به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شهروند؛ گذاشتن نخستین سنگ بنای دانشگاه تهران در زمینهای جلالیه تهران در سال ١٣١٣، گشایش یک دروازه نو در مسیر دانشخواهی و علماندوزی ایرانیان به شمار میآید؛ از آنرو که دانشگاه تهران تاثیری شگرف در سرنوشت زندگی ایرانیان سده چهاردهم خورشیدی داشته است. علیاصغر حکمت از کارگزاران فرهنگی در نخستین سالهای سده چهاردهم خورشیدی که همزمان با این رخداد وزیر بود، در نوشتاری با نام «دانشگاه تهران چگونه بوجود آمد؟» در «مجله خاطرات وحید»، خاطرهای درباره چگونگی برگزیدن زمین دانشگاه در منطقه جلالیه تهران روایت کرده است «در فروردینماه ١٣١٣ بیشتر اوقات درصدد پیدا کردن زمینی برای پیریزی و آغاز عمارت دانشگاه بودم در گوشه و کنار به تجسس و تحقیق مشغول شدم بالاخره باغ جلالیه را از هر جهت مناسب دیدم ازجمله زمینهائی که عرضه شد در بهجتآباد بود که آنوقت در اطراف باغ معروف آن عمارات و خانههائی بود و مهندس وزارت معارف موسیو آندره گدار آنرا نپسندید و کمی عرصه و قلت وسعت آنرا خاطرنشان ساخت. مالکین اراضی بهجتآباد که از این جانب مایوس شدند در نزد وزیر مالیه کوشش کرده و خاطر آن مرحوم را بر ترجیح زمین خود جلب کردند یکی از شبهای فروردین ماه همان سال که پیشنهاد جلالیه و بهجتآباد مطرح شد مرحوم داور رجحان بهجتآباد را قویا پشتیبانی میکرد و بالاخره اخذ رأی به عمل آمد و معلوم شد ایشان اکثریت داشتند و من بسیار دلشکسته و نومید گشتم در این اثنا شاه به جلسه وزرا ورود فرمودند پس از اندکی به رسم معمول از مرحوم فروغی نخستوزیر سئوال کردند چه میکردید. مرحوم فروغی عرض کرد «صحبت انتخاب زمین برای دانشگاه بود دو محل پیشنهاد شده یکی بهجتآباد و دیگری جلالیه» شاه بعد از اندک تاملی فرمودند «باغ جلالیه را انتخاب کنید. بهجتآباد ابدا شایسته نیست من همه این نواحی را با اسب گردش کرده و دیدهام». مطلب تمام شد و من مشغول بکار شدم. باغ جلالیه افزون از ٢٠٠٠٠٠متر مربع بود که از مالک آن تاجری بنام حاج رحیم آقا اتحادیه تبریزی خریداری شد ... موسیو گدار به طرح نقشه آن مشغول شد. اول چیزی که بعمل آمد نرده اطراف آن باغ و اراضی آن بود. که هنوز آن سردر فلزی زیبا برقرار است و امید است که تا ابد برقرار باشد».