شناسهٔ خبر: 50961 - سرویس دیگر رسانه ها

داستان عاشقانه‌ای که به تراژدی ختم می‌شود / روایت امروزی "سی" از شاهنامه فردوسی

کنسرت- نمایش "سی" با آهنگسازی سهراب پورناظری و خوانندگی همایون شجریان، این شب ها در کاخ سعدآباد تهران به صحنه می‌رود.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ فضای باز کاخ سعدآباد این شب ها میزبان جمعی از بازیگران، موزیسین‌ها و جماعت مشتاقی است که در ساعات پایانی شب گرد هم آمده‌اند تا در کنسرت- نمایشی که با نام فردوسی شکل گرفته است حضور داشته باشند. مخاطبان در جایگاه‌های خود که با نام‌هایی مانند سمرقند، بخارا، بلخ، سیستان، خوارزم، ری و.... مشخص شده است مستقر شده و منتظر دیدار همایون شجریان، سهراب پورناظری، بهرام رادان، مهدی پاکدل، صابر ابر، سحر دولتشاهی و... بر صحنه می‌شوند.

تک‌نوازی تنبور سهراب پورناظری آغازگر برنامه است و پس از آن آواز همایون شجریان با شعری از اهورا ایمان خبر از این می‌دهد که قصه زال و رودابه برای مخاطبان روایت خواهد شد. ضرب زورخانه آیین مشکاتیان نیز فضا را برای روایت یک داستان حماسی از شاهنامه فراهم می‌کند.

با خروج نوازندگان، صابر ابر در نقش منجمی پیر به صحنه می‌آید که خبر از وقایعی ناگوار می‌دهد و در همین زمان دیوار "کاخ ملت" به زمینه‌ای برای نمایش ویدیومپ‌هایی تبدیل می‌شود که نقش طراحی صحنه و فضاسازی کار را بر عهده دارند.

اجرای پروژه

 پس از آن نوبت به بهرام رادان می‌رسد که در نخستین تجربه تئاتری خود، با شکل و شمایلی متفاوت، زال را در حال سفری دشوار برای وصل رودابه نشان دهد. سهراب پورناظری نیز با تنبور خود، به عنوان "ساز"زال‌ همیشه همراه اوست تا یار لحظات دشوارش باشد.

پس از مونولوگ‌های طولانی زال، بار دیگر پورناظری و شجریان به صحنه می‌آیند تا در کنار او قرار گرفته و آواز "من کجا، باران کجا" با شعری از پوریا سوری و پس از آن قطعه‌ای با نام "خوب شد" با شعری از اهورا ایمان را اجرا کنند.

سرانجام زال به کاخ رودابه می‌رسد و همزمان با نخستین دیدار آنها گروه موسیقی در اطراف صحنه مستقر می‌شوند تا قطعه "با من صنما" را اجرا کنند. اجرای زنده این اثر که در زمان پخش فیلم آرایش غلیظ به شهرت بسیاری رسید و حرف و حدیث‌های فراوانی را برای آهنگساز و خواننده آن در پی داشت، با استقبال شدید مخاطبان مواجه شد.

پس از گفت و گوی عاشقانه زال و رودابه، تصنیف "دل به دل" اثر تهمورس پورناظری که در آلبوم "نه فرشته‌ام نه شیطان" شنیده شده بود اجرا شد. اما این فضای عاشقانه را حضور یک پری دیوسیرت بر هم می‌زند که خود را مادر زال معرفی کرده و قصد دارد او را از وصل رودابه باز دارد. دلنیا آرام، با گریمی عجیب و صدایی شگفت‌انگیز ایفاگر نقشی است که تفاوت‌های بسیاری با سایر شخصیت‌ها دارد. او بار طنز نمایش را بر دوش می‌کشد و آواز کلاسیک را برای ایجاد فضایی متفاوت به کار می‌گیرد.

وقتی سرگردانی و حیرت زال از حرف‌های پری به اوج خود می‌رسد گروه موسیقی به صحنه می‌آید تا " آهای خبردار" را با شعری از حسین منزوی اجرا کنند. این قطعه که با گذشت چند ماه از اکران فیلم رگ خواب در جشنواره فجر همچنان جزء پرطرفدارترین موسیقی‌های این روزهاست با استقبال تماشاگران روبه رو می‌شود.

اجرای پروژه

پس از تک‌گویی‌های منجم نوبت به روایت مرگ اسفندیار می‌رسد و اینجاست که تنها بخش برگرفته از شاهنامه، در این برنامه اجرا شده و اشعار فردوسی با آواز شجریان و همراهی گروه نوازندگان شنیده می‌شود.

اما روایت نغمه ثمینی از شاهنامه، در این بخش وارد فضایی سورئال می‌شود تا زال و رودابه پیش از به وجود آمدن رستم، در کابوس خود شاهد آینده‌ای دردناک باشند. مهدی پاکدل (رستم) ، بانیپال شومون (اسفندیار) و حسین صوفیان (سهراب) به صحنه می‌دوند و خبر از دو جنگ می‌دهند که در هر دوی آنها رستم باید دست به خون عزیزان خود آغشته کند. رستم از کشتن آنها ابا دارد و از پدر و مادرش یاری می‌جوید تا راهی پیش پای او بگذارند، اما زال و رودابه نیز از تغییر این تراژدی عاجز هستند.

نبرد رستم با اسفندیار و سهراب، و کشتن آنها رخ می‌دهد  و "ابر می‌بارد" یکی دیگر از آثار پرطرفدار شجریان و پورناظری با شعری از امیرخسرو دهلوی اجرا می‌شود. پس از آن منجم از کارهایی می‌گوید که باید برای دنیا انجام دهد و امید دارد که " شاید دیگر جنگ نشود، شاید حال دنیا بهتر شود..." . رستم، سرگشته و پریشان، از رویای آزادی می‌گوید، از عشق به وطن و از رنجی که می‌برد.

شجریان، پورناظری و دلنیا آرام به صحنه می‌آیند تا شعری از پوریا سوری را در مورد ایران اجرا کنند. در میانه قطعه همه بازیگران و نوازندگان به صحنه می‌آیند و هنگامی که بیت‌هایی آشنا از "مرغ سحر" در این ترانه خوانده می‌شود آنها نیز به همراه 4 هزار نفر حاضر در کاخ سعدآباد به همراهی خواننده می‌پردازند. سرانجام در ساعت یک بامداد اجرای "سی" به پایان می‌رسد و اعضای گروه با تشویق‌های شدید حاظران مواجه می‌شوند.

پیش از آغاز برنامه بیشتر مخاطبان گمان می‌کردند با داستان و اشعاری از سروده‌های ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه مواجه خواهند شد، اما نغمه ثمینی روایت متفاوتی از شاهنامه را عرضه کرده است. رفت و آمدهای مکرر بین بخش‌های نمایشی و اجرای موسیقی نیز در حالی شکل گرفت که سعی شده بود قطعات موسیقیِ از پیش ساخته شده، براساس حس و حال صحنه های نمایشی انتخاب شده و در کنار آنها اجرا شود، اما اجرای ترانه‌های متعلق به فیلم‌ها که مخاطب تصاویری مشخص را از آنها در خاطر دارد، تمرکز بیننده را از داستانِ در حال روایت برداشته و تنها او را دچار هیجانِ دیدن اجرای زندهء ترانه‌های محبوبش می‌کند. بر همین اساس به نظر می‌رسد تنها نمونه موفق ترکیب موسیقی و نمایش در این اثر مربوط به ساز و آوازها و یکی دو تصنیف مانند بخش مرگ اسفندیار باشد که ویژه همین کار ساخته شده‌اند.

این اثر در حالی روی صحنه رفت که بخش‌های نمایشی آن به نویسندگی نغمه ثمینی، کارگردانی علی‌اصغر دشتی و حضور حمید نعمت‌الله به‌عنوان مشاور پروژه شکل گرفته بود.

اجرای پروژه

نوازندگان این برنامه را سهراب پورناظری (تنبور، سه‌تار، کمانچه)، حسین رضایی‌نیا (دف، بندیر)، آزاد میرزاپور (تار)، نگار خارکن (کمانچه، صراحی)، آیین مشکاتیان (ضرب زورخانه، کوزه)، مهیار طریحی (سنتور)، حمید خوانساری (بربت)، آرین کشیشی (گیتار بیس)، خورشید دادبه (رباب)، شیده شکرآبی (چنگ) تشکیل می‌دهند. آنسامبل شهرزاد نیز شامل تینا جامه‌گرمی (ویولن)، یگانه حسینی‌نیا (ویولن)، نیلوفر سهی (ویولا) و نگار نوراد (ویولونسل) آن‎ها را همراهی می‌کنند.

مدیر پروژه این طرح تهمورس پورناظری و مدیر برگزاری آن محمد حسین توتونچیان است و برگزاری این کنسرت-نمایش تا ۱۰ شهریورماه ادامه دارد.