شناسهٔ خبر: 50950 - سرویس دیگر رسانه ها

محمود دولت آبادی، شهرام ناظری و علیرضا خمسه از مدیا کاشیگر گفتند

در مراسم نکوداشت مدیا کاشیگر دولت آبادی از روح نا آرام مدیا گفت، مهمانانی از سفارت فرانسه به تجلیل او پرداختند، شهرام ناظری به یادش خواند مهدی غبرایی بغض کرد و علیرضا خمسه درمیان گریه و خنده از روزهای بودن با کاشیگر صحبت کرد.

محمود دولت آبادی، شهرام ناظری و علیرضا خمسه از مدیا کاشیگر گفتند

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مراسم نکوداشت زنده یاد مدیا کاشیگر با حضور محمود دولت آبادی، هوشنگ مرادی کرمانی، شهرام ناظری، رویا نونهالی، علیرضا خمسه، کاوه سیدحسینی، قطب الدین صادقی، ناصر بزرگمهر، پروین سلاجقه، میترا الیاتی، غلامحسین سالمی و جمعی دیگر از اهالی ادب و هنر، عصر روز چهارشنبه 18 مرداد در آمفی تئاتر سالن بهارستان بوستان گفت گو برگزار شد.

علیرضا خمسه در ابتدای برنامه مراسم را با یک طنز تلخ درباره مدیا آغاز کرد او گفت:« حال خوبی ندارم من خودم را سفیر شادی می­دانم و اکنون در یک دوگانگی و تضاد عجیبی قرار گرفته ام. یکی از اشکالات مدیا این بود که اصلاً اهل مراعات نبود مثلاً مراعات سن و سال را نکرد و این همه دوست سن بالا داشت اما مراعات نکرد و خودش زودتر رفت.»

مدیا برای همه ما یک منشور چند وجهی بود یک وجه آن ترجمه بود وجه دیگرش دوستی بود و برای هرکدام از ما وجوه مختلفی داشت من دعوت می­کنم هر کدام از دوستان درباره وجهی از شخصیت وی در اینجا صحبت کنند. سپس از مهدی غبرایی دعوت کرد تا به­عنوان اولین سخنران به روی سن رفته و صحبت کند.

مهدی غبرایی با انتقاد از اینکه تا زنده­ایم قدر یکدیگر را نمی­دانیم، متنی را با عنوان «به یاد مدیا» در رسای دوست خود خواند: «زنگار با تو چه تواند کرد بُراده آهن؟ چنین­که به ویرانگری خود کمر بستی.» غبرایی در حالی که با بغض از روی متنی که پیش از سخنرانی آماده کرده بود می­خواند ادامه داد: «مدیا در جمع های دوستانه خیلی وقت ها مخالف خوان بود.» در ادامه وی از سابقه آشنایی خود با مدیا گفت: «مرگ فرهاد-برادرم- سبب شد دوستی من و مدیا پا بگیرد با فرهاد و محمد جعفر{پوینده} از فرانسه دوست بودند. وقتی مدیریت جایزه روزی روزگاری را برعهده گرفت چند بار از من دعوت کرد تا همکاری کنیم و ارتباط من و مدیا بیشتر و بیشتر شد.» غبرایی از دوستی خود و خاطرات دوستانه جمعی با مدیا کاشیگر صحبت کرد صحبت هایی که چند بار با بغض قطع می­شد و با خوردن جرعه آبی ادامه می یافت. وی در پایان صحبت هایش از اینکه تمامی دوستانش رفته­اند و تنها مانده است شکوه کرد.

در ادامه این مراسم، فیلم گفتگوی مدیا کاشیگر درباره سانسور پخش شد و سپس «سباستین بیدو» کاردار سفارت فرانسه به همراه «ونسان براکونه» رایزن دوم مطبوعاتی سفارت فرانسه به روی سن رفتند و پیام های سفرا و کارکنان قبلی سفارت فرانسه را در تجلیل از مدیا کاشیگر به واسطه یک عمر همکاری دوستانه، قرائت کردند. در این پیامها از مدیا کاشیگر که در جهت تقویت ارتباط فرهنگی میان ایران و فرانسه تلاش بسیار کرده بود، تجلیل و قدردانی شد.

کاردار سفارت فرانسه به این موضوع اشاره کرد: یک سالی بود با مدیاکاشیگر آشنایی داشت اما بسیاری از همکاران قبلی و کارکنان سابق سفارت، با وجود اینکه سالهاست که ایران را ترک کرده اند، مایل بودند تا پیام خود را، در تجلیل از این مترجم و دوست خود، ابراز کنند. ابتدا پیام «برنو فوشه» سفیرفرانسه در ایران در  سال­های 1390 تا 1395، قرائت شد: « مدیا خیلی عزیزتر از یک همکار بود او دوست بیست ساله من بود در طول مدتی که در ایران بودم او همیشه همراه من بود. ما از شعر با برای همدیگر می­گفتیم. او از مالارمه می گفت و من از بودلر از فلسفه و سینما و ادبیات حرف میزدیم. از فلسفه های نظام مند متنفر بود. مراتب تسلیت خود را به خانواده و همسر او اعلام می کنم.»

پیام بعدی از «برنار پولتی» دیگر سفیر فرانسه در ایران در سال های 1384 تا 1390خوانده شد: « در طول 5 سال و نیم که با هم کار کردیم احساس من به مدیا قدرشناسی و احترام بسیار زیاد بود. من خاطرات بسیاری از وجدان کاری، استعداد فوق­العاده، فاداری به کشورش و تعهدش و شیوه مثال زدنی که در انجام وظایفش به عنوان مترجم از وی دارم. مدیا از آدم­های نایابی بود که می­توانند یک زبان را به زبان­های، دیگر یک فرهنگ را به فرهنگی دیگر و نیز ظرافت­های متنوع و جزئی یک تفکر را به نمونه­اش در زبانی دیگر منتقل کنند. او دارای شایستگی­هایی تحسین برانگیز بود بخصوص زمانی که سیر گفتگو به جملاتی می­رسید که در ترجمه آنها کوچکترین کوتاهی و سوء­تفاهمی جایز نبود چنین ترجمه­هایی بود که تحسین مقامات ما را، در فرانسه برمی­انگیخت.»
پیام بعدی از سوی «فرانسوا نیکولو» سفیر سال های 1380 تا 1384  در سفارت فرانسه بود: « بدرود دوست وفادار من خوشحالم که تو را برای آخرین بار در سفر سه ماه پیش به تهران ببینم. تو همیشه برای من تمثیلی از جوانمرد ایرانی خواهی بود. مردی راست و بخشنده. همیشه یاد و خاطره تو با من خواهد بود.»

و به همین ترتیب جمعی دیگر از رایزن های فرهنگی و مطبوعاتی، هریک در پیام های جداگانه ای به تجلیل از این مترجم توانا پرداختند. مدیا کاشیگر از مترجمان رسمی مورد تأیید سفارت فرانسه در تهران بود و به واسطه این موضوع، همکاری های بسیاری با سفارت فرانسه و کارکنان آن داشت همین مساله، دلیلی بود تا چندین پیام همدلانه و تجلیل از وی در این مراسم قرائت شود که با ترجمه ستاره کمیلی همراه بود.

در ادامه برنامه بخش دیگری از فیلم سخنرانی کاشیگر درباره رمان به نمایش درآمد و سپس بخشی از نمایش نامه خوانی «آخرالزمان» با صدای کاشیگر پخش شد. جواد عاطفه پیش از پخش این قسمت توضیحاتی را درباره دغدغه مدیا کاشیگر درباره این نمایشنامه ارائه داد و گفت: «با وجود اینکه مدیا کاشیگر حالش مساعد نبود اما اصرار به تمرین و ارائه این نمایشنامه داشت در شرایطی که هیچ گاه پیش از این، چنین اتفاقی نیفتاده بود.»

در ادامه برنامه سپهر یحیوی، پیام «کریستف بالایی» یکی از معتبرترین شرق شناسان فرانسوی که تحقیقات بسیاری درباره ایران انجام داده است را خواند. در پیام این محقق آمده است: «منیژه عزیز از شنیدن خبر درگذشت مدیا بسیار اندوهگین شدم می­دانستم که مدیا از مشکلات تندرستی رنج می­برد اما انتظار نداشتم که این اتفاق چنین خشن و ناگهانی باشد. مدیا به دلیل شخصیت بزرگش به راستی جایگاه والایی داشت. او یکی از معدود دوستان ایرانی من بود که ارادتی فوق العاده زیاد به او داشتم و همواره چنین خواهد بود. شخصیت بزرگش به راستی جایگاه والایی داشت. امیدوار بودم او را در سفر آینده ام به ایران که اوایل نوامبر خواهد بود، ملاقات کنم ولی افسوس. یاد و خاطره مدیا در حافظه من همواره پا برجا خواهد بود. شوخ طبعی، خنده­ها و نگاه­های شیطنت آمیز و فرهیختگی شگفت­انگیزش. من به­ندرت یک ایرانی را دیده ام که چنین تسلطی به زبان فرانسوی داشته باشد متاسفم که در چند سال اخیر نتوانستم او را دوباره ببینم محبت آمیزترین درودهای من نثار تو و فرزندانت.»

در ادامه برنامه شهرام ناظری به همراه نواختن سه تار، شعری از شفیعی کدکنی را که به یاد منصور حلاج سروده است، خواند و توضیحاتی را درباره کاشیگر گفت و از این موضوع گلایه کرد که فرانسوی ها مراتب قدردانی از وی را، بهتر از ما به جای آوردند در حالی که ما ایرانی­ها شرقی هستیم انتظار می رفت بهتر باشیم. وی گفت: «امشب از قدرشناسی فرانسوی­ها بسیار لذت بردم. کسانی که حتی در سالیان بسیار قبل با مدیا همکاری داشته اند. این حس قدرشناسی درمیان ما ایرانی­ها از بین رفته است. ما کم عاطفه شدیم و قدرشناسی را از دست داده ایم. البته با این وضعیت فرهنگی نمی­شود انتظاری بیش از این داشت. در وضعیت امروز وقتی به فرهنگ و کار فرهنگی توجه نمی­شود نتیجه همین است. ما ایرانی را می­شناختیم که همه در دایره مهر و عشق بودند اما اثری از آن باقی نمانده است. از قدرشناسی فرانسوی­ها سپاسگزارم درود خودم را بر آنها می­فرستم.»

پروین سلاجقه درباره بُعد دیگری از شخصیت مدیا صحبت کرد. وی گفت:«مجبورم در مرز بین صحبت آکادمیک و یک صحبت آزاد حرف بزنم و این کار دشواری است. که درواقع اگر مدیا در این جمع بود می­گفت که «پروین بخش آکادمیک را رها کن.» اینکه درباره مدیا چه باید بگویم وظیفه دشواری است.»

وی با برشمردن وجوه مختلف شخصیتی مدیا اعم از نقش مترجم، منتقد و یا یک تحلیل­گر و شاعر گفت: « آنچه که مدیا را برای من مدیا کرد چالش­هایی بود که از همان آغاز آشنایی با هم داشتیم بحث­های ما درباره جرجانی، سکاکی یا ارسطو بود بحث­هایی که بیشتر مواقع به جدل می­کشید و در پایان، نتایج درخشانی داشت با آن خلاقیت عجیبی که مدیا داشت از همه بحث­ها به جایی می­رسید که این را کاربردی کند و به یک وجه از نظریه پردازی کمک کند.»

سلاجقه افزود: «درباب نقد ادبیات ایران و وضعیت رمان گفتگویی در سال 1387 با مدیا انجام داده بودیم که در روزنامه اعتماد در چهار شماره چاپ شد تحت عنوان «در آستانه جهان خاکستری» امروز که می آمدم نگاهی گذارا به بخش اول آن مصاحبه کردم. سوال­هایی که مدیا از من پرسیده است چه سوال­های قدری است و انتظار آن را نداشتم و حیرت انگیز بود. من همیشه ایشان را به واسطه میزان زیاد دانشی که داشت تحسین می­کردم. بعد از این مصاحبه کار را که برای ادیت فرستادند اما مدیا ادیت نکرد. مدیا به قدری بر روی مباحثی که مطرح می­کرد مسلط بود و حالت رهایی که داشت همه چیز را به آنچه که انجام شده است می­سپرد. وقتی که من با دقت آن را ادیت کردم و برای روزنامه فرستادیم و چاپ شد من به شوخی به مدیا گفتم دیدی که کم نیاوردم و او گفت که کم آوردی ولی ادیت کردی. من این موضوع را هیچ وقت فراموش نمی­کنم.»

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «شانس دیگری که من داشتم دعوت شدن به جمع هیئت امنای جایزه روزی روزگاری است. یکی از بهترین دوره هایی بود. برای من به عنوان کسی که از دانشگاه وارد عرصه تجربه کار عملی در اجتماع شده بودم شانس بزرگی بود که در کنار مدیا و دوستان به آن دست یافتم.»

این منتقد، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی و ادبیات داستانی در ادامه افزود: «مدیا کاشیگر به نظریه پردازی­های بی نظیری درکتاب «مرگ موریانه» دست زده است فکر می­کنم و در عین اینکه به کم توجهی­های مدیا در رفرنس­دهی نقدهایی داشتم اما مقالات حیرت­انگیزی بخصوص آنچه که درباره «جنبه­های زیبایی امر شر» هست در آن کتاب وجود دارد.» این نویسنده نویسنده در پایان ابراز امیدواری کرد که بتواند در فرصت های دیگری درباره مدیا و وجوه مختلف شخصیتی وی بنویسد.

در ادامه  برنامه «الکسی لامک» رایزن سابق سفارت فرانسه پیام خود را درباره مدیا خواند: «بعد از یک غیبت یازده ساله به ایران بازگشتم و اینکه بازگشت من با فردای روز درگذشت مدیا مقارن گشته است یک شوخی بی­رحمانه بود. مدیا جز کسانی بود که 14 سال پیش دریچه­ای جدید درباره ایران به روی من گشود. ایران بدون او برای من به هیچ وجه ایران قبل نیست. همه شما مدیای روشنفکر، مدیای متفکر و مترجم را می­شناسید که در راه شناساندن تفکر فرانسوی به ایران و شناساندن تفکر ایرانی به اروپا تلاش نمود. مدیایی که واسطه تماس سفارت فرانسه با انسان­های برجسته ایرانی بود مدیا با شریک کردن ما در دیدگاه­های خود در مورد موارد مختلف ما را از افتادن در دام کلیشه ­های خطرناک و فریبنده، مصون می ساخت. به لطف او کشورهای ما در لحظه های دشوار که کم هم نبودند در کنار هم باقی ماندند چرا که آنچه روابط بین دو کشور را بنا میکند دولت ها نیستند بلکه گفتگوی بین انسان­ها و تلاقی نظرات هستند از این منظر بود که مدیا تلاش بسیاری برای روابط ایران و فرانسه کرد. برای من که سه سال با او هر روز در رفت و آمد بودم تنها یک کلمه است که وقتی به مدیا فکر می کنم به ذهنم می آید؛ «انسانیت»

آخرین سخنران مراسم، محمود دولت آبادی بود. دولت آبادی ابتدا ویژگی عمده مدیا کاشیگر را در «قلندری» و «نگنجیدن در پوست خود» بیان کرد و افزود: «این جنبه کاشیگر را دوست داشتم که قلندر بود. در پوست خودش جای نمی گرفت یعنی ظرف و مظروفش همخوان نبود. چه کارهایی که انجام نداده بود و زمینه­ انجام چه کار­هایی را فراهم نکرده بود. همین در خود نگنجیدن به مدیا، روحیه خودویرانگری داده بود. مدیا خودش را می زد در حقیقت خودزنی معنای انتحار دارد اما «خود را زدن» متفاوت از آن است. مدیا هدفی جز فرای لحظه را نداشت. به جز همین لحظه و کاری که انجام می داد، چیز دیگری نمی خواست این روحیه او را طغیانگر بار می آورد و البته طغیانی رو به درون. این انرژی و توجه به همه چیز وقتی از محدوده خارج می شود، بدیهی است که انسان را از پا درمی­آورد و برای همین بود که از شنیدن مرگش حیرت نکردم.
وی در ادامه گفت: «یک چیز را همیشه می خواستم از مدیا بپرسم و هیچ وقت فرصتش را نیافتم. اینکه در دوره ای که همه زبان انگلیسی را انتخاب می کردند چرا مدیا زبان فرانسه را انتخاب کرده بود؟ و من فکر می کنم که به خاطر زیبایی و ادبیاتی که در زبان فرانسه وجود دارد این انتخاب را کرده بود.

دولت آبادی در بخش پایانی سخنرانی خود گفت: «من دوستی را از دست دادم که تواناییهای بسیاری داشت و گسست های بسیار. دوستی که نتوانست از عهده خود برآید.
 از مدیا کاشیگرمترجم، نویسنده، شاعر بیش از ۲۰ عنوان کتاب در زمینه‌های شعر، داستان و ترجمه از او منتشر شده است. وی همچنین دبیر جایزه ادبی یلدا و بنیانگذار و دبیر سه دوره جایزه ادبی روزی روزگاری بود. این مترجم و نویسنده و شاعر در جمع اعضای هیئت فرانسوی در سفر به ایران در کنار لوران فابیوس وزیر امورخارجه وقت فرانسه و در جریان ملاقات مقامات دیپلماتیک دو کشور در ۷ مرداد ۱۳۹۴ حضور داشت. برخی از شاخص‌ترین آثار ترجمه مدیا کاشیگر آثاری از ولادیمیر مایاکوفسکی، فرناندو آرابال، اوژن یونسکو، آثار آلبر کامو، آنتوان دوسنت اگزوپری، و پل ریکور می‌توان اشاره کرد.

شناخته‌شده‌ترین ترجمه کاشیگر شاید «ابر شلوارپوش» اثر مایاکوفسکی باشد. رمان‌های «تکنیک کودتا» نوشته کورتسیو مالاپارته، «خرده آسمان»، «انگار هیچ» نوشته کلود استپان از دیگر آثار اوست. همچین در شماره‌های مختلف فصلنامه ارغنون و زیباشناخت ترجمه مقالاتی از تزوتان تودوروف از او به چاپ رسیده‌است.

مدیا کاشیگر همچنین در حوزه نظریه‌پردازی ترجمه، صاحب نظر بود. سخنرانی‌ها، گفتگوها و مقالات مفیدی در این زمینه دارد. تعدادی از بهترین مقالات و سخنرانی‌های کاشیگر در کتابی با عنوان «مرگ موریانه» از سوی انتشارات میلکان در سال ۱۳۹۴ به چاپ رسید.رمان «وقتی مینا از خواب بیدار شد» اثر دیگری از این نویسنده است از طرف نشر قصه منتشر شد. این داستان نوجوانان موفق به دریافت جایزه شورای کتاب کودک نیز شده است. مجموعه داستان‌های کوتاه با عنوان «خاطره‌ای فراموش شده از فردا»، نشر نیماژ، ۱۳۹۵، «آخرالزمان»، «مرگ موریانه» و «اتاق تاریک» نیز از جمله کتاب‌های منتشر شده به قلم مدیا کاشیگر است. مدیا کاشیگر  ۷مرداد ماه 1396 درگذشت.