به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ ۱۹ شهریور سالروز درگذشت آیتالله سیدمحمود طالقانی است، یکی از روحانیون بانفوذی که در پیروز انقلاب اسلامی نقش تاثیرگذاری داشت. ضمن اینکه وی از جمله شخصیتهایی بود که با اغلب گروههای مبارز انقلابی در ارتباط بود و به نوعی حلقه وصل این گروهها به شمار میآمد. بسیاری از گروههای مبارز چپ و راست به دیدن آیتالله میآمدند و از وی راهنمایی میخواستند.
نفوذ و تاثیر آیتالله طالقانی در جوانهای مبارز به حدی تاثیرگذار بود که علیرغم برخی اختلافات باز هم دست از دیدار و مباحثه و رهنمود گرفتن از وی برنمیداشتند. نوع برخورد و صحبت وی با مبارزان انقلابی باعث شده بود که در هر رویدادی از وی نظرخواهی کنند و چون پدری مهربان به دورش حلقه زنند.
به مناسبت نوزده شهریورماه سالروز درگذشت آیتالله طالقانی کتاب «یاران امام خمینی، مردان تاریخ» خاطرات ایتالله هاشمیرفسنجانی را ورق زدیم و از این خاطرات سطوری را برگزیدیم که تا یادی از یادی از این روحانی نستوه انقلاب شود.
آیتالله هاشمیرفسنجانی در برخی برهههای قبل از انقلاب که در زندان پهلوی دوم به سر برده، با آیتالله طالقانی در یک بند زندانی بوده، وی با اشاره به مصاحبت برخی بزرگان در زندان مینویسد:«سیاست ساواک در رفتار با ما در زندان اوین نوساناتی داشت، گاهی خوش رفتاری بیشتری میکردند و گاهی قیافه خشنتری میگرفتند. در همان روزهای اول که جمع ما را به آنجا آورده بودند، یک بار برای گرفتن امتیاز به عنوان فشار دیگری بر ما برای انتقال مجدد به کمیته برنامهریزی کردند. در دفتر زندان دستبند آوردند و دست هر یک از ما را با دیگری دستنبند قفل کردند. ما قضیه را به شوخی گرقتیم و در بین راه با استفاده از همین سوژه آنقدر شوخی کردیم و خندیدیم که از آنها از جا در رفتند. در دفتر کمیته به اصطلاح خرابکاری، مقداری لباس خونی و کهنه و کثیف آوردند که بپوشیم. آقای طالقانی گفت:«من این لباسها را نمیپوشم. نمیتوانیم در اینها نماز بخوانیم.» آقای انواری هم که چاق بود و لباسهای معمولی برایش تنگ بود. ما به شوخی گفتیم شما لباس را از پهنا بپوشید! آنقدر متلک رد و بدل شد که از رو رفتند و انصرافشان را اعلام کردند و ما را به اوین برگرداندند.»
زمان در زندان به دشواری سپری میشد و گاه نیاز بود تا روحیه زندانیان تقویبت شود. آیتالله هاشمی به برخی از سرگرمیهای زندان اشاره کرده است:«یکی از تفریحهای ما یان بود که ساعتی دور هم می نشستیم و بنا میگذاشتیم که هر کس دو شعر با صدا بخواند. برای بعضی از دوستان، خواندن با صدا سخت بود، اما با اصرار همه را وادار میکردیم و زمینه جالبی بود. در نظر بگیرید که آواز خواندن آقایان طالقانی و منتظری چه صحنه دلپذیری میسازد! خودم هم صدای خوبی ندارم. یکبار، بعد از خواندن من آقای طالقانی به شوخی گفت:«حالا میفهمیم فلسفه حرمت غنا چیست!»
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نقش آیتالله طالقانی در پیشبرد مسیر انقلاب زیرنظر امامخمینی(ره) بیشتر شد. اقامه نماز جمعه یکی از فعالیتهایی بود که آیتالله پذیرفت. در رابطه با چگونگی ایفای این نقش میخوانیم: «نمازجمعه از جمله سنتهای حسنه اسلامی است که اقامه آن در رزیم پهلوی تقریبا به فراموشی سپرده شده بود و به استثنای یکی دو شهر مذهبی و آن هم به صورتی کاملا محدود، در هیچ جای دیگر، نمازجمعه برگزار نمیشد. با پیروزی انقلاب اسلامی، انتظار مردم این بود که وضعیت تغییر کند. امام هم خودشان در این زمینه تاکید و اصرار داشتند و منتظر فرصت مناسب بودند. این فرصت با تثبیت اوضاع و آرامش نسبی در کشور و نیز با فرا رسیدن اولین ماه مبارک رمضان بعد از انقلاب فراهم شد و امام نخستین فرمان اقامه نمازجمعه را در تاریخ ۳ مرداد۱۳۵۸ به نام آیت الله طالقانی صادر کردند.
یک روز پس از این دستور، اولین نمازجمعه تهران باشکوه و عظمت خاصی و با حضور نزدیک به یک میلیون نفر در دانشگاه تهران، توسط آقای طالقانی اقامه شد. در این روز سادگی و صفای مردم و شعارهای آنها و نیز سخنان انقلابی خطیب جمعه، به ویژه آنجا که گفت:«یا میمیریم یا استعمار را دفن میکنیم» و یا آنجا که به دسیسهگرانی که کشور را به آشوب کشیدهاند هشدار داد که: «اگر به جای خود ننشینید من پیرمرد، مسلسل به دست میگیرم، پشت تانک مینشینیم، امامخمینی هم خواهد آمد» بسیار تاثیرگذار و به یاد ماندنی بود. انتخاب آیتالله طالقانی به عنوان نخستین اما جمعه تهران، با توجه به محبوبیت و نفوذ کلامی که ایشان در مردم داشتند و استعداد عظیمی که در خطابه با بیانی شیرین و دلنشین داشتند، خطبههای نمازجمعه آن روزها را سرشار از کرامتهای انقلاب و میراثی تاریخی برای شناخت طرق ضاله از صراط مستقیم میساخت.
درگذشت آیتالله طالقانی ضایعه اسفناکی برای قطار در حال حرکت انقلاب اسلامی بود.
هاشمی رفسنجانی مینویسد: «در حالی که هنوز چند روز از شروع فعالیت مجلس خبرگان قانون اساسی نگذشته بود، خبر رحلت آیتالله طالقانی در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۵۸، واقعه تلخ این ایام برای ما بود. پخش این خبر ماتمی بزرگ بر جان ملت نشاند. وجود ایشان در کنار امام، همیشه نقطه اتکا و امیدی بود. امام همواره نسبت به این مبارز بزرگ، حساسیت و توجه ویژه نشان میدادند. پیامها، ملاقاتها ملاطفتها و احترامهای ایشان نسبت به وی، جایگاه بلند ایشان را نزد امام به نیکی نشان میداد.»