به گزارش فرهنگ امروز به نقل ا ز ایبنا؛ شادروان علی سامی پس از آنکه در سال ۱۳۰۸ شمسی به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به عنوان دبیر تاریخ و جغرافیا در مدارس شیراز مشغول تدریس شد، در رشته ادبیات و باستانشناسی و تاریخ مشغول تحقیق شد و در این رشته از دانشگاه آزاد آسیایی درجه دکتری افتخاری دریافت کرد، سپس وارد وزارت فرهنگ شد و از سال ۱۳۱۵ نیز به تعمیرات ابنیه تاریخی شیراز پرداخت.
وی آثار ارزشمندی همچون «آثار تاریخی جلگه مرودشت»، «پارس در عهد باستان»، «پاسارگاد یا قدیمیترین پایتخت کشور شاهنشاهی ایران»، «تمدن هخامنشی»، «تمدن ساسانی»، «شیراز شهر جاویدان»، «نقش ایران در فرهنگ اسلامی»، «مقام دانش در ایران باستان»، «روزها و یادها» را از خود به یادگار گذاشته است.
به مناسبت درگذشت این باستانشناس برجسته ایرانی بخشهایی از اثر ماندگار او «پاسارگاد» را مرور میکنیم.
پاسارگاد؛ قدیمیترین پایتخت کشور شاهنشاهی ایران
«کشور کهنسال ایران علاوه بر تاریخ مشروح و پرماجرایی که به وسیله تاریخنویسان عهود و اعصار تدوین و تایید گردیده است و از لحاظ وسعت و شکوه و فرهنگ و دانش یکی از فصول برجسته و قطور تاریخ جهانی را تشکیل میدهد تاریخ گویا و مصور و بدون تردیدی نیز دارد که خوشبختانه بیش از آنچه در سطور تواریخ مضبوط گشته است خودنمایی مینماید. تاریخ شاید توانسته باشد اندکی از حوادث را آن هم از دوران پیدایش خط به طور جسته و گریخته ضبط نماید در حالی که آثار باقیمانده گذشتگان این مرز و بوم خواه آنچه در زیر تودههای خاک مدفون گشته و خواه آنهایی که کم و بیش در کمر کوهها از دستبرد حوادث مصون مانده است خود شاهد زنده و زبانداری از هنر دوستی و هنرمندی و نموداری از تمدن عمیق و ریشهدار ساکنین این دیار به شمار میرود که از قدیمیترین ادوار هنری جهان یعنی حدود شش هفت هزار سال پیش بدان ماًنوس بوده و در هر هزار و سدهای بر حسب بسط و توسعه کشور و سلطه و اقتدار کشورمداران به سبکی دلپذیر و متنوع نمودار گردیده است.
ایجاد نقشهای زیبا و ظریف طبیعی بر روی ظروف و ابزارهای طلا و نقره و طرح نقوش برجسته بر سنگها، پیکرتراشی، میناکاری، قالیبافی، شیشهسازی و تذهیب و سایر صنایع ظریفه و فنون معماری و مهندسی که چند قرن است چشم دنیای متمدن را خیره ساخته و مجلدات قطوری به زبانهای مختلف در توصیف آن نوشتهاند همه تاریخ بارز و شاهد عادل و معرف بیغرض از پیشینههای درخشان و پرمغز ایران زمین در قرون مختلف میباشد و میرساند که ایرانیان باستان دارای چه ابتکار و استعداد هنری جالبی بودهاند.»
آرامگاه کوروش؛ زیارتگاه دانشمندان و جهانگردان جهان
هنگامی که از شیراز به طرف اصفهان برویم، چون از تنگه پرپیچ و خم و مخوف سعادتآباد بگذریم دست چپ جاده شیراز به اصفهان خیابانی است به درازای سه کیلومتر که پس از عبور از رودخانهای به نام پلوار منتهی به آرامگاه و پایتخت کوروش بزرگ، بنیانگذار بزرگترین امپراطوری شرق باستان و فرمانروای کل آسیا میشویم.
این دشت سرسبز که امروز آن را دشت مرغاب و دشت مادر سلیمان مینامند و ازرودی به همین نام مشروب میشود در بیستوپنج قرن پیش مرکز باشکوهترین دربار سلطنتی جهان بوده است که از آنجا دستورها و فرامین شاهانه به اطراف و اکناف دنیای متمدن آنروز و کشورهایی که در سایه این پرچم در کمال آسایش و امینت میزیستهاند میرفته است ولی امروز مانند صدها آثار نظیر خود که از تحولات و حوادث روزگار برکنار نمانده ویران و جز خرابه چند قصر از آن همه افتخار و جلال باقی نمانده است لیکن در عین ویرانی زیارتگاه دانشمندان و جهانگردان جهان و کعبه ملی ایرانیان پاک نژاد و عالیترین نمونه سطوت و هنرمندی و فکر بلند سازندگان آن میباشد.»
شهرهایی که چشم و چراغ جهان بودند
«از شهرهای بزرگ باستانی که روزی چشم و چراغ کشورهای جهان بودهاند کمتر نشانههایی پدیدار است از بابل عروس آسیا حتی تل خاکی نیز به جا نمانده و برای ابد ویران و ناپدید شد و با زحمت زیاد و از وی قراین میتوان فهمید که آنجا روزگاری شهری عظیم، شهر خدایان، مقر مردوک، شهر آسمانی، شهر افسانهای چند هزار ساله بوده است، از هگمتانه مقر فرمانروایی هووخ شتر با آن کاخ معروف و هفت دیوار مشهورش که کنگره هر حصاری به رنگی ممتازتر جلوهگری مینمود و به طبقات هفتگانه گردون همسری مینمود، از سارد مقر پادشاهان ثروتمند سلسله مرمناد که به نوبه خود یک شهر مهم تجارتی و بانک بزرگ دنیای گدشته را تشکیل میداد هیچ چیز باقی نمانده است ولی خوشبختانه از این کاخ شهریار دادگستر پارس با همه جور و جفاها بیمهریهای آن روزگار، باز آنقدرها باقی مانده که آن شکوه و هنر گذشته را به ما بازگوید.
اغلب از نام شهرها و شخصیتهای برجسته تاریخی هخامنشی که امروز زبانزد ماست و ضمن کتیبهها هخامنشی مام برده نشده از روی گفتههای مورخین یونانی است همان نامها را یونانی کرده و یا هنگام تحول از زبانی به زبان دیگر تحریف به دست خاورشناسان و محققین و باستان شناسان رسیده است و آنان روی ذوق و استنباط خود راجع بدان بحث و تحقیق کردهاند و چه بسا که هنوز اتفاق غقیده و راًی نسبت بدانها پیدا نکرده و هرکس تعبیر و تفسیری نموده است. از جمله یکی همین نام پازارگاد ست که مورخین هرکدام وجه تسمیهای برای آن قائل گردیدهاند.»
صفحه سنگی معروف به تخت سلیمان
«در شمال جلگه پاسارگاد و مشرف به تمام این قصور و باغات به روی تپهای که متجاوز از پنجاه متر از سطح چلگه بلندتر است بقایای دیوار سنگی عظیمی مربوط به یک ساختمان سلطنتی دیده میشود که از هر کجای این جلگه و از راه بین شیراز و اصفهان نمایان است این بنا را مورخین اسلامی و ساکنین دهات مجاور از لحاظ به کار رفتن سنگهای عظیم و جسیم تخت سلیمان گفتهاند. فاصله آن تا قصر اختصاصی در حدود یک کیلومتر و تا قبر کورش در حدود ۲۳۰۰ منر است. نظر انداز صفه از هر طرف باز و هنگامی که شخص بر فراز آن میرود میفهمد که تا چه حد حسن سلیقه برای انتخاب این محل منظور گردیده است.
حصار قصر که از سنگهای کوه پیکر زیباتراش تشکیل گردیده مثل دیوارهای سنگی تخت جمشید صفه بزرگی را در حدود ۶۰۰۰ متر مربع تشکیل میدهد. تودههای خاک انباشته شده روی آن و سایر علائم میرساند که روزی بر فراز این جایگاه مرتفع همان طوری که معمول به ادوار باستانی بوده بناهای مجللی متعلق به دربار سلطنتی و تخت شاهنشاهی بوده است.»