به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ حوزه خبر و اطلاع رسانی یکی از سخت ترین مشاغل است اما در همین حوزه برخی شاخه ها سختی مضاعف دارند که عکاسی خبری آنهم از اتفاقات بحرانی یکی از این شاخه هاست. در کنار اینها عکاسان بحران همواره با خط قرمزهایی بنا به موقعیت های متفاوت رو به رو هستند و از سوی دیگر گاه جانشان در خطر است و همچنین از نظر روحی ممکن است در معرض آسیب قرار بگیرند. با اینهمه از آغازین روزهای انقلاب اسلامی، عکاسی بحران توانست در کشور جان بگیرد و در دوران ۸ سال دفاع مقدس به یک رشد و بالندگی سریعی برسد به طوریکه از رویداد انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی آرشیو به جا مانده عکاسان، امروزه بهترین بازگوکننده آن رویدادهاست.
بعدها در زمان زلزله بم یکی از مهمترین تجارب در زمینه عکاسی بحران از سوی عکاسان تجربه شد و کم و بیش این تجربیات در بحران های طبیعی و غیرطبیعی از سوی عکاسان ادامه یافت. از آخرین رویدادهای اینچنینی که حضور عکاسان نقش تعیین کننده و موثری را ایفا کرد می توان به حادثه پلاسکو و حمله تروریستی به حرم مطهر امام خمینی (ره) و مجلس شورای اسلامی اشاره کرد. هر چند معمولا عکس های معدودی از این رویدادها شاخص می شوند ولی در حمله تروریستی داعش به مجلس شورای اسلامی دو عکس بیشترین بازتاب را در رسانه های داخلی و خارجی داشت؛ یکی از آنها تصویر کودکی را نشان می داد که در گیر و دار تیراندازی از محل خطرناکی در ساختمان مجلس جا به جا می شود و دیگری تصویری از پشت سر دو نیروی امنیتی که در حال جا به جایی و نزدیک شدن به محل تروریست ها هستند.
با وجود این دانسته که عکس ها امروزه نقش موثری در اطلاع رسانی و تاثیرگذاری در جامعه ایفا می کنند اما عکاسان بحران همواره از موانع و مشکلات گلایه دارند در این گزارش با توجه به نزدیک شدن به روز خبرنگار و داغ شدن بحث اهمیت خبر و با نظر به اینکه عکاسی نیز بخش مهمی از کار خبر و اطلاع رسانی محسوب می شود نگاهی داریم به اهمیت عکاسی بحران در جریان های مهم خبری، موانع و مشکلات و راه های اعتلای این حوزه.
نگران بودیم دوربین هایمان را بگیرند
امید وهابزاده عکاس خبرگزاری فارس که عکس معروف پسربچه ای را که توسط نیروهای امنیتی از ساختمان مجلس در حال جا به جایی بود گرفت و خیلی زود این عکس بازتاب جهانی پیدا کرد درباره آن روز و نحوه گرفتن آن عکس و چرایی این میزان تاثیرگذاری اش به خبرنگار مهر گفت: من از ساعت ۱۰ به محل حادثه رسیدم اما حتی تا بعد از گرفتن این عکس هم باورم نمی شد ماجرا تا چه اندازه جدی است. وقتی به محل حادثه رسیدم به جز من، آقای محمدرضا عباسی از خبرگزاری مهر حضور داشت. آن اوایل راه را نبسته بودند و فضا خیلی امنیتی نبود اما وقتی از طرف ساختمان مجلس به بیرون شروع به تیراندازی شد اوضاع تغییر کرد البته صدای تیراندازی در ابتدا کم بود اما نزدیک به ساعت ۱۲ دیگر صدای رگبار می آمد.
این عکاس سابق خبرگزاری مهر و باشگاه خبرنگاران جوان ادامه داد: در ابتدا به دلیل اینکه عکاسی از مجلس ممنوع است نگران بودیم دوربین هایمان را بگیرند به همین دلیل از مردمی که داشتند فیلم و عکس می گرفتند عکاسی می کردیم اما وقتی از داخل مجلس به بیرون تیراندازی شد با لنز تله شروع به عکاسی از مجلس هم کردیم. ساعت یک و نیم بود که تصمیم گرفتم از جایی که هستم به سمت دیگر خیابان بروم و کمی به مجلس نزدیک تر شوم که در آنجا متوجه شدم دارند شیشه یکی از طبقات پایینی را می شکنند و دیدم نیروهای امنیتی بچه کوچکی را که بعدها فهمیدم اسمش عماد است از پایین به سمت بالا منتقل کردند. گویا کودک در طبقات کناری که ناامن بود قرار داشت و به جای امنی منتقلش کردند چراکه امکان انتقالش به بیرون از منطقه مجلس نبود. خیلی ها فکر می کنند دارند بچه را به پایین می فرستند در حالیکه داشتند او را به داخل مجلس بازمیگرداندند.
خیلی ها فکر می کنند دارند بچه را به پایین می فرستند در حالیکه داشتند او را به داخل مجلس بازمیگرداندندوی بیان کرد: بعد از این صحنه کلا عکاسی در منطقه را ممنوع کردند و این آخرین عکس هایی بود که من گرفتم. وقتی عکس را می گرفتم این حس را داشتم که از میان همه عکس هایی که از صبح گرفته بودم جذاب تر است و حس صلح طلبی در آن وجود دارد. در این عکس شما یک بچه و معصومیت آن را می بینید که در یک فضای امنیتی قرار دارد و در میانه یک حمله تروریستی گیر کرده است. نشانه هایی که در عکس بود باعث شد خیلی زود در خبرگزاری های داخلی و خارجی دیده شود البته ارسال سریع عکس هم یکی از دلایل دیده شدن آن بود. خبرگزاری فارس خیلی سریع آن را منتشر کرد و چند آژانس دنیا هم آن را خریدند.
وهاب زاده با اشاره به اینکه این عکس داستان دیگری هم پیدا کرد، گفت: خانواده آن بچه به دلیل مشکل حاد کبدی که این پسربچه داشت به مجلس مراجعه کرده بودند و همین مساله باعث شد بعدا وزیر بهداشت دستور بدهد کل هزینه های درمان این بچه پرداخت شود که البته من نمی دانم الان در چه مرحله ای است، اما اگر یک عکس توانسته باشد مسیر زندگی این بچه را تغییر دهد خوشحالم.
این عکاس خبری درباره مشکلاتی که در روز مورد نظر برای عکاسی داشت، بیان کرد: فضا بسیار امنیتی بود و من هم درک می کنم که نیروهای امنیتی وظایفی دارند اما ما هم به عنوان عکاس خبری مسئولیت داشتیم که عکس هایمان را بگیریم اما خیلی تمایل وجود نداشت که عکاس ها آنجا باشند و مدام به عقب هدایت می شدیم. شخصا تقاضایم این است که در این موارد با عکاس همکاری صورت بگیرد و از یک فاصله ایمن اجازه عکاسی به عکاس داده شود. همین عکس ها می توانند جریان ساز باشند و حتی عکس ها باعث شد از این حادثه تروریستی تصویر مثبتی از ایران به دنیا نشان داده شود. البته خیلی مواقع برای خود ما هم خطرناک است مثلا در حادثه پلاسکو من گاه جایی عکاسی می کردم که نیم ساعت بعد آنجا ریخت اما به هر حال ما عکاسان بحران میل به گرفتن این عکس ها در خونمان است و دوست داریم بهترین عکس ها را بگیریم.
وی تاکید کرد: انتظار دارم وزارت ارشاد و نیروی انتظامی نگاه امنیتی را از روی عکاسان خبری بردارند و حس نکنند که ما مزاحم کارشان هستیم و هیچ عکسی نباید گرفته شود چون این عکس ها ثبت تاریخ است و ابعاد یک بحران را نشان می دهد. آنها می توانند یک فاصله مشخصی را تعیین کنند ولی هر چند دقیقه به عکاس نگویند عکاسی ممنوع شد؛ این موضوع واقعا استرس ایجاد می کند.
امید وهابزاده و عرفان کوچاری
وی در پایان درباره ارسال عکسش به جشنواره هایی چون ورلد پرس نیز اظهار کرد: بیشتر این جشنواره ها آبان ماه فراخوان دارند و من سعی می کنم عکسم را به بیشتر جشنواره های خبری مهم بفرستم.
عکاسان بحران باید آموزش ببینند
عرفان کوچاری عکاس خبرگزاری تسنیم عکس دیگری را از صحنه ترور در مجلس شورای اسلامی گرفت که آن هم بسیار دست به دست چرخید. عکس دو مامور نیروی امنیتی که در حال دویدن به سمت محل حادثه بودند. وی درباره این عکس و روز حادثه به خبرنگار مهر گفت: حدود ساعت ۱۱ بود که مشخص شد خبر حمله تروریستی به مجلس درست است و من به محل رفتم که دیدم میدان بهارستان را بستهاند و به ناچار دور زدم و با نشان دادن کارت خبرنگاری به منطقه رسیدم. در جایی که کنار عکاس ها ایستاده بودم متوجه شدم دو نیروی امنیتی که پشت ما بودند می خواهند جا به جا شوند. در واقع از جایی که ما بودیم اگر قرار بود به محل نزدیک تری بروی باید حتما می دویدی چون در تیررس مستقیم تروریست ها بودیم. وقتی آنها شروع به دویدن کردن می دانستم عکس خوبی خواهد شد چون حالت نیم خیز بودن دو مامور و اینکه از پشت سر از آنها عکس می گرفتم عکس را جذاب می کرد البته متنی که کنار این عکس چاپ شد به دیده شدن آن بسیار کمک کرد.
وی ادامه داد: این عکس خاصیتش این بود که نوعی امنیت ملی را نشان می داد و چون چهره ها مشخص نبود هر کسی را می شد جایگزین آن دو نفر کرد. لباس شخصی بودن دو نفر هم فلاش بکی می زد به داستان های قدیمی اوایل انقلاب و ترورهایی که آن روزها صورت می گرفت. از آنجا که آن روزها فیلم «ماجرای نیمروز» هم در حال اکران بود این عکس رجعتی هم به آن فیلم داشت.
این عکاس خبری درباره تفاوت عکس خودش با عکس وهاب زاده بیان کرد: عکس وهاب زاده ۹۰ درصد در رسانه های خارجی بازتاب داشت و عکس من ۱۰ درصد ولی عکس من در رسانه های داخلی ۹۰ درصد بازتاب داشت و عکس آقای وهاب زاده ۱۰ درصد. در عکس وهاب زاده المان هایی هست که فهم جهانی بیشتری دارد و کودکی که در تصویر است آن را جذاب می کند. عکس من بیشتر خوانش داخلی دارد و مردم خودمان حس درون عکس را درک می کنند برای همین در رقابت جشنواره های جهانی عکس وهاب زاده شانس بیشتری برای دیده شدن دارد.
کوچاری درباره مشکلاتی که در حوزه عکاسی خبری- بحران وجود دارد، گفت: اولین مشکل ما آموزش ندیدن عکاس هاست. من به عنوان یک عکاس که در صحنه آتش سوزی و ترور و حتی زلزله ممکن است حاضر شوم باید بدانم دقیقا در این موقعیت ها چه اتفاقی قرار است بیفتد تا دست و پای نیروهای امدادی و انتظامی و امنیتی را نبندم و بدانم خودم را در خطر جدی قرار ندهم که گرهی به گره موقعیت بحرانی اضافه کنم. اخیرا رویترز عکاسی را در یک منطقه عملیاتی در خاورمیانه از دست داد و به خاطر این موضوع مواخذه شد که چرا عکاسی را فرستاده بودند که آموزش ندیده بود. منِ عکاس باید بدانم باید با چه کسی و کجا هماهنگ کنم یا تا کجا می توانم جلو بروم. من به عنوان عکاس سر بسیاری از آتش سوزی ها رفته ام اما حتی یک ماسک و جلیقه به من داده نشده است.
وی بیان کرد: یک حلقه مفقوده بین نیروهای امدادی و انتظامی و رسانه ها وجود دارد که آن حلقه مفقوده همانی است که باید من عکاس را آموزش دهد؛ آن هم در این شرایط که رسانه ها به طور قارچی در حال زیاد شدن هستند و ممکن است عکاسان بی تجربه دردسر ساز باشند. من به نیروهای امنیتی حق می دهم از جان عکاسان و نحوه اطلاع رسانی مراقبت کنند اما مشکل آنجاست که من به عنوان عکاس نمی دانم دقیقا در هر بحران باید با چه کسی هماهنگ شوم مثلا حفاظت یک اتفاق بحرانی دست یک نیرویی است اما یکباره فرد دیگری عکاسی را ممنوع می کند. شما توجه کنید اگر عکسی که من گرفتم یا آقای وهاب زاده و دیگر همکاران گرفتند نبود، تنها عکس جنازه های داعشی به دنیا مخابره می شد در حالیکه بسیاری از عکس ها از همین حادثه حس همدلی را بین مردم پیش آورد و امنیت ملی بیش از حضور داعشی ها برجسته شد.
نیازمند یک تفاهمنامه برای حمایت از عکاسان هستیم
کمال الدین شاهرخ عکاس با سابقه خبری و مستند اجتماعی درباره عکاسی در شرایط بحران به خبرنگار مهر گفت: عکاسی در شرایط بحران علیرغم اینکه هیجان انگیز است و کسانی که هیجان را دوست دارند جذب آن می شوند، خطرناک است و با جان انسان بازی می کند. امروزه نسل سومی وارد این عرصه شده اند که دوست دارند عکس هایشان دیده شود و در حوزه هایی وارد شوند که کمتر عکاسی حاضر به حضور در آن عرصه است که همین یک شرایط متناقض را ایجاد می کند ولی نکته اصلی این است که مسئولان باید به عکاسان اعتماد کنند و آنها را کنار خود ببینند چون به قدر کافی برای آنها شرایط سخت است.
وی ادامه داد: جامعه به راحتی عکاسان خبری را نمی پذیرد برای همین خیلی از عکاسان دوست ندارند وارد این عرصه شوند. این در حالی است که ما در یک منطقه بحران خیز زندگی می کنیم که خیلی از رویدادهایش قابل پیش بینی نیست. منظورم هم حوادث طبیعی و هم حوادث غیر طبیعی است. از طرف دیگر اخبار این منطقه باید خیلی سریع اطلاع رسانی شود یعنی ما باید سهم نگاه خودمان به رویدادها را داشته باشیم ولی متاسفانه عکاسان ما مورد حمایت نیستند.
این عکاس پیشکسوت بیان کرد: عکاسان انقلاب و دفاع مقدس دیگر به ندرت وارد چنین عرصه های خبری میشوند در حالیکه پر از تجربه هستند، برای همین عکاسان پر شور جوانی وارد این عرصه شده اند که شاید حتی به عنوان یک فتوژورنالیست از حق خودشان هم آگاه نباشند.
اخبار منطقه بحران باید خیلی سریع اطلاع رسانی شود یعنی ما باید سهم نگاه خودمان به رویدادها را داشته باشیم ولی متاسفانه عکاسان ما مورد حمایت نیستندشاهرخ با بیان اینکه عکاسی بحران در واقع بعد از زلزله بم وارد مرحله جدی شد، اظهار کرد: ما در زمان وقوع زلزله بم حدود ۵۰ نفر عکاس بودیم که دور هم جمع شدیم تا سریع بتوانیم اطلاع رسانی کنیم و آن اطلاع رسانی به نیروهای امدادی کمک بسیاری کرد، اما با گذشت زمان موانع سر راه عکاسی بحران بیشتر شد و خیلی از آن عکاسان دلسرد شدند. حتی عکاسانی در آن میان بودند که سابقه درخشانی در دوران دفاع مقدس داشتند ولی دستخوش ناملایمات شدند و کم کم کناره گیری کردند. اما به هر حال امروزه جوان هایی وارد میدان شده اند که نیاز است مورد حمایت قرار بگیرند و نباید هر ارگانی به خودش اجازه بدهد از کار آنها ممانعت کند.
وی درباره راه حل مشکلات این حوزه نیز گفت: ۱۵ سال پیش ما یک تعاملی با فرمانده وقت نیروی انتظامی داشتیم و تفاهمنامه ای امضا شد که به دنبالش کارتی برای خبرنگاران و عکاسان این حوزه صادر شد که به واسطه آن عکاس ها می توانستند تا پشت خط قرمزها در این رویدادها حاضر باشند. متاسفانه به مرور اعتبار آن کارت کم شد و امروز عکاس ها فقط کارت عکاسی خبری خود را دارند. این در حالی است که می شود ۵۰ یا ۱۰۰ عکاس را شناسایی کرد و دوباره تفاهمنامه ای امضا شود تا این افراد مورد حمایت قرار بگیرند. نیروهای دولتی باید بدانند عکاس یک نیروی کمکی برای آنها است و ثبت تاریخ تصویری از رویدادها برعهده همین عکاسان است.
این عکاس پیشنهاد کرد انجمن ملی عکاسان ایران با ارگان های متولی در یک تعامل سازنده تفاهمنامه مجددی امضا کنند تا در آن هم خط قرمزها و هم حمایت ها مشخص باشد. وی در عین حال از نیاز مبرم عکاسان به آموزش مسایل ایمنی تاکید کرد و در پایان گفت: اگر قرار باشد در شرایط بحرانی یک عکاس از کوچکترین سازمان درگیر در آن رویداد تا بزرگترین آن، اجازه بگیرد و نداند با کدام نهاد باید رو به رو شود یا از کجا باید حمایت شود، این حوزه رو به افول می رود. گاه می بینیم در این دنیایی که همه چیز آنلاین در حال مخابره شدن است، عکس هایی که مصالح کشور و انقلاب را در نظر نمی گیرند مخابره می شوند و به همین دلیل می گویم ما در همه زمینه ها نیاز به آموزش و درایت داریم. عکاسان هم باید در وهله اول در این موارد مصالح کشور و نظام را درنظر بگیرند تا خدای ناکرده خدشه ای به مصالح کشور وارد نشود و صرف تشویق دیگران آنها را وادار به انتشار یک عکس نکند. امروزه هیچ نهادی نیست که به اهمیت عکس پی نبرده باشد و تنها نگرانی آنها این است که تصویری منتشر نشود که باعث اختلال شود. به اعتقاد من همه اینها با یک تفاهم و آموزش درست و داشتن متولی در این زمینه قابل حل است.
نیازمند یک سازمان عکاسی هستیم
سید عباس میرهاشمی از عکاسان پیشکسوت و مدیر عامل انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس نیز در گفتگو با خبرنگار مهردرباره شرایط عکاسی بحران بیان کرد: هر فرد متخصصی برای انجام وظیفه نیاز به حمایت و هماهنگی و همراهی بسیاری از ارگان ها دارد. خصوصا در عرصه خبرنگاری اگر همراهی و پشتیانی جدی از نظر امنیتی و حقوقی نباشد، فرد نمی تواند انجام وظیفه کند. من معتقدم در کشور ما اگر این حوزه مورد حمایت قرار بگیرد حرف های زیادی برای گفتن وجود دارد و افراد این حرفه می توانند در جامعه تاثیرگذار باشند و مانع هزینه های سنگین شوند.
وی ادامه داد: اگر ما جامعه عکاسی را عضوی از جامعه بدانیم که می توانند باعث آرامش شوند و سرمایه های جامعه هستند آنوقت نگاهمان متفاوت خواهد بود. ضمن اینکه تلاش می کنیم قالب های امنیتی رعایت شود، در ضمن می توانیم آثار ارزشمندی از تاریخ خود داشته باشیم. هر جا در طول تاریخ همراهی و همدلی وجود داشته آثار تاثیرگذاری خلق شده اند و نباید به دلیل وجود عده ای قلیل و سودجو در میان هر قشر، کلا آن قشر را پس زد.
میرهاشمی با اشاره به عکس وهاب زاده از حادثه تروریستی مجلس بیان کرد: این عکس به دلیل نگاه خوب عکاس و متن همراه با عکس، توانست جامعه را در بحران آن رویداد تحت تاثیر قرار دهد و همدلی ایجاد کند. ضمن اینکه بعد از این عکس درایتی ایجاد شد که سرنوشت آن کودک دنبال شود و یک جریان جدی در حوزه عکاسی مستند به وجود بیاید. اگر ما بتوانیم شرایط را مهیا کنیم می توانیم شمار چنین عکس هایی را اضافه کنیم و به یک استانداردسازی برسیم.
وی درباره تفاوت مشکلات پیش روی عکاسان بحران در شرایط امروز و عکاسان دفاع مقدس گفت: در این باره می شود مفصل گفتگو کرد اما به طور خلاصه می توانم بگویم در دوران دفاع مقدس وقتی ما مجوزی را برای عکاسی می گرفتیم و وارد منطقه می شدیم دیگر مانعی وجود نداشت ولی در جامعه شهری ممانعت های بسیاری برای عکاس پیش می آید و هر کسی می تواند این ممانعت ها را ایجاد کند. سختی عکاسی در دوران دفاع مقدس این بود که سخت می شد وارد جبهه شد اما آسانی اش این بود که به محض ورود دیگر از هر زاویه می توانستی عکاسی کنی. مساله دیگر این بود که عکس ها بسیار کند مخابره می شد و روی صفحه یک روزنامه یا خبرگزاری می رفت اما الان سرعت انتقال عکس ها بسیار بالاست.
این عکاس در پایان درباره این موضوع که راه حل مشکلات سر راه عکاسان بحران چیست، گفت: ما نیازمند یک سازمان و سیستم در عکاسی هستیم که حامی جریان عکاسی در این شرایط باشد. باید گروه قالب عکاسان باصداقت در این حوزه را از اندک افراد سودجو جدا کرد و به عکاسان اعتماد کرد. ما در جامعه خود متولیان فرهنگی و رسانه ای داریم و سر خط آن به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می رسد. این وزارتخانه می تواند چنین سیستمی را ریل گذاری کند و به یک استانداردسازی درباره نحوه ورود به رویدادهای بحرانی و خبررسانی آن برسد.