به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شرق: قدمت دوستی دیرینه و عمیق ایران و چین به بیش از دو هزار سال میرسد. روابط فرهنگی ایران و چین در قرن پنجم میلادی چنان توسعه یافت که این دوره را «عصر طلایی» فرهنگ و ادب ایران در چین دانستهاند. زبان و ادب فارسی در چین بسیار رواج داشته و مشترکات فراوانی میان فرهنگ ایران و چین در حوزه فلسفه، هنر و ادبیات دیده میشود اما شناخت مردم دو کشور از ادبیات معاصر و تحولات ادبی که در قرن بیستم رخ داده، اندک است. بهدعوت مرکز فرهنگی شهرکتاب و مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، هیئتی از انجمن نویسندگان چین در روز پنجشنبه پنجم مرداد در نشستی حضور یافتند. محمدخانی، معاون فرهنگی و بینالملل شهرکتاب، به پیشینه روابط فرهنگی میان ایران و چین اشاره کرد: «درباره روابط فرهنگی ایران و چین بسیار نوشته و سخن گفتهاند؛ از عصر درخشان فرهنگ ایران در چین، از چگونگی ورود اسلام به چین، از خاندان بزرگ ایرانی در سرزمین چین، از نگارگری در ایران و چین، از هنر سفالگری و چینیسازی در ایران و چین، از تاثیر ایرانیان بر معماری چین، از کارنامه ایرانیان عهد باستان در چین از دهکده پارسی در جنوب چین و از سنگنبشتههای فارسی در چین. در صد سال گذشته هم آثار کلاسیک فارسی به چینی ترجمه شده و آثاری از ادبیات و حکمت و تاریخ چین به فارسی. اگرچه آثاری که از فرهنگ و تاریخ و هنر و اندیشه چین به فارسی ترجمه شده بیشتر از آثاری است که از ادبیات و فرهنگ ایران ترجمه شده است اما در حوزه ادبیات معاصر و تحولات ادبی در پنج دهه گذشته در دو کشور آثار اندکی به هر دو زبان ترجمه شده است.» لی ای مینگ، رئیس دفتر انجمن نویسندگان و منتقد ادبی چین نیز گفت: «ایران یکی از کشورهای متمدن جهان است که اشعار کلاسیک برجستهاش در ادبیات جهان، جایگاه بسیار مهمی را اشغال کرده. شاهکارهای جاودان شاعران نامداری همچون فردوسی، خیام، سعدی، حافظ و... به زبانهای مهم دنیا ترجمه شده که توجه و تحسین بسیاری از علاقهمندان ادبی سراسر جهان را برانگیخته است.» و به «گلستان» سعدی اشاره کرد. او درباره چین معاصر نیز گفت: «بعد از ورود به قرن بیستم، ادبیات مدرن چین هرساله حدود پنجاه هزار کتاب منتشر میکند، چیزی بالغ بر نهصدهزار شعر در مجلههای ملی به چاپ میرسد و حدود صد هزار رمان آنلاین در اینترنت منتشر میشود. همزمان بسیاری از آثار ادبی خارج از کشور نیز معرفی، ترجمه و منتشر میشوند تا سطح دانش و آگاهی علاقهمندان به مطالعه را غنیتر کنند. از آنجایی که نوینسازی چین همگام با سرعت جهانی بوده، مکتبهای رمان نوین خارجی منجر به تولید آثاری مثالزدنی شده. در بازگشت به سنتهای ادبی، هنری، فرهنگ سنتی چینی موردتوجه قرار گرفته و همین بداعت و دگرگونی موجب ایجاد جریانی تازه شد. نویسندگان چینی جایزه بینالمللی ادبی بسیاری را بردهاند و ادبیات نوین چینی روزبهروز تبدیل به قدرتی برای دگرگونی ادبیات جهان شده و میتوان گفت که چین بیشک یکی از کشورهای بزرگ در زمینه ادبیات است اما بهدلایلی چون فرهنگ و زبان متفاوت، آثار ادبی مدرنی که در دسترس عموم مردم جهان باشد بسیار کم است.» فوشیو یینگ، رماننویس چینی، درباره وضعیت رمان معاصر چین، چنین گفت: «نویسندگان چینی در دهه هشتاد قرن بیستم میلادی، از فرهنگ غرب تاثیرات عمیقی پذیرفتند. در سالهای اخیر همراه توسعه برقآسای جامعه چین، نویسندگان چینی موقعیتشان دستخوش تغییرات زمانه شده بود. آنها داستانهای چین جدید را با توجه به فرهنگ سنتی و با استفاده از روشهای منحصربهفرد زیباییشناسی مردم چین، روایت کردند. ویژگی رمانهای چینی، داشتن حس تاریخی است. بسیاری از نویسندگان چینی، خود را وقف توصیف تجارب چین قرن بیستم کردند. آنها به کرات از تاریخ انقلاب چین و جریان نوینسازی نوشتند و تجارب پیچیده مردم چین را در عصر نوین بیان کردند.» لیشائو جون، شاعر شعر معاصر چین را در یک بازه چهلساله به چهار دوره تقسیم کرد و گفت: «دوره نخست، دورهی شعر مبهم است که پایه اصلی مطالعات خارجی است و ترجمه شعر در این دوره رایج شده است. شعر مبهم پیدایش یک نوع جریان جدید شعری در دوره بعد از انقلاب بزرگ فرهنگی است که در جستجوی خصلت فردی، خودجویی و دعوت حقیقت و کمال و بازگشت طبیعت انسانی است و دارای روح روشنگر نیرومند، فکر انتقادی و آگاهی از عصر است که یک نوع روش جدید بیان شعر و جستجوی زیباییشناسی است. در دوره دوم، شعر در جستجوی ریشهها و سنتهای درونی است. دوره سوم، دوره اساسی طرح شعر نام دارد. این مرحله کندوکاو در درجات پایینتر و نزدیکی به طبیعت و پرکردن پایههای شعر است. از نشانههای این دوره ظهور شاعرانی از طبقات پایین و شکوفایی شعر محلی است. مرحله چهارم، مرحلهی جدیدی است که من پیدایش سریع آن را پیشبینی میکنم و آن را مرحله روبه پیشرفت مینامم. در این دوره شاعران بزرگی پدید میآیند.» یوگویلی، مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مطالعات زبانهای خارجی پکن، نیز به ترویج اهمیت فردوسی در چین و ترجمه چند کتاب برای انتقال روح فردوسی به فرهنگ چین اشاره کرد و گفت که سالهاست بههمت رایزنی فرهنگی مراسم بزرگداشت فردوسی در دانشگاه چین برگزار میشود.
دکتر الهام میرزانیا، درباره تاریخ ادبیات چین گفت که با متون فلسفی آغاز شده که در ایران بارهاوبارها چاپ شدهاند. در کتاب «اشعار مقدس»، اشعار محدوده پانصدسالهای را که در شمال چین سروده شدهاند، جمعآوری شده و کتاب دیگر هم که «اشعار چو یوان» است که هیچکدام از این کتابها به فارسی ترجمه نشدهاند. آزاده باقری، به مواجهه خود با فرهنگ چینی پرداخت: «اولین کار مشترک ما با یوگویلی ترجمه «تاریخ ادبیات چین» از زبان چینی به فارسی بود. در مسیر ترجمه این کتاب بهقدری تشابهات فرهنگی و ادبی بین ایران و چین دریافت کردم که بعد از آن به مطالعات تطبیقی پرداختم.» دکتر مهدی محبتی به وامگیریهای فرهنگ ایران از فرهنگ چین اشاره کرد و گفت که چین از چند جهت برای ما اهمیت دارد، از جهت تاریخی و همچنین از جهت اسطورهای همیشه پیوندهای مهمی میان ما بوده است. «ادبیات ما پر است از واژگانی چون مشک ختن، بت چین، چین و چگل، آهوی چین، کیمیا و جادو و استعارات بسیاری از این فرهنگ وارد ادبیات ما شده است. هرجا در فرهنگ ما صورتگر و صورتگری میآید به چین ربط دارد. چین بهلحاظ تاریخی و مدرنبودن دنیا را همیشه در قبضه داشته. شاید بیش از ده درصد ادبیات ما در حوزه صورتگریهای تصویری مرهون چین است که تا امروز ادامه یافته.»
علیاصغر سیدآبادی درباره اهمیت تبادل ادبی در زمینه ادبیات کودک با نویسندگان چینی گفت: «درباره بازار کتاب چین اطلاع زیادی ندارم اما به نظر میآید که آنجا هم تمام بازار در قبضه چند ناشر بزرگ اروپا باشد. این باعث شده که از شناخت فرهنگ و کشورهای دیگر محروم شویم.» دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور نیز به ارتباطش با ملت چین اشاره کرد که از ۲۰۰۴ آغاز میشود، زمانی که در دانشگاه بینالمللی شانگهای دو سال تدریس میکرد.