به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست ویژه شهر کتاب با عنوان عصری با آنا کارنینا (از رمان تا نمایش) به نقد و تحلیل رمان «آنا کارنینا» نوشته تولستوی و نمایش «آنا کارنینا» به نویسندگی و کارگردانی آرش عباسی اختصاص داشت که یکشنبه ۲۲ مرداد با حضور علیاصغر محمدخانی، حسین پاکدل، آبتین گلکار، آرش عباسی، معصومه رحمانی (بازیگر) و بهنام شرفی (بازیگر) برگزار شد.
نگاه خودم به رمان را در نمایش منعکس کردم
در ابتدای نشست آرش عباسی با اشاره به سابقه آشناییاش با رمان «آنا کارنینا» در نوجوانی گفت: تا سالها بعد از خواندن رمان «آنا کارنینا» با نسخههای گوناگونی از فیلمهای سینماییاش روبهرو شدم. به دلایل مختلف آخرین نسخه سینمایی «آنا کارنینا» را از بقیه نسخهها بیشتر دوست داشتم؛ از جمله نزدیک شدن فیلم به تئاتر و شکستن اصول و قواعد سینما. من نسخههای اقتباسی را که کمترین تشابهی با رمان دارند ترجیح میدهم.
وی افزود: در مورد «آنا کارنینا» هم به نظرم لزومی ندارد داستانی که بیش از یک قرن پیش برای ملتی با فرهنگ خاص نوشته شده، به همان شکل در قالب نمایش برای مردم امروز ایران اجرا شود. من نگاه خاص خودم به این رمان را در نمایشم منعکس کردم.
نویسنده و کارگردان نمایش «آنا کارنینا» نگاه اجتماعی تولستوی در آثارش را بسیار تاثیرگذار دانست و اظهار کرد: وجه اجتماعی رمان «آنا کارنینا»، به خصوص وجه خیانت و شخصیت «آنا» برایم بسیار مهم بودند. همچنین سکانسی از آخرین اقتباس سینمایی «آنا کارنینا» که ورونسکی و آنا در ایستگاه قطاری بین مسکو و سنتپترزبورگ همدیگر را ملاقات میکنند، بسیار برایم الهامبخش بود؛ به طوری که اکثر فضای نمایش را بر اساس همین صحنه رمان و سکانس فیلم نوشتم و ساختم.
نویسنده و کارگردان نمایش «نویسنده مرده است» خاطرنشان کرد: معتقدم مهمترین موضوع برای یک روایت خوب مکان است و در مورد این نمایش این قابلیتها و امکانات را در یک برنامه زنده تلویزیونی دیدم. خطری که در این اجرا وجود داشت نشستن و حرف زدن کاراکتر زن و مرد بدون حرکت زیاد بود که ممکن بود تماشاگر را خسته کند. ولی احساس میکنم این اتفاق نیفتاده است. من علیه خودم به عنوان کارگردان بلند شدم و زوائد را حذف کردم. بعد از آن نیازی به حرکت کردن در شخصیتهایم ندیدم و فقط از دیالوگها استفاده کردم.
این نمایشنامهنویس با بیان اینکه همواره در حال بازنویسی متن نمایشنامه است، افزود: تئاتر برای من هیجان عجیبی دارد چون برای تغییر مداوم آزاد هستم. هر شب اجرا متفاوت است، هر بار نکاتی را یادداشت میکنم تا در اجرای بعدی اصلاح کنم. در واقع مدام در حال بازنویسی نمایشنامه در طول اجراها هستم.
این بازیگر تئاتر با اشاره به دغدغه توجه به زن در آثارش گفت: در نود درصد آثاری که نوشتهام شخصیتهای اصلیام زن هستند. همیشه نویسندههای زن را بیشتر دنبال میکنم؛ از نوجوانی آثار گلی ترقی را دوست داشتم و بارها میخواندم. در این نمایش هم قصد نداشتم جانبدارانه به شخصیت زن نگاه کنم.
نویسنده فرصت خلاق فکر کردن را به آیندگان میدهد
در بخش بعدی حسین پاکدل با اشاره به نقش رمانهای کلاسیک در تفکر و زندگی انسانها بیان کرد: نویسندگان رمانهای کلاسیک دانش ژرف و عمیقی داشتند و بخشی از وجودشان را در این آثار متبلور ساختند. در طول زمان این آثار تناور شده و میتوانند سینما، تئاتر، داستان و حتی شعر را تغذیه کنند.
وی افزود: متاسفانه امروزه در ایران و جهان آثاری چاپ میشوند که فقط یک بار ارزش خواندن دارند، ولی آثار کلاسیکی مثل «آنا کارنینا» را هر بار میخوانیم نکته جدیدی کشف میکنیم، ضمن اینکه بسیاری از آثار معاصر از آنها الهام گرفتهاند. یکی از مهمترین تمهای رمان «آنا کارنینا» تقابل عشق و خیانت است. در کتابهای مختلفی هم به این تم اشاره شده؛ مثلاً در کتاب «از کتاب رهایی نداریم» امبرتو اکو و ژان کلود کریر حدود یک فصل درباره تقابل عشق و خیانت بحث میکنند.
این بازیگر با تاکید بر اقتباس چندین باره از رمان «آنا کارنینا» گفت: دلیل عمده توجه به این رمان پرداختن به موضوع عشق است. عشق در هر فرهنگی همیشه جذاب بوده و هست، از آن مهمتر عشق ممنوع؛ مثل یوسف و زلیخا، به خصوص وقتی به فاجعه ختم میشود. اگر رومئو و ژولیت به وصال هم میرسیدند این داستان دیگر جذاب نبود. این نوع نگاه را در کتاب «قویتر» نوشته آگوست استریندبرگ هم دیدهام.
نویسنده و کارگردان نمایش «رقص زمین» اضافه کرد: چند روز پیش نمایش «نوای اسرارآمیز» نوشته «اریک امانوئل اشمیت» را میدیدم و به این نتیجه رسیدم که جنس نگاه اشمیت به موضوع عشق و خیانت در آثارش به این نمایش آقای عباسی شبیه است. البته در آثار اشمیت بر خلاف نمایش آرش عباسی، خیانت جسمی و ذهنی است و این خیانت گاهی رنگ قداست به خود میگیرد، چون موانعی که جلوی شخصیت خیانتکار قرار میگیرند باعث میشوند شخصیت او ارزشمند و قوی شود.
این منتقد تئاتر به نمونههای وطنی اقتباس مضمون عشق و خیانت اشاره کرد و گفت: در سینمای ایران هم استفاده از این تم باب شده؛ مثلاً سریال «عاشقانه» در سطح عامهپسندتر و فیلم «برف روی کاجها» به کارگردانی پیمان معادی در جایگاهی قدرتمندتر و روشنفکرانهتر. لایههای پنهان و نانوشتههای رمان «آنا کارنینا» آنقدر زیاد است که آرش عباسی میتواند ۳۰ اثر نمایشی دیگر از آن به روش خودش اقتباس کند.
این نمایشنامهنویس در ادامه افزود: من موقعیت نمایش «آنا کارنینا» را دوست داشتم. ما میدانیم پایگاه جلب مخاطب رسانه دروغ و جلوه دادن شکل دیگری از خیانت به شکل صداقت است. در این نمایش شخصیت زن شخصیت مرد را در موقعیتی قرار میدهد که به ناچار و جلوی دوربین در یک برنامه زنده تلویزیونی وارد بازی او شود. در سرانجام نیکوی این نمایش ترکی که بر وجود مرد خیانتکار وارد شده به فروریختن کامل او میانجامد.
این مجری تلویزیونی خاطرنشان کرد: متاسفانه در کشور ما اوج برنامههای تاکشو «دورهمی» و «خندوانه» است. ما این نوع برنامهها را عمدتاً با تعارف برگزار میکنیم، در حالیکه تاکشوها در غرب به پوست کندن کامل مهمانها میانجامد. البته خیلی از این مهمانها حاضرند پوستشان کنده شود تا از طریق آن برنامه تلویزیونی دیده شوند.
نویسنده و کارگردان نمایش «حضرت والا» در این باره افزود: بر همین اساس به نظر میرسد شخصیت مرد نمایش «آنا کارنینا» منفعل و کمرنگ است. انگار در طول نمایش افتاده گوشه رینگ و زن مدام به او مشت میزند تا از پا دربیاید. بعید است مجری کارکشتهای با سابقه اجرای ۵۰۰ شوی تلویزیونی زنده به این راحتی تسلیم شود.
این نویسنده همچنین درباره خطر شیفتگی نویسنده به شخصیتهایش گفت: نویسنده گاهی ناخودآگاه شیفته یکی از بازیگرانش میشود و این خطرنا ک است، به خصوص زمانی که خودش او را خلق کرده باشد. لحظاتی شخصیت زن، واقعی نبود و به عنوان زنی که به او خیانت شده با او همدل نشدیم.
پاکدل در پایان خاطرنشان کرد: حرفهای زیبا توسط خیلی از نویسندگان گفته شده، الان مهم چگونه روایت کردن است. در کار آرش عباسی باید به این چگونگی توجه کرد. به هر حال همانگونه که نویسندگان معاصر از نویسندگان کلاسیک تاثیر میپذیرند، هر نویسندهای فرصت خلاق فکر کردن را به آیندگان میدهد.
اقتباسهای امروزی مرجعیت اثر کلاسیک را زیر سوال میبرند
در بخش بعدی این نشست آبتین گلکار درباره ارتباط بین رمان و نمایش «آنا کارنینا» گفت: در وجود ارتباط بین رمان «آنا کارنینا» با نمایش آقای عباسی حرفی نیست. در ادبیات نمایشی جهان هم زیاد شاهد اینگونه اقتباسها و ارجاعهای غیرمستقیم به متون کلاسیک بودهایم. در واقع این نوع ارجاع کنایهآمیز و آیرونی از ویژگیهای خلق یک اثر پستمدرن است.
این پژوهشگر زبان و ادبیات روسی خاطرنشان کرد: در اقتباسهای امروزی از آثار کلاسیک به نوعی از اثر اعتبارزدایی کرده و مرجعیت اثر کلاسیک را زیر سوال میبرند. این موضوع به خصوص در مونولوگ پایانی کاراکتر زن در نمایش «آنا کارنینا» مشهود است. در کل انتخاب موضوع و پرداخت نمایش خوب و جسورانه بود.
این استاد دانشگاه با تاکید بر تکبعدی و منفعل بودن شخصیت مرد نمایش بیان کرد: به نظر من قهرمان اصلی نمایش «آنا کارنینا» زن است و گرایشات فمینیستی این نمایش بارز. شاید اگر تولستوی این نمایش را میدید آن را نمیپذیرفت، چون تفکراتش کاملاً ضد فمینیستی بود. این تفکرات او به خصوص در «جنگ و صلح» دیده میشود. زن آرمانی از نظر تولستوی زن خانواده و مطیع شوهر است، مانند شخصیت ناتاشا در پایان رمان «جنگ و صلح».
مترجم «قلب سگی» نوشته میخائیل بولگاکف در ادامه به اقتباسهای متعدد از رمان «آنا کارنینا» اشاره کرد: در دورههای زمانی مختلف برداشتهای گوناگونی از رمان «آنا کارنینا» کردهاند. در زمان شوروی برداشتها از این رمان اغلب ایدئولوژیزده بود. مثلاً سعی میکردند روی شخصیت شوهر آنا مانور دهند و او را به عنوان نماینده طبقه اشراف نشان دهند. در این نگاه خیانت آنا هم توجیه میشد. در بعضی اقتباسها هم شخصیت لوین پررنگ میشد چون با رعیتها و کشاورزان خوشرفتار بود.
مترجم «بازرس» نوشته نیکلای گوگول درباره انتقادها از رمان «آنا کارنینا» در زمان نگارشش گفت: بسیاری از منتقدین زمان تولستوی معتقد بودند «آنا کارنینا» نسبت به «جنگ و صلح» اثر ضعیفی است. یکی از این منتقدان «سادریکف شدرین» سردبیر مترقیترین مجله آن زمان «یادداشتهای میهنی» بود که درباره «آنا کارنینا» گفت: این رمانی برای گاوهاست چون شخصیتها تحولی ندارند و از احساسات و شهوات خود تاثیر میگیرند.
مترجم «اتاق شماره ۶» نوشته آنتوان چخوف درباره تفاوتهای رمان و نمایش «آنا کارنینا» اظهار کرد: تولستوی در «آنا کارنینا» زن خیانتکار را روانشناسی کرده ولی در نمایش آرش عباسی مرد خیانتکار است و روانشناسی درباره خیانت او نمیبینیم. همچنین در رمان آنقدر واضح نمیبینیم که حق با چه کسی است در حالی که در نمایش حکم قاطع اخلاقی صادر میشود.
مترجم «مرده متحرک» نوشته لئو تولستوی با اشاره به تفاوت جنس عشق در رمان و نمایشنامه «آنا کارنینا» افزود: در رمان عشق آنا را متحول میکند ولی در نمایش عشق مرد پست و شهوانی است. نکته دیگر درباره اقتباس تئاتری از رمانهای کلاسیک این است که شاخ و برگها و جزئیات این آثار حجیم در تئاتر کامل نشان داده نمیشود و اینگونه اقتباسهای مستقیم در سریالها و آثار سینمایی بهتر است.
مترجم «باریس گادونوف» نوشته پوشکین همچنین درباره فرم نمایش «آنا کارنینا» گفت: اینکه دو نفر در تمام طول نمایش روبروی هم نشستهاند و با هم حرف میزنند یکی از نقاط قوت نمایش است. این فرم مورد علاقه برنارد شاو بود که نمایشهای ۳ تا ۵ ساعته بدون آنتراکت با این فرم اجرا میکرد. به این فرم نمایشنامهها، نمایشنامههایی برای خواندن یا نمایشنامههای چهاردیواری میگفتند.
مترجم «اعتراف» نوشته لئو تولستوی در پایان یادآور شد: معمولاً کارگردانان به این متون راغب نیستند ولی در این نمایش نویسنده و کارگردان یکی است. اینگونه نمایشها بیشتر اوقات وحدت زمان و مکان دارند و بیشتر متکی بر متن هستند و اگر نمایش «آنا کارنینا» موفق بوده، به این معناست که ساختار متن موفق بوده است.
پایان نمایش از دل چالشهای تمرینها نوشته شد
در بخش پایانی نشست معصومه رحمانی درباره تجربه بازیگری در این نمایش گفت: متن آرش عباسی یک نگاه خیلی کلی به رمان «آنا کارنینا» داشت. ایده خیانت را از رمان گرفت و با نگاه خودش در نمایشنامه گنجاند. وقتی متن را به من داد حدود سه چهارم آن مکتوب بود. قرار شد پایان نمایش از دل چالشهای تمرین نوشته شود.
وی افزود: پذیرش عمومی مخاطبان از این نمایش خوب بود. فکر میکنم علتش این باشد که متن آن در تعامل با بازیگران به خصوص شخصیت زن نوشته شد. از آنجائی که آرش عباسی در نوشتن متن از ایدههای بازیگران از جمله من استفاده کرد من جزئی از کار شدم و تجربه خوبی داشتم.
نمایش «آنا کارنینا» به کارگردانی آرش عباسی، برداشتی آزاد از «آنا کارنینا»ی تولستوی است که هماکنون در پردیس تئاتر شهرزاد اجرا میشود. داستان این نمایش درباره مجری معروف تلویزیون است که در پانصدمین برنامهاش میهمان ویژهای دارد، همسر سابقش که هنرپیشه معروفی است، میهمان این قسمت برنامه است و باید روبهروی همدیگر بنشینند و در کمال آرامش برنامه را اجرا کنند اما سایه همسر جدید مجری که او هم هنرپیشه معروفی است لحظهای دست از سر آنها برنمیدارد.
رمان «آنا کارنینا» نوشته لئو تولستوی از آثار برجسته ادبیات روسیه و جهان است. در کنار چهرههای پرشماری که در این رمان پدیدار میشوند، آنا کارنینا برجستهترین چهره است؛ اشرافزاده جوانی که بیعشق و علاقه قلبی همسر یکی از امرای مملکتی شده و حال دل در گرو عشق جوانی خام اما پرزرق و برق به نام ورونسکی داده است.