعصب» هنوز روی میز ناشر قرار داشت.
روزنامه اعتماد