به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شرق؛ مجید اسدی، پژوهشگر، در ابتدای نشست از حافظ موسوی، شاعر، بهعنوان مشوقی نام برد که توصیه کرده دانته و حافظ را در پژوهشی با همدیگر مقایسه کند و البته در آغاز نمیدانسته که کار سختی است، اما به مرور به این مهم پی برده و همچنان اصرار داشته که آن را به سرانجام برساند، چون منابع فارسی اندکی در دسترس بوده که بخواهند بهگونهای حافظ را برایمان رمزگشایی کنند و فقط در این تهیدستی منابع کتابهایی مانند کتاب شادروان غنی و یک دوجلدی که در این سالها منتشر شدهاند، در حد یکی، دو جمله یاریگرش بودهاند و این جمله خوب این است: «حافظ انسان کامل نیست اما کاملا انسان است» که اسدی را بهدرستی راهنمایی کرده که اثری را خلق کند که در اختیار جوانان قرار بگیرد که درهرحال شناخت حافظ بسیار مشکل بوده است، درحالیکه در غرب درباره هر موضوعی پژوهشهای بسیار انجام شده چنانچه درباره نمایشنامه هملت ویلیام شکسپیر بسیار مقاله و پژوهش هست یا درباره تیاس الیوت همچنین؛ اما درباره حافظ فقط خیلی میشنویم که بسیار لسانالغیب بوده و دراینباره هم پژوهشی نشده، فقط میدانیم مرید شیخ احمد جام است و اقبال لاهوری هم اشاره میکند که پیرو فیلسوف واحد محمود است که مریدانش در زمان صفویه نابود شدهاند.
حافظ موسوی، شاعر، نیز اظهار خوشحالی کرد از اینکه کتاب حافظ و دانته منتشر شده و به این دلیل که خودش از عهده این پژوهش برنمیآمده به مجید اسدی پیشنهاد انجامش را داده است، یک دلیلش هم ندانستن زبان عربی است. او روزگاری دوست داشته که ببیند در تبدیل تاریخ قمری به شمسی و شمسی به میلادی چه بزرگانی در ایران و چه بزرگانی در غرب بودهاند و بعد این مقایسهها و تطبیقها صورت بگیرد که وضعیت فرهنگی ایران و دیگر کشورها بررسی شود که چگونه بوده است و او از علاقهمندان حافظ و سعدی بوده که دورانشان برابری میکند با قرون وسطا در غرب که در ایران و شرق، فارابی، ابنسینا، ابنرشد و ابنعربی میزیستهاند. سعدی در این دوران نصیحتالملوک را نوشته که به پادشاهان نصیحت میکرده که با رعیت چگونه برخورد کنند و هنوز رابطه دولت- ملت شکل نگرفته است، به همین دلیل حافظ و سعدی رنسانس فکری در ایران بهشمار میآیند که اما بعدها دچار افول میشود و برعکس در اروپا پس از دانته به دکارت و دوره رنسانس رو به جلو منجر خواهد شد. برای نخستینبار در سمینار حافظشناسی در شیراز، دبیر آن به حافظ موسوی پیشنهاد میکند که دانته و حافظ در قرن ١٤ بودهاند و در این دوره بهلحاظ فرهنگی اتفاقات مهمی در غرب و ایران روی میدهد و بیاید دراینباره پژوهش مبسوطی کند، اما خودش دراینباره مقالهای نوشته که در کتابی چاپ شده است، اما آشناییاش با مجید اسدی که اشعار طبری نیما را به فارسی برگردانده و در جایی دراینباره نیز چیزی نگفته، باعث شده که به او چنین پیشنهادی را بدهد. اسدی نیز علاوه بر منظر کلام، عرفان و فلسفه اسلامی به حافظ، از منظر عرفان، کلام و فلسفه مسیحیت به دانته پرداخته است که پیش از این مختصر و مفید، دیگران به حافظ پرداختهاند و مثلا شرح لغتبهلغت برگ نیسی یکی از این موارد است. همچنین داریوش آشوری و غنیزاده نیز به آن در کتابهای دیگری پرداختهاند، اما خود اسدی هم ادعایی ندارد و گفته است که این کتاب میتواند فتحبابی باشد برای دیگر پژوهشها چون هنوز هم میشود از زوایای دیگر و تازهتری به حافظ پرداخت.
او با بیان اینکه سخن حافظ شعر است و شعر هم مشمول صدق و کذب نمیشود، گفت: درواقع حافظ نمیخواهد چیزی را تأیید یا رد کند، چون وقتی زبان به شیء هنری تبدیل میشود، نمیتوانیم صدق و کذب را از آن تشخیص دهیم و این مسئله از ویژگیهای شعر حافظ است. در غزلیات حافظ اشعاری هست که اشعریها آنها را میخوانند و میگویند که حافظ اشعری است. همچنین اشعار بسیاری هست که در تأیید معتزله است و معتزله هم نمونههای تفکر خود را در این شعر پیدا میکند. ملامتیها بهگونهای دیگر حافظ را از خود میدانند. در اشعار حافظ تناقضاتی وجود دارد، اما با وجود این باید گفت که در سپهر این اندیشگی چیزی وجود داشته که توانسته این اضداد را در خود جمع کند. چنانچه آشوری هم مینویسد عرفان و رندی در حافظ راه یافته و همچنین نظرگاه مشایی ابنسینا نیز در حافظ وجود دارد. بنابراین پیشارنسانس را در سعدی و حافظ سپری کردهایم.
موسوی در مقایسه اندیشه حافظ با دانته گفت: در عصر دانته و حافظ یک نوع پرسشهای بنیادین مطرح میشود که دانته در«کمدی الهی» و حافظ در دیوانش آنها را مطرح میکند. یکی از پرسشها این است که از کجا آمدهایم؟ و بحث گناه نخستین است. سؤالهایی از نظام هستی و اینکه چگونه این نظام هستی ایجاد شد؟ تکلیف ما در برابر هستی، مسئله اخلاق و اینکه بعد از مرگ ما به کجا خواهیم رفت، پرسشهایی هستند که برای حافظ و دانته وجود دارد. در «کمدی الهی» دانته ما اساسا با مسئله گناه روبهرو میشویم و اینکه این کتاب با همان مسئله آغاز میشود که از مفاهیم کلیدی آن است. دانته جوابش در رابطه با مسائل مانند عرفای ماست و به عقل هم اعتنا داشته، اما آن را کافی نمیدانسته است اما درواقع آنها به دکارت میرسند و ما به ملاصدرا. حالا اینکه دو قرن بعد به دکارت رسیدهاند، باید برای ما بررسی شود با آنکه ما جلوتر بودهایم چرا رو به جلو نبودهایم.
در این نشست همچنین دکتر شروین وکیلی، جامعهشناس، با اظهار خرسندی از انتشار کتاب حافظ و دانته گفت: در این کتاب ما با نظام روشمندی مواجه میشویم که علاوه بر شعر بهعنوان متن ادبی و فرم با مباحثی چون نکات اخلاقی و فلسفی مواجه خواهیم شد که در ایران ما همواره شعر محفل مهمی در حوزه معنا بوده و ما هر چیزی را به زبان شعر بیان میکردیم. او در ادامه به دو روش درزمانی و همزمانی پرداخت که اسدی یک برش از زمانه را در نظر گرفته و به شیوه همزمانی، روزگار حافظ و دانته را با هم تطبیق و مقایسه کرده است. همچنین در این پژوهش، پرسشهای کلیدی از چهار منظر زیستشناختی، روانشناختی، جامعهشناختی و فرهنگی مطرح شدهاند و در آنها شیراز با فلورانس بهلحاظ زیستشناختی مقایسه شده و مسئله طاعون که پیش از این در فلورانس به وقوع پیوسته، بسترساز اتفاقاتی در کمدی الهی بوده است و در زمانه حافظ طوطی و بلبل از جمله جانورانی هستند که بهلحاظ زیستشناختی حضور مؤثری در ادبیات این دوران داشته که البته ریشه در دوران پیش از خود نیز داشتهاند و حتی به قرن بعد از خود و مولانا هم میرسند و اینها تبدیل به عناصری در شعر پهلوی و فارسی شدهاند.
همچنین پرفسور حسن امین در این نشست بهلحاظ تبارشناسی که ریشههای کتاب به دوران افلاطون و معراج پیامبر و سیرالعباد سناییغزنوی میرسیده است پرداخت و پایانبخش مراسم هم گفتههای پرفسور داریوش فرهود بود که پزشک است و از منظر اخلاقی کتاب حافظ و دانته را مورد بررسی قرار داد.