به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شرق؛ گزارشهایی بسیار درباره تجملپرستی ایرانیان در زندگی روزمره از روزگار گذشته تا امروز، بر برگهای تاریخ ثبت شده است. تاریخنگاران در روزگاران گوناگون، پژوهشگران در پژوهشهای خود و جهانگردانی که در سدههای گذشته به ایران آمدهاند، پدیده «تجمل» را در زندگی ایرانی، از جنبههای گوناگون بررسیده و گزارش کردهاند. پارهای از این تاریخنگاران بهویژه جهانگردان اما گاه بهگونهای دیگر، برخلاف پندار رایج، به پدیده تجمل در زندگی روزمره ایرانیان در روزگار گذشته را بازتاباندهاند. موریس دوکوتزبوئه، جهانگرد آلمانی که همراه با سفیر کبیر روسیه در دوره قاجار به ایران آمده است، در کتاب «مسافرت به ایران دوران فتحعلی شاه قاجار» بر آن است، ایرانیان تنها در یک زمینه به تجمل گرایش داشته، زندگیشان در گسترههای دیگر اساسا تجملاتی نبوده است. او دراینباره مینویسد «از چیزهائی که عبث در انتظار آن بودم مشاهده زندگی با تجمل مشرقزمینی بود، قسمت خارجی خانه زینتی زائد بر تزیینات ظاهری چادر نداشت، در قسمت داخلی هم جز چند تخته قالی که عبارت از تمام اثاثالبیت بود چیز دیگری مشاهده نمیشد». او سپس به نگرش شرقیان بهویژه ایرانیان به مسأله تجمل اشاره میکند «بزرگان آسیا تمام علایم بزرگی را بلباس خود انحصار دادهاند. چه سالهای کشمیری پوشند و شمشیر و خنجری بخود آویزند که زینت آن نسلا بعد نسل ارث میرسد، برای سواری هم اسب خوبی دارند که یراق و دهانه آن طلاست. این بود تجمل خارجی ایشان». به روایت این جهانگرد اروپایی، خودپسندی و خودستایی ایرانیان، تنها در اشیای همراهشان بازتاب مییافته است «اما در موضوع خدمه آنان که حتی در خانه یک وزیر هم دیده میشود همه دارای البسه کثیف مندرسی هستند. رویهمرفته کمال مطلوب مردم از نقطه نظر خودپسندی و خودستائی آنست که گرانبهاترین اشیاء خود را همیشه با خود همراه داشته باشند». موریس دوکوتزبوئه، در پایان نگرش ویژه خود به پدیده تجمل در زندگی ایران، اینگونه نتیجه میگیرد «اهالی مشرقزمین چشمشان بظاهر اشخاص است و برخلاف از تجمل و جاه و جلال و اثاثیه قیمتی اروپا و ظروف نقره و مطلا و کالسکه و تشریفات ما که بعقیده من عظمت حقیقی بآنست بکلی بیخبرند».