شناسهٔ خبر: 50860 - سرویس دیگر رسانه ها

اعتدال، حلقه مفقوده در مشروطیت

انقلاب مشروطیت ایران را بدرستی یک تجربه ناتمام دانسته‌اند؛ تجربه‌ای با دستاوردهای مهم و ارزشمند از یکسو و ضعف‌ها و ناکامی‌های بسیار از سوی دیگر.


به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه ایران؛ شاید بتوان گفت ریشه اصلی بسیاری از علل و عوامل ناکامی‌های انقلاب و نظام سیاسی مشروطیت را باید در حضور آفتی به نام افراطی گری و خشونت طلبی در لباس انقلابی گری و غیبت ضرورتی به نام اعتدال جست وجو کرد. اینکه بسیاری از مورخان و پژوهشگران علوم سیاسی و جامعه شناختی، افراطی گری و خشونت طلبی را به جبهه مخالفان انقلاب و نظام سیاسی مشروطیت محدود کرده‌اند، تحلیل ساده اندیشانه و گمراه‌کننده‌ای است که از تبیین دقیق و کامل ماهیت و ابعاد گسترده و پیچیده پدیده افراطی گری در عصر مشروطیت ایران ناتوان است. افراطی گری و پیامدهای ویرانگر آن در هر دو حوزه نظر و عمل، محدود به جبهه استبدادگران سیاسی و مرتجعین مخالف مشروطیت نبود؛ بلکه با درجات متفاوتی بخش قابل ملاحظه‌ای از گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی انقلابی و مشروطه طلب و بعضی از رهبران فکری و سیاسی انقلاب و نظام سیاسی مشروطیت را نیز در برگرفته بود.
در برابر آفت افراطی‌گری که هم در میان انقلابیون مشروطه خواه و هم مخالفان مشروطه پایگاه وجایگاهی داشت، اعتدال غایب بزرگ عصر مشروطیت در ایران بود.گرچه صدای اعتدال از حنجره افکار و قلم و رفتار سیاسی بعضی از نخبگان فکری و فعالان و رهبران سیاسی عصر مشروطه بیرون می‌آمد؛ اما این صدا که بر عقلانیت و خرد سیاسی تکیه داشت، در برابر حجم و هجمه صدای افراطی گرایان، مجال چندانی برای شنیده شدن نیافت.
در حوزه افراطی گری و خشونت طلبی‌های برآمده از آن که عامل مهمی در ایجاد تنگنا برای اعتدال و عقلانیت و آزادی اندیشه و اندیشه‌های آزاد و حفظ و احترام به حقوق فردی و اجتماعی قانونی و مدنی مردم از جمله مخالفان است، شاهد کژاندیشی و کژتابی‌های آلوده به افراطی گری در هر دو جبهه انقلاب و مخالفان آن هستیم. اگر طالبوف روشنفکر و مشروطه طلب به سبب انتشار کتب و آرای متفاوت و مخالف خود با دیدگاه متشرعین افراطی، از سوی آنان تکفیر شرعی شد، یا شیخ فضل‌الله نوری با حربه شرعی به تکفیر مشروطه طلبان برخاست؛ از سوی دیگر شیخ فضل‌الله و هم اندیشان او نیز با همان حربه شرعی از سوی بعضی از مراجع دینی مشروطه طلب و رهبران مشروطه خواه، مخالف امام زمان(عج) و «محارب» و «مفسد» تلقی و معرفی شدند.
تردیدی نیست بخشی از افراطی گری و خشونت طلبی‌های غیر قانونی یا فراقانونی بعضی از افراد و تشکل‌های انقلابی عصر مشروطه در واقع واکنشی در مقابل افراطی گری و خشونت طلبی‌های مخالفان خواهان براندازی نظام مشروطیت بود؛ اما افراطی گری گروه‌هایی از انقلابیون مشروطه خواه، محدود به مخالفان انقلاب و نظام مشروطیت نبود. افراطی گری و خشونت طلبی جبهه افراطی‌گرا به نام حفظ انقلاب و نظام، چهره خود را در اختلاف شدید با همکاران انقلابی معتدل ومنتقد و اقدامات سرکوبگرانه علیه آنان نیز نشان داد.
پیامد چنین سیاست و اقدامات افراطی، به تزلزل سیاسی و اجتماعی همان انقلاب و نظامی انجامید که انقلابیون افراطی داعیه حفظ و رهبری آن را داشتند.
خشونت طلبی گروهی از انقلابیون افراطی مشروطه طلب بر ضد انقلابیون معتدل و خردورز منتقد افراطی گری که گاه لباس تهدید و تهمت و دروغ و شایعه پراکنی بر خود می‌پوشید وگاه چهره خود را در قالب فشارها و تظاهرات و درگیری‌های غیرقانونی و فراقانونی بر ضد اصلاح‌طلبان و اعتدالیون با هدف واداشتن آنان به تسلیم و عقب نشینی در برابر افکار و مقاصد خود نشان می‌داد، یکی از مهم‌ترین علل و عوامل تزلزل و بی‌ثباتی سیاسی و ناکارآمدی نظام مشروطیت در بسیاری از حوزه‌ها و نیز سرخوردگی و نارضایتی تدریجی اما مستمر و رو به فزاینده بسیاری از مردم از انقلاب و نظام شد.
وجود مستندات و شواهد تاریخی فراوان، از این واقعیت خبر می‌دهد که انقلاب و نظام مشروطیت ایران به همان اندازه که از دشمنان خارجی خود آسیب و صدمه دیده است، در بسیاری از ناکامی‌های خود، قربانی بزرگترین دشمن داخلی خود به نام افراطی گری شد.
افراطی گری و پیامدهای ویرانگر آن برای ایران و ایرانیان عصر مشروطه و بازتولید آن در اشکال و ابعاد مختلف در مقاطع گوناگون تاریخ معاصر ایران پس از انقلاب مشروطیت تاکنون؛ چه در حوزه نظر و عمل، از جمله در نگاه و رفتار افراطی ما نسبت به سنت و تجدد، چگونگی نسبت تقابل یا تعامل میان اسلامیت و ایرانیت و غرب و نیز بسیاری دیگر از حوزه‌های سیاست، اجتماع و فرهنگ؛ از این واقعیت خبر می‌دهد که افراطی گری با هر نام و در هر لباسی، یکی از بزرگترین دشمنان ترقی و پیشرفت کشور و منافع ملی و به همان اندازه، اعتدال و عقلانیت، حلقه مفقوده و غایب بزرگ در تاریخ ایران و از بزرگترین نیازها و ضرورت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور و جامعه ایران است.
تجربه انقلاب و نظام مشروطیت در ایران نشان داده است که سهم انقلابیون افراطی در تاریخ و جامعه ایران و کتاب انقلاب و نقش و پیامدهای ویرانگر و زیانبار سیاست و اقدامات افراطی گرایانه و خشونت طلبانه آنان چیزی نیست جز تباهی ایران و تزلزل همان انقلاب و نظامی که انقلابیون افراطی داعیه دلبستگی و حفظ آن را دارند.