به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ چگونگی کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و نقش دربار، ارتش، عوامل بیگانه، اوباش و احزاب نیاز به انتشار خاطرات، اسناد و تحلیلهای بسیاری دارد تا بتوان به تشریح این رویداد مهم پرداخت. رویدادی که اسناد آن با گذشت بیش از نیم قرن هنوز به طور کامل منتشر نشده است.
کودتایی که خواب و خیال افسران تودهای را بر هم زد!
شاید به دلیل نقص اسناد و خاطرات هنوز نمیتوان تحلیل درستی از وقایع ۲۸ مرداد ارائه کرد، رویدادی که آرشیو وزارت خارجه آمریکا اسناد بسیاری را درباره آن منتشر کرده، اما آرشیو وزارت خارجه ایران در این راستا هنوز چندان قدمی برنداشته است.
در شرح وقایع کودتای ۲۸ مرداد تحلیلهای تند، آتشین، منطقی، مغرضانه و بیطرفی منتشر شده که نام سازمان افسران حزب توده بارها به میان آمده است؛ سازمانی که میتوانست نقش مهمی در کودتا داشته باشد اما به دلایلی این چنین نشد. محمدحسین خسروپناه در کتاب «سازمان افسران حزب توده۱۳۳۳-۱۳۳۲» به شرح این سازمان و به ویژه دلایل کمرنگی و حتی سکوت این سازمان پرداخته است. به دلیل قرار گرفتن در سالروز کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ سطوری از این کتاب را برگزیدیم تا شاید دریابیم که سازمان افسران حزب توده در کجای کودتا قرار داشت؟
موضوع سازمان افسران حزب توده ایران یکی از بحثانگیزترین مباحث تاریخ معاصر ایران در نیمقرن اخیر است. در این بحث، نه فقط موجودیت بالفعل سازمان مزبور، یعنی رفتار و علمکردهایش در خلال نقاط عطف تاریخیای چون بحران آذربایجان و مراحل مختلف نهضت ملی شدن نفت جایگاه مهمی دارد. که توان بالقوه ـ ... و به کار گرفته نشده ـ آن نیز در این تحولات موضوع داوریهای مختلفی بوده است.
مجهز شدن اوباش و ولگردان به چوب و چماق
وقتی از دور به سازمان افسران حزب توده نگاه میکنیم، به دنیال این هستیم که این سازمان مطرح نظامی چپ بازوی مصدق در روز حادثه باشد. اما وقتی اسناد و خاطرات را مرور میکنیم، میبینیم که آنها سودای قدرت محض را در آینده داشتند: «بحث جمهوری شدن ایران با شدت هرچه تمامتر در حوزههای سازمان افسران مطرح شده و به ترسیم آینده سیاسی کشور میپرداختند. سروان نظامالدین مدنی در این مورد مینویسد: «در حوزه بحث میشد که ابتدا باید دکتر مصدق که بین مردم طرفدار دارد، به ریاستجمهوری انتخاب شود و ما هم در حکومت شرکت داشته باشیم و کوشش کنیم نفوذ زیادی در حکومت داشته باشیم و بیشتر مشاغل در دست ما باشد. پس از آن اگر دکترمصدق روی موافق نشان داد که پیشرفتهای بعدی ما حتمی است، در غیر این صورت چون نیروی ما از لحاظ اعضاء و تعداد کارگران که دنبال حزب توده خواهند آمد، برتری دارد ما میتوانیم او را از ریاستجمهوری در انتخابات بعدی عزل و خود حزب راسا حکومت را اداره نماید...» اما نهتنها جمهوری اعلام نشد، که کودتای بعدی از راه رسید و نهضت ملی را سرکوب کرد.»
نوع نگاه و حکایت امیرخسروی از وقایع منتهی به ۲۸ مردادماه قدری سادهانگارانه است، از طرفی نقش اوباش در آن بسیار پررنگ است. اوباشی که به ظن خسروی، یکتنه تظاهراتی شاهپرستانه را با خونسردی نیروهای نظامی کشور به یک کودتایی تبدیل کردند: «سازمان افسران نتوانست این کودتا را همانند دیگر کودتاها خنثی کند، زیرا چنانکه بابک امیر خسروی مینویسد کودتای ۲۸ مرداد اقدامی برنامهریزی شده نبود. «روز ۲۸ مرداد گروهی از اوباش ولگردها که به احتمال قوی از شب قبل اجیر و به چوب و چماق مجهز شده بودند، پس از تجمع در سبزهمیدان و چند محل دیگر، برای تخریب دفاتر روزنامههای طرفدار دولت مصدق، حزب توده و ... به قصد تظاهرات شاهپرستانه به مرکز و شمال شهر به حرکت درآمدند، عدهای از سربازان و پاسبان که برای متفق کردن اوباش، اعزام شده بودند و یا در گوشه و کنار شهر مأموریتهایی داشتند، تحتتأثیر شعارهای ضدسلطنتی و جمهوریخواهانه روزهای ۲۵ تا ۲۷ مرداد و نارضایتی از آن، به جای سرکوب و متفرقکردن اوباش، با آن همآوا شده یا تماشاگران بیطرف باقی ماندند.»
منحل شدن کادر پیشتاز سازمان افسران حزب توده
خسروی در ادامه شرح خود از کودتا به خنثی بودن دولت مصدق تاکید میکند و غارت منزل مصدق را آخرین امید بربافته میبینید: «باگذشت زمان، از حدود ساعت یک بعدازظهر، بهدلیل عدم واکنش دولت دکترمصدق و ستاد ارتش در برابر آشوبگران و سکوت و بیعملی حزب توده و طرفداران نهضت ملی، جمعیت اوباش فزونی یافت و بهتدریج گروههای توطئهگر آمریکائی ـ انگلیسی و متحدان ایرانی آنان با بسیج نیروی خویش در نیروی مسلح نظامی و انتظامی و پیوستن آنان به جمعیت روبهافزایش اوباش که با شعار زندهباد شاه و مرگ بر مصدق در تهران به حرکت میپرداختند بهگونهای قدرت یافتند که سرکوب آنان تنها با خونریزی و کشتار امکانپذیر بود. اما بازهم واکنشی از سوی دولت و ستاد ارتش صورت نگرفت و جمعیت که اینک تحت رهبری کودتاچیان قرار گرفته بود با به خدمت گرفتن تانکها و زرهپوشهای ارتشی که یا در خیابان سرگردان بودند یا در محدوده پادگانها قرار داشتند به قدرتی مبدل شدند که دیگر امکان سرکوب آن وجود نداشت و با تسخیر و غارت منزل دکتر مصدق، آخرین امیدها نیز بر باد رفت.»
مرور برخی خاطرات افسران سازمان افسران حزب توده حکایت از آن دارد که آنها علیرغم اطلاع از برخی وقایع و جزئیات سکوت کردند و این ادعا به دلیل نقشههایی بود که از مناطق حساس نظامی و تجهیزات آنها تهیه شده بود: «بدین ترتیب در شرایط انفعال اجتماعی، دکترمحمدمصدق، طرفداران نهضت ملی و حزب توده، مات و مبهوت نظارهگر پیروزی کودتا شدند. اما عملکرد سازمان افسران حزب توده در روز ۲۸ مرداد چه بود؟ سازمان افسران به دلیل حضور همهجانبه و گستردهاش در نیرهای مسلح نظامی و انتظامی، از توطئههایی که برعلیه نهضت ملی در ارتش شکل میگرفت، درک عینی و واقعی داشت و خطر را لمس میکرد. بر این اساس در هماهنگی با رهبری حزب توده، از اواخر سال ۱۳۳۱ برنامههایی برای مقابله با کودتاهای احتمالی تدارک دیده بود.
رهبری حزب توده عدهای از اعضاء حزب را آموزش نظامی داده و در گروههای «پیشتاز» سازماندهی کرده بود که در صورت وقوع کودتا به مقابله برخیزند. اما این گروهها در اوایل سال ۱۳۳۲ بهدلایل نامعلومی منحل شده بود. سازمان افسران نیز علاوه بر کارهای اطلاعاتی و کسب خبر، «دست به تدارکات مختلفی که گرچه اندک و پراکنده بود زد که نشان از درک ضرورت انجام تدابیر نظامی در مواجهه با اقدام ناگهانی و غافلگیرانه نظامیان درباری داشت. نقشه و کروکی پارهای از پادگانهای مرکز بهوسیله افسران سازمان تهیه شد. در این نقشهها، محل دقیق اسلحهخانهها، موتورخانه برق، انبار سوخت، آشپزخانه و انبار آذوقه، آسایشگاهها و دفاتر فرماندهی به دقت ترسیم و مشخص شده بود... تا آنجا که نگارنده [محمدعلی عمویی] در جریان امر بود، نقشهها و کروکی پادگانهای باغشاه و عشرتآباد، دانشکده افسری و کاخ سعدآباد تکمیل شده بود. مفهوم ترسیم و تعیین نقاط حساس و یا در صورت لزوم تخریب و انفجاری مراکزی که میتوانست مورد استفاده کودتاچیان قرار گیرد.»
با وجود سکوت سازمان افسران حزب توده در کودتای ۲۸ مرداد، اما برخی افسران به صورت خودجوش وقایعی را پیش از کودتا به برخی نظامیان رده بالا اطلاع دادند:«بهرغم چنین تمهیداتی کودتای ۲۸ مرداد رخ داد و سازمان افسران با پیروی از رهبری حزب توده بدون آنکه طرح و برنامهای داشته باشد به نظاره ایستاد. تنها معدودی از اعضاء سازمان افسران به ابتکار و تصمیم خودشان اقدام کردند. در روز ۲۸ مردادماه سروان محمود پولاددژ، افسر رکن ۲ ستاد ارتش به سرتیپ ریاحی، رئیس ستاد ارتش گزارش داد که «سرهنگ ۲ مبصر و ستوان یکم سیاحتگر(رئیس و کارمند تجسس) با چند خارجی در جنوب شهر میان مردم پول تقسیم کرده و آنها را تحریک و وادار به تظاهرات بر علیه دکترمصدق مینمایند.»
حرکت سازمان یافته روسپیان در خیابانهای مرکزی شهر
بررسی رویکرد بعضی از افسران حزب توده حاکی از آن است که حرکات خودجوش فردی در بعضی مواقع به حدی وطنپرستانه بوده که نمیتوان از کنار آنها با بی اعتنایی رد شد:«ستوان دوم علی اشرف شجاعیان که در کودتای ۲۵ مرداد با محاصره سرهنگ نصیری ضربه قاطع را به کودتاگران زده بود، در ۲۸ مرداد نیز به مقابله با کودتاچیان برخاست. سرهنگ ممتاز، فرمانده گارد محافظ خانه دکترمصدق، دربارهی وی میگوید: «در آن روز شجاعیان در حالی که زخمی شده بود با تانک خود تا آخرین گلوله جنگید و تلفات سنگینی به مزدوران گارد شاهنشاهی وارد ساخت.» همچنین سروان پیاده رمضان مشرفیاندهکردی، فرمانده گروهان مستقر در چهارراه مخبرالدوله در بامداد ۲۸ مرداد، با مشاهده اوباش و ولگردانی که با در دست داشتن عکس شاه، زنده بادگویان به چهارراه مخبرالدوله نزدیک میشدند، دستور تیراندازی به سمت آنان را میدهد و جمعیت را متواری میسازد، ولی بعدازظهر همان روز که اوضاع عوض میشود؛ سروان مشرفیان مورد هجوم اوباش قرار میگیرد و زخمی میشود.»
مرور فعالیت و واکنش برخی از افسران حزب توده نشاندهنده آن است که تمام اعضای سازمان از سیاست رهبران تبعیت نکردند: «برخی از اعضاء سازمان نیز که در خیابانهای شهر و در پُست خود بودند، ناخواسته و از روی اجبار در اختیار کودتاچیان قرار میگیرند، مانند تانکهایی که به فرماندهی ستوان یکم زرهی ایرج ایروانی و ستوان دوم هوشنگ قرباننژاد در خیابانهای تهران سرگردان بودند و ...؛ و دیگر اعضا در انتظار دستور هیات اجرائیه سازمان به سر میبردند و هیات اجرائیه نیز در انتظار دستور رهبری حزب توده ماند! به نوشته صادق انصاری، «روز ۲۸ مرداد، اعضای هیات اجرائیه کمیته مرکزی حزب توده و کمیته ایالتی تهران از صبح زود در محل دبیرخانه کمیته ایالتی در خیابان نصرت، گردهم آمده بودند.
سرهنگ مبشری از هیات دبیران سازمان نظامی حزب توده نیز حضور داشت. ما از همان اول وقت از حرکت سازمان یافته ولگردان و روسپیان در خیابانهای مرکزی شهر با خبر شدیم. اما حزب، با توجه به دستور قبلی دکترمصدق دایر بر سرکوب تظاهرات ضدشاه، نمیخواست مستقلا وارد میدان شود.» اما نه انصاری و نه دیگر رهبران حزب توده هیچگاه توضیح ندادند چرا به رغم تمامی هشدارهای قبلی مبنی بر انجام کودتای دیگری پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد، شبکه تشکیلاتی را فعال نگه نداشتند و چرا هنگامی که در همان نخستین ساعات ۲۸ مرداد که نشانهای از سرکوب اوباشها و ولگردان توسط مأمورین انتظامی دیده نشد اقدامی مستقلا به عمل نیاوردند؟ آیا کودتا تنها بر علیه دکتر مصدق و یاران وی رخ میداد یا سرنوشت کشوری را رقم میزد که حزب توده خود را در آن سهیم میدانست؟...»